بر اساس مطالعات پیاژه در قضاوت اخلاقی کودک ، مراحلی برای تحول آن تعیینشده است ، نخستین مرحله «نا پیروی» Anomy نام دارد که در آن دستورها و اوامر اخلاقی برای کودکان جایگاهی ندارد و او فقط از تمایلات و خوشی لذت خویش پیروی میکند. ( منصور ، ۸۵ :۱۷۸)
مرحله ناپیروی مربوط به دوران پیش از دبستان یعنی گروه سنی « الف »است .
دومین مرحله «دیگر پیروی» Heteronomy متقارن با مرحله عملیات منطقی عینی و همزمان با سنین دوره دبستان است و کودکان گروه سنی « ب » را شامل میشود . از مشخصه های این مرحله « واقعنگری اخلاقی» خاص کودک هست که باز برخاسته از خودمحوری این دوره است یعنی کودک میان فکر خویش و آنچه از دیگران میشنود تفاوتی قائل نمیشود او در ارادهی بزرگسالان ملاحظه ذهنی نمیکند و میداند که آنچه بزرگسالان گفتهاند و امر نمودهاند، معمولاً باید صحیح و قابلقبول باشد. در این نوع نگرش کودک از قواعد بزرگسالان فقط شکل ظاهری یا صورت آنها را دریافت میکند، آنچه کودک میگوید یا میکند همان است که از بزرگسالان دیده و شنیده است که مسلماً جنبه لفظی این قضیه شدیدتر است. (Piaget, 1972:104)
بر اساس تحقیقات متعدد ، پیاژه در رشد احساس درستی کودک ، سه مرحله قائل شده است « مرحله اول، که تا حدود هفت یا هشتسالگی ادامه دارد، درستی بر اساس اقتدار والدین میباشد، مرحله دوم، میان هشت تا یازدهسالگی است که در آن درستی بر اساس برابری قرار دارد، و در مرحله سوم که از یازدهسالگی به بعد شروع میشود، انصاف و عدالت اساس درستی را تشکیل میدهد. (پارسا، ۱۳۶۸ : ۱۱۰)
بنابراین اخلاق در کودکان گروه سنی « الف » مبتنی بر عادت و در کودکان گروه سنی « ب » مبتنی بر قائده است که بهکلی با یکدیگر تفاوت دارد ولی در راستای یکدیگر است.
بر اساس تحقیقات پیاژه فهم و درک اخلاقی کودکان نه فرایندی دفعی ، بلکه تدریجی است ، ازاینرو با پدیدههای رشد اخلاقی روبرو هستیم ، بدین معنا که درک کودکان از قواعد اخلاقی و نیز رفتارهای اخلاقی آنهابهتدریج پدیدار شده و رشد میکند . ( داوودی ، ۱۳۸۹ : ۳۷)
اخلاق و درک و فهم و رفتار اخلاقی اموری انتزاعی نیستند ، بلکه ضمن تعامل با دیگران و برای رسیدن به راهحلی عادلانه برای مشکلات جمعی به وجود میآیند .
پس بر اساس یافتههای موجود اگر کودکان در وضع قواعد و مقررات و حل عادلانه مسائل مشارکت داشته باشند مسائل و قواعد اخلاقی را کشف کرده و درک و فهم اخلاقی آنان و نیز التزام آنان به رفتارهای اخلاقی رشد میکند و افزایش مییابد .
از طرف دیگر پیاژه معتقد است رشد اخلاق بهموازات رشد شناختی کودک صورت میگیرد ، وی فاصله ۶ تا ۹ سالگی را در کودکان مرحله تابعیت اخلاقی مینامد و معتقد است کودک به اطاعت از اوامر بزرگسالانمیپردازد و تخلف از آن را غیراخلاقیمیداند .
قضاوت اخلاقی کودک درباره اعمال با توجه به اینکه ازنظر رشد ذهنی در مرحله عینیگرایی قرار دارد برحسب نتایج آنهاست نه برحسب نیاتی که در پشت آنها قرار دارد . سن متوسطی که برای این نوع قضاوت تعیینشده ، ۷سالگی است و در حدود ۹ سالگی این حالت کنار گذاشته میشود.
(پیاژه ،۱۹۷۲ :۱۲۰)
این امر نشان میدهد که درک کودک از درست و نادرست در این مرحله بسیار عینی است همچنین کودکان به وجود عدالت طبیعی معتقد هستند و تصور میکنند که عدم رعایت مقررات پاداش و کیفر طبیعی را به دنبال دارد و برای اعمال نادرست صرفاً تنبیه را پیشنهاد میدهند. ( کرباسی، ۱۳۸۸ : ۲۶۱)
۳-۳-۱- بررسی بعد اخلاقی در اشعار
یکی از مسائل اخلاقی که شاعران باید در اشعار خود آن را در نظر داشته باشند و آن را در اشعار خود بگنجانند ،راستگویی است که باید آن را به کودکان آموزش داد همینطور دروغ نگفتن و نهی از این کار است زیرا از گناهان بزرگ در دین ما بهحسابمیآید. شاعران زیادی در این مورد کار نکردهاند و از اشعاری که در دهه هشتاد در شورای کتاب کودک بررسی شده بود فقط در شعر دو شاعر این آموزهها به چشم میخورد که در اینجا به بررسی اشعار این دو شاعر میپردازیم .
مرتضی دانشمند
از این شاعر فقط یک مجموعه شعر در سال ۸۶ در شورای کتاب کودک بررسی شده بود که عنوان آن « رو برگ گل نوشته » بود که یکی از شعرهای این مجموعه در مورد راستگویی بود که در اینجا این شعر را بررسی میکنیم.
راستگویی
خانم به بچهها گفت / مدادهارو کی دیده
یا خبری از آنها / به گوش او رسیده
دست زری بالا رفت / خانم مدادها اینجاست
نفهمیدم ببخشید/ که آنها مال ساراست
خانم به بچهها گفت / راستگویی کار خوبیست
زری خانم آفرین / نمره اخلاقت بیست
(دانشمند ، ۱۳۸۶ : ۴ )
شاعر در این شعر نکاتی از راستگوییدانشآموزی در کلاس را بیان میکند که مورد تشویق معلم خود قرار گیرد . شاعر سعی کرده است به مخاطب خود بفهماند که راستگویی کار خوبی است و نباید از گفتن آن واهمهای داشت و به دلیل ترس از تنبیه و توبیخ شدن از گفتن آن امتناع کرد . شعر در قالب چهار پاره گفتهشده و به دلیل ساختار روایی که دارد از آرایه و کنایهای در آن استفاده نشده است و ارزش ادبی ندارد و فقط در قالب یک حکایت این آموزه را به کودکان آموزش میدهد .
به نظر میرسد شاعر با مطالعه بیشتر باید به جذابیتهای شعر خود بیفزاید تا حس عاطفی کودکان مخاطب خود را برانگیزد و با زیباتر کردن شعر خود بتواند تأثیر بیشتری روی این گروههای سنی بگذارد.
وجیهه عبد یزدان
یک کتاب شعر با عنوان « چرا کلاغه هیچوقت به خونش نرسید » از این شاعر در سال ۸۸ در شورای کتاب کودک بررسی شده است که داستانی طولانی در قالب شعر برای کودکان بیان میکند در قسمت آخر این کتاب دلیل به خانه نرسیدن کلاغ را دروغگویی او بیان میکند و این صفت را نکوهش میکند و عواقب این کار را بهطورغیرمستقیم به کودک گوشزد میکند . در این مجال قسمتهایی از این شعر را که در این مورد سروده شده است بررسی میکنیم .
آقا کلاغه ! آقا کلاغه ! / جنگل ما بی کلکه
بیدروغ و بیدردسر / واسه همینه که تکه
اینجا نخوای دروغ بگی / جنگ و جدل به پا بشه
بزار دمت رو رو کولت / پاشو برو حرف نباشه
کلاغ دوباره تنهایی / با خستگی با حال بد
بیکسوکار و بیخونه / بازم رسید اول خط
هر جامیرفت دروغ میگفت / عاقبت کارو ندید
اینطوری شد که کلاغه / هیچوقت به خونش نرسید
اگه یه روزی کلاغه / نشست روی درختتون
بهش بگید آقا کلاغه / به دوستاتم خبر بده
تو هرجایی ، تو هر کاری / دروغ بده دروغ بده
(عبد یزدان ، ۱۳۸۸ : ۸-۱ )
شعر در قالب چهار پاره سروده شده است ساختاری روایی و داستانی دارد اما بسیار طولانی است و برای کودک کسالتآور و خستهکننده است زیرا از ابیاتی حشو و اضافی در شعر استفاده شده است که باعث طولانی شدن شعر شده است در این شعر از آرایه و کنایه زیادی استفاده نشده است و ارزش ادبی زیادی ندارد همچنین به دلیل شکستن زبان و استفاده از زبان عامیانه به زبان شعر صدمه زده است و در بعضی قسمتها باعث به وجود آمدن مشکل در خوانش شعر برای کودکان شده است. اما بهطورکلی شاعر بهطور غیرمستقیم و در قالب یک داستان و با مخاطب قرار دادن کلاغ در شعر کودکان را از گفتن دروغ نهی کرده است که میتواند برای کودک آموزنده باشد.
به نظر میرسد شاعر با مراحل رشد ذهنی کودک مخاطب خود آشنا نیست اما میتواندبا توجه بیشتر به حوصله مخاطب و مطالعه در موردروانشناسی رشد آنان اشعار جذابتر و تأثیرگذارتری برای آنان بسراید.
مصطفی رحمان دوست
از آموزههای اخلاقی دیگری که باید به آن توجه شود اسراف نکردن است اما در اشعاری که در این دهه در شورای کتاب کودک بررسی شده بود این موضوع زیاد به چشم نمی خورد تنها شاعری که به این موضوع پرداخته است آقای مصطفی رحمان دوست بود که در کتاب «اون چیه که؟ اون کیه که؟» به این موضوع اشاره کرده بود.
این چیه سیب شیرین / چرا نشسته غمگین
یک موش چاق با خنده / تکهای از او کنده
گاز زده نیمه خورده / به جوی آب سپرده
طفلکی سیب زیبا / افتاده زخمی اینجا
ای موش دمبریده / خدا تو رو ندیده؟
نگارش پایان نامه با موضوع تفکر مذهبی در شعر کودکان گروه های سنی الف ...