<p>نتایج این پژوهش به شرح ذیل می باشد :<br /><strong>نتایج مربوط به آزمون فرضیه ها</strong><br /><strong>الف) فرضیه اول: </strong>خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد "سیالی بودن"با انگیزه کارکنان رابطه معناداری دارد<br />نتایج حاصل از آزمون نشان می دهد بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "سیالی بودن"و انگیزه شغلی کارکنان با ۹۹ درصد اطمینان رابطه معناداری وجود دارد و فرض یک پژوهش تأیید می شود. شدت رابطه بین این دو متغیر (۴۰۱/۰r=) میباشد که شدت همبستگی نسبتا قوی این دو متغیر را نشان می دهد. از این رو بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "سیالی بودن"و انگیزه شغلی کارکنان رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد، بدین معنا که با بالا رفتن خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "سیالی بودن"، انگیزه شغلی کارکنان هم افزایش پیدا می کند و بالعکس.<br /><strong>ب) فرضیه دوم: </strong>خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد "انعطاف" با انگیزه کارکنان رابطه معنا داری دارد&
-
- محجور شدن شخص مفلس به خاطر طلبکارها
-
-
- محجور شدن شخص راهن برای در نظر گرفتن حق مرتهن
-
- محجور شدن شخص مریض به دلیل دفاع از حق ورثه
-
- محجور شدن عبد به خاطر حق مولا
-
- محجور شدن شخص از دین برگشته به خاطر در نظر داشتن حق مسلمین
قسم دوم شامل سه گروه میباشد:
-
- حجر مجنون
-
- حجر صغیر
-
- حجر سفیه
که این سه گروه از جمیع تصرفات در اموالشان ممنوع میباشند[۷].
و نیز این گروه سه گانه بنابر اذن و صلاح دید شارع تحت ولایت خاص قرار میگیرند و در نبود ولی خاص تحت نظارت ولی عام به امورشان رسیدگی میشود.
برخی از فقیهان عامه حجر را در معنی گسترده استعمال کرده و موارد بسیاری را برای حجر ذکر نمودهاند که بیشتر آنها مربوط به حجری میشود که سبب نقص در مالکیت است، مانند حجر مشتری نسبت به مبیع ، قبل از تأدیه ثمن و حجر بایع نسبت به ثمن ، قبل از تسلیم مبیع و حجر کسی که زمینی را برای دفن عاریه میدهد (که قبل از پوسیده شدن جسد میت نمیتواند آن را بفروشد) و حجر غاصب در مال خودش که آن را با مال مغصوب مخلوط کرده، به طوریکه جدا کردن آن ممکن نباشد، پیش از تأدیه عوض مال مغصوب[۸].
مرحوم صاحب جواهر نیز در این خصوص میفرماید: محجور شرعاً از تصرف در مال خودش ممنوع است وممنوعیت ممکن است به تصرف در بعضی از اموالش باشد، چون اگر بطور مطلق و عام از تمام اموال منظور بود باید مریض را خارج میکردیم، زیرا در مرض متصل به موت است که مریض از تصرفات بیش از ثلث ممنوع میشود[۹]
بهاءالدین عاملی ساوجی در کتاب خود ، محجورین را به ده دسته تقسیم بندی کرده است، که در ذیل از قول ایشان به بررسی این موارد میپردازیم.
درکتاب جامع عباسی وتکمیل آن آمده است:
«درحکم جماعتی که حاکم شرع ، ایشان را ازمال خویش ممنوع نموده باشدوآنهاده قومند:
قوم اول: طفلان
ایشان از مال خویش ممنوعند تاوقتی که بالغ وصاحب رشد شوند.
بالغ شدن در مردان سه چیز است: پانزده ساله شدن، موی درشت بر پشت ظهار روییدن .
محتلم شدن ودرزنان دو چیز است: نه ساله شدن یا حیض دیدن.
قوم دوم: دیوانگان
وایشان از مال خویش ممنوعند تاآنکه عاقل شوند.و ولی اطفال و دیوانگان پدر است و جد پدری هرچند بالا روند، و اگر هر دو جمع شوندهر دو در ولی بودن شریک هستند، واگر ایشان نباشند کسی که پدر یاجد او راوصی کرده باشد، وهرگاه او نیز نایاب شد حاکم شرع ولی است، یا امینی که حاکم او را نصب نماید.
قوم سوم: سفیهان
ایشان نیز از مال خویش ممنوعندتا آنکه سفاهت ایشان بر طرف شود، واگر عقلی داشته باشندوبر طرف شده باشدولی ایشان جماعت مذکورهاند.واگر سفیه بالغ شده باشد ولی ایشان حاکم شرع است.وهر گاه سفاهت ظاهر شود از مال خویش ممنوعند، خواه حاکم شرع ایشان رامنع کرده باشد یامنع نکرده باشد.اماهرگاه سفاهت بر طرف شود تا حاکم شرع حکم نکند منع ایشان بر طرف نمیشود. و بعضی از سُنیان بر این رفتهاند که: هر گاه سفیه بیست وپنج ساله شود دیگر درمال خود تصرف میتواند کرد، اگر چه سفیه باشد.
وبر سفیه هرگاه پیش از سفاهت حج واجب شودمی تواندکه حج واجب خود رابه فعل در بیاورد، به شرط آنکه خرج راه حج را به دیگری بسپارند.وحج سنت نیز میتواند کرد هرگاه خرج سفرو حضراو برابر باشد.واگر خلاف کنند، سوگند یا نذر خود را، کفاره ی آن روزه گرفتن است.
قوم چهارم: بیمارانی که در آن مرض فوت میشوند
ایشان از زیاده بر ثلث مال خویش ممنوعند به این معنی که اگر سی تومان داشته باشندو به کسی ببخشند، ده تومان آن صحیح و باقی باطل است.
قوم پنجم: جماعتی که متاعی فروخته باشند
ایشان از تصرف در قیمت آن متاع ممنوعند تاآنکه متاع راتسلیم مشتری نمایند.
قوم ششم: جماعتی که متاعی خریده باشند و قیمت آن را نداده باشند
ایشان نیز ممنوع ازتصرف درآن متاع میباشند تا زمانی که قیمت آن را ندهند.
قوم هفتم: غلامانی که آقاهای ایشان با ایشان قرار کرده باشند که مبلغی معین بدهند وآزاد شوند.
ایشان ازآنچه پیدا کنند سوای نفقه وآنچه به آقا می دهند ممنوعند تاآنکه آنچه آقا با ایشان قرار داده باشد بدهند.
قوم هشتم: جماعتی که ازدین اسلام برگشته باشند و پدران ایشان کافر بوده باشند.
ایشان از مال خویش ممنوعند تا آنکه مسلمان شوند.
قوم نهم: جماعتی که مال خود را جهت دینی پیش کسی گرو کرده باشند.ایشان نیز ازتصرف در مال ممنوعند تا وقتی دین را بدهند.
قوم دهم: مفلسانی که مالهای ایشان از قرض قرضخواهان ناقص (کمتر)باشد.
ایشان از تصرف در مال خود، سوای نفقه وجامه خود و اهل وعیال واجب النفقه ی خود ممنوعند به چهار شرط:
اول آنکه: قرض قرضخواهان پیش حاکم شرع ثابت است.
دوم آنکه: وعده ی قروض ایشان رسیده باشد.
سوم آنکه: اموال ایشان ازقرض قرضخواهان ناقص باشد.
چهارم آنکه: قرض خواهان از حاکم التماس کنند که ایشان را از مالشان منع کند.چه بعد ازاین چهار شرط حاکم شرع جمیع اموال ایشان را قیمت نمایدو برقرض خواهان فراخور قرض ایشان قسمت میکند، به این طریق که مفلسان وقرض خواهان را حاضر میکند و قرض خواهانی که گرویی داشته باشند گرو را بفروشد و به آنها دهد وقرض خواهان دیگر را در آن دخلی نیست.وصاحبان متاعی را که متاع ایشان موجود باشد مخیر میسازد ایشان را که اختیار متاع خود کنندیا آنکه باقرض خواهان شریک باشند، بعد از آن جماعتی را که مفلس بر ایشان جنایتی کرده باشد حق ایشان را بدهد.
آنگاه حیواناتی که محتاج به نفقه باشند اول بفروشد، پس از آن متاع وقماش ومنقولات را بفروشد، آنگاه زمین را بفروشد.وخدمتکار وخانه ی او را نمی توان فروخت هر گاه محتاج به آنها باشد»[۱۰].
همان طور که در قسمتهای قبل، از زبان فقها متوجه شدیم، محجور شدن برخی افراد، به معنای جلوگیری کردن از دخل و تصرفشان در اموال وحقوق مربوط به خودشان است تا به خود و یا دیگران ضرری نرسانند، از این جلو گیری کردن و ممنوعیت با عنوان مصلحت یاد شده است. یعنی گفته شده محجوریت به دلیل مصلحت اندیشی شخص محجور و یا به دلیل مصلحت اندیشی دیگران است، حال با توجه به این مطالب، میخواهیم در این قسمت، به معنا و مفهوم مصلحت بپردازیم تا مسائل و موضوعات را بهتر متوجه شویم.
ج: حجر در حقوق و قانون مدنی
درقانون مدنی، درماده ۱۲۰۷ محجورین را به سه دسته تقسیم کرده و تنها صغیر و سفیه (اشخاص غیر رشید)ومجنون را به عنوان محجور معرفی کرده است ، و تصرف ایشان را در اموال وحقوق مالیشان را ممنوع دانسته است در حالی که این موارد در فقه بیشتر میباشد.
در ترمینولوژی حقوق حجر به دو بخش عام و خاص تقسیم میشود، حجر عام: در مورد بعضی از محجورین (مانند سفیه و صغیرممیز)اصل این است که در همهی کارهای حقوقی محجورند ودر موارد عدم حجر مانند تملک بلا عوض، استثنایی و محتاج تصریح قانون است. حجر خاص: در مورد پاره ای از محجورین اصل عدم حجر است مگر در خصوص مواردیکه قانون معین میکند مانند حجر ورشکسته زیرا او نسبت به اعمال قضایی که در زندگی برای خود یا به نیابت از غیر میکند علی الاصول محجور نیست فقط در موارد مخصوص که قانون صریحاً او را محجور کرده، محجور میباشد، برخلاف صغیر و سفیه[۱۱].
قانون مدنی محجورین را شمرده و اختصاص به صغار و اشخاص غیر رشید و مجانین داده است بنابراین کسی که کودک و سفیه و دیوانه نباشد اهلیت تصرف در اموال خود را دارد. در عرف حقوقی ما واژه ی «حجر» برای کسانی به کار برده میشود ، که به دلیل نقص عقل یا تجربه از تصرف در مال ممنوع شدهاند و به اشخاصی که به دلیل تعهدات خود از تصرف در دارایی خویش یا مال معین از آن ممنوع شدهاند «محجور» نمیگویند چون این گونه افراد اراده ای سالم دارند. ورشکسته تنها در مال خود نمیتواند تصرف کند، زیرا امکان دارد به زیان طلبکاران یا پاره ای از آنان تمام شود ولی میتواند به وکالت یا قیمومت و ولایت در مال دیگران تصرف کند.
موارد گوناگونی در مورد حجر ومحجور وکسانی که از تصرف در اموال خویش، ممنوعند در فقه آمده است. همان گونه که در قسمتهای قبلی گفتیم تعداد محجورین ، از دید فقها مختلف هستند، با توجه به موارد نام برده شده از زبان فقها، متوجه این موضوع میشویم که برخی از مواردی که ایشان به آن پرداختهاند میتوانسته در قانون مدنی امروز ما، به عنوان یک ماده و یا بصورت بندی دیگر، به قسمت محجورین اضافه شود.
د: حجر و محجور از منظر مذاهب
همان گونه که در قسمتهای پیشین گفتیم برخی از فقیهان عامه حجر را در معنی گسترده استعمال کرده و موارد بسیاری را برای حجر ذکر نمودهاند که بیشتر آنها مربوط به حجری میشود که سبب نقص در مالکیت است، مانند حجر مشتری نسبت به مبیع ، قبل از تأدیه ثمن و حجر بایع نسبت به ثمن ، قبل از تسلیم مبیع و حجر کسی که زمینی را برای دفن عاریه میدهد (که قبل از پوسیده شدن جسد میت نمیتواند آن را بفروشد) و حجر غاصب در مال خودش که آن را با مال مغصوب مخلوط کرده، به طوریکه جدا کردن آن ممکن نباشد، پیش از تأدیه عوض مال مغصوب[۱۲].
در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه آمده:
lt;br />در رابطه با این فرضیه که بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "انعطاف" و انگیزه شغلی کارکنان رابطه معنا داری دارد، نتایج نشان میدهد که، بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "انعطاف" و انگیزه شغلی کارکنان با ۹۹ درصد اطمینان فرض یک مورد تایید می باشد. شدت همبستگی این دو متغیر (۳۵۶/۰r=) میباشد. این آمار بیانگر این است که همبستگی دو متغیر خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "انعطاف" و انگیزه شغلی کارکنان متوسط میباشد. بنابراین با بهتر شدن خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "انعطاف"، انگیزه شغلی کارکنان بالاتر میرود و بالعکس.<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-54″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/S-8.png” alt="پایان نامه ” width="338″ height="125″ /></a><br /><strong>فرضیه ج) </strong>خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد "ابتکار" با انگیزه کارکنان رابطه معنا داری دارد.<br />بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "ابتکار" و انگیزه شغلی کارکنان رابطه معنا داری دارد. بر این اساس، بین دو متغیر خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "ابتکار" و انگیزه شغلی کارکنان با ۹۹ درصد اطمینان رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. بنابراین فرض H<sub>0</sub> در رابطه با این دو متغیر رد می شود و فرض H<sub>1 </sub>تایید می شود. بنابراین بین متغیرهای مورد بررسی همبستگی مستقیمی وجود دارد، یعنی هرچه خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "ابتکار"بیشتر باشد، انگیزه شغلی کارکنان نیز بیشتر میباشد. میزان همبستگی بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش حیث بعد "ابتکار" و انگیزه شغلی کارکنان با مقدار (۵۶۳/۰ r=) بیانگر همبستگی قوی بین این دو متغیر میباشد.<br /><strong>فرضیه د) </strong>خلاقیت مدیران آموزش و پرورش قشم از حیث بعد "بسط جزئیات مدیران" با انگیزه کارکنان رابطه معنا داری دارد<br />بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "بسط جزئیات مدیران" و انگیزه شغلی کارکنان با میزان ۹۹ درصد اطمینان رابطه معناداری وجود دارد و فرض یک پژوهش تأیید می شود. شدت رابطه بین این دو متغیر (۴۵۳/۰r=) میباشد که شدت همبستگی نسبتا قوی این دو متغیر را نشان می دهد. بنابراین بین خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "بسط جزئیات مدیران" و انگیزه شغلی کارکنان رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد، بدین معنا که با بالا رفتن خلاقیت مدیران آموزش و پرورش از حیث بعد "بسط جزئیات مدیران" انگیزه شغلی کارکنان هم افزایش پیدا می کند و بالعکس.<br /><strong>۵-۳ بحث و نتیجه گیری</strong><br />ایجاد انگیزش در کارکنان سازمانها یکی از مهمترین وظایف مدیران است و در این زمینه هر قدر افراد نیازهای ارضا شده بیشتری داشته باشند، رفتارهایشان عقلایی تر و منطقی تر خواهد شد. پس یکی از وظایف مهم مدیران خلاق، شناخت راه های ایجاد و تقویت انگیزش در آنان است. بر اساس تلاش های محققان حوزه مدیریت و سازمان برنامه های انگیزشی به نسبت خوبی برای حل این مشکل ارائه شده اند ( استیفن، ۱۳۸۱<sup>[۴۱]</sup>).<br />آموزش و پرورش، وظیفه عمده زمینه سازی و ایجاد تغییر و تحول در جامعه را بر عهده دارد لذا توجه به مساله خلاقیت و نوآوری در آن بسیار مهم است . در این راستا جهت پرورش خلاقیت در مدارس , مدیران با برنامه ریزی دقیق و صحیح به ایجاد محیطی خلاق در مدارس کمک کرده و معلمان با داشتن نگرش خلاق , پذیرش تغییر , تشویق نظریه های جدید, تغییر شیوه های ارزشیابی , دانش خلاقیت یا دانش تکنیک های خلاقیت و برگزاری کارگاههای خلاقیت و … به پرورش خلاقیت در مدارس و به خصوص دانش آموزان کمک می کند.<br />هدف این مقاله شناسایی آن دسته از متغیرها و فرضیات که با انگیزه کارکنان در سازمان آموزش و پرورش رابطه دارد. لذا می توان گفت متغیرهای سیالی بون، ابتکار، انعطاف، بسط جزئیات از جمله عواملی هستند که بر انگیزش شغلی کارکنان رابطه دارد. بطورکلی می توان نتیجه گیری نمود که نظریه تورنس ۱۹۹۷در سازمان های ایرانی نیز انطباق دارد<br />یافته های پژوهش نشان می دهند که رابطه مربوط به عنصر سیالی پژوهش سازمان اموزش و پرورش معناداراست. همچنین عنصر ابتکار، بسط جزئیات و انعطاف با انگیزش دراین سازمان معنادارمی باشند.<br />خلاقیت مدیران در این پژوهش از نظر کارکنان خوب و نرمال است.<br />در این پژوهش نتایج نشان داد که خلاقیت مدیران باعث انگیزش در کارکنان آموزش و پرورش می شود. به عبارتی هر چه خلاقیت مدیران بالاتر باشد موجب افزایش انگیزش کارکنان نیز می شود. تأکید نظری پژوهش حاضر بر نظریه آمابیلی که انگیزش مهمترین عامل در خلاقیت به شمار می رود زیرا از یک سو از عوامل محطی و اجتماعی تاثیر می پذیرد و از دیگر سو، جایگاه انگیزش در خلاقیت باعث می شود که هیچ کدام از بعد های خلاقیت ( سیالی، بسط جزئیات، انعطاف و ابتکار) مربوط به موضوع نتواند کمبود انگیزش را جبران کند. بنابراین بدون انگیزش در کارکنان یا فعالیتی انجام نمی شود یا توانایی کارکنان در برخورد با مسائل و مشکلات بیرونی ضعیف می شود بنابراین مدیران با خلاقیت خود باید انگیزه کارکنان را در این سازمان بالا ببرد.<br />این پژوهش با نتایج تحقیق اسپالینگ (۱۹۹۶) و رضایی (۱۳۷۲) همسوست؛ همچنین با تحقیق البرزی در سیالی و انعطاف همسویی دراد ولی در بسط جزئیات و ابتکار تفاوت معناداری دارد همچنین در این پژوهش خلاقیت با انگیزش رابطه معنادار و مثبتی دارد در صورتی تحقیق البرزی، خلاقیت و انگیزش رابطه معکوسی دارند؛ مک کیچی (۱۹۹۹) در پژوهشی نشان دادند که وجود مدیران خلاق باعث دلگرمی و تقویت انگیزه کارکنان می شود.<br />در پژوهش زمپتیکس و همکاران (۲۰۰۹) نیز معلوم شد که مدیران خلاق برای انجام کارهای روزانه خود برنامه ریزی می کنند و اولویت ها را به کارکنان اختصاص دهند و خلاقیت بالا با انگیزش رابطه مثبت دارد که با تحقیق حاضر همسویی دارد.<br /><strong>۵-۴ پیشنهادها</strong><br />باتوجه به اینکه موضوع این پژوهش درحوزه بررسی رابطه خلاقیت با انگیزش درسازمان های ایرانی از جمله آموزش و پرورش بوده است دراین قسمت پیشنهادها ومواردمفید وکاربردی جهت توجه بیشتردراین سازمان ها ارائه می شود.<br />پیشنهاد می شود برای بالا بردن انگیزه کارمندان، تعداد اندیشه های کارمندان (سیالی) که در یک زمان بکار برده می شود تقویت شود.<br />پیشنهاد می شود برای بالا بردن انگیزه شغلی کارمندان، اندیشه های متنوع و غیر معمول و راه حل هایی برای مساله ها (انعطاف پذیری) تقویت شود.<br />پیشنهاد می شود برای بالا بردن انگیزه شغلی کارمندان، اندیشه های ناهمخوان را برای مسئله ای کنار هم قرار دهند (ابتکار) و این اندیشه ها را افزایش دهند.<br />پیشنهاد می شود برای بالا بردن انگیزه های شغلی کارمندان، جزئیات، تلویحات و کاربردها برای مسئله ای تقویت شود.<br /><strong>۵-۴-۱ پیشنهادها برای تحقیق های آتی</strong><br />همچنین پیشنهاد می شود که برای انجام این موضوع از سایر روش های تحقیق کیفی نیز استفاده شود. به ویژه استفاده از روش های کیفی مانند مصاحبه عمیق و مشاهده همراه با مشارکت استفاده شود. در مرحله جمع آوری اطلاعات از انواع روش های مستقیم و غیر مستقیم استفاده شود. همچنین پیشنهاد می شود خلاقیت را از دیگر جنبه ها همچون ( پیچدگی، تحلیل، سازمان دادن) و رابطه آن با انگیزه شغلی بررسی شود.<br /><strong>۵-۴-۲ محدودیت ها</strong><br /><strong>عدم وجود برنامه جامع ایجاد خلاقیت درسازمان های دولتی مورد مطالعه</strong><br /><strong>عدم توجه به استراتژی ها و نبود برنامه ریزی اجرا در بکارگیری از انگیزه سازمانی</strong><br /><strong>بروز نبودن اطلاعات عمومی و تخصصی کارکنان از خلاقیت</strong><br /><strong>نبود همکاری میان سازمان ها درکاربرد خلاقیت</strong></p><h2>منابع و ماخذ:</h2><p> </p><h2>آذری، غلامرضا (۱۳۸۷). مروری بر نظریههای ارتباطی معاصر (جزوه درسی). تهران: بینا.</h2><p><strong>آذر، عادل.(۱۳۸۷).تحلیل مسیروعلت یابی درعلم مدیریت، مجتمع آموزش عالی قم، سال چهارم، شماره پانژدهم،ص۵۶-۵۹</strong><strong>.</strong></p><h2>اسپالدینگ، چریل، ال (۱۳۷۷). انگیزش در کلاس، ترجمه: محمد رضا نائییان و اسماعیل بیابانگرد. چاپ اول، تهران: انتشارات مدرسه.</h2><p> </p><h2>البرزی، محبوبه (۱۳۹۳)، تبیین رابطه انگیزش و خلاقیت با توجه به تفاوت های فرهنگی. فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران. دوره هفتم. شماره ۱٫ بهار ۱۳۹۳٫ صص ۲۹-۴۹٫</h2><p> </p><h2>البرزی، (۱۳۸۶). تبیین واسطه گری باورهای انگیزشی در مدل خلاقیت کودکان با رویکرد به متغیرهای خانوادگی، مدرسه ای و باورهای اسنادی در دانش آموزان مقطع ابتدایی. رساله دکتری، دانشگاه شیراز.</h2><p>الوانی، مهدی (۱۳۷۸). مدیریت عمومی (چاپ دوازدهم ). تهران: نشر نی.<br /> الوانی، سید مهدی (۱۳۷۵). نقش فرهنگ در وجدان کاری. فرهنگ آفرینش، شماره ۱۵۳٫</p><h2>اصفهانی، حمیده (۱۳۹۱)، عوامل موثر بر تقویت انگیزه شغلی معلمان در آموزش و پرورش مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مدیریت آموزشی، دانشگاه ازاد واحد تهران مرکزی.</h2><p>استیفن پی رابینز (۱۳۸۵)، رفتار سازمانی، ترجمه علی پارسائیان و محمد اعرابی، تهران: نوبهار، چاپ هفتم.</p><h2>استیفن پی، رابینز (۱۳۸۷)، مبانی رفتار سازمانی، ترجمه علی پارسائیان و سید محمد اعرابی، تهران دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ دوازدهم.</h2><p>اسحاقی،سید حسین(۱۳۸۷). نوآوری،بستر شکوفایی. مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما، قم، دفترعقل<br />باقری، رضا. "چالش های فراروی یک پایان نامه کاربردی". پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه صنعتی شریف. دانشکده مهندسی و علم غذا. بهمن ماه ۱۳۹۱٫<br />بهرامی ، فاطمه و رضوان ، شیوا (۱۳۸۵) ، بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهر اصفهان با ویژگی های آموزشگاهی آنان ، مجله پژوهش های تربیتی و روانشناختی دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی دانشگاه اصفهان سال دوم، شماره ۲ ، شماره ۲ ، پیاپی.<br />پیرخایفی، علیرضا (۱۳۸۲). خلاقیت وهوش، انتشارات مهر برنا.</p>