بات[۱۸](۲۰۰۱) معتقد است ارتباط میان داده، اطلاعات و دانش ارتباطی تکراری و برگشت پذیر است(شکل(۱-۲)) و تبدیل آن ها به یکدیگر، بستگی به میزان سازماندهی و تفسیر آن ها دارد.
شکل۱-۲ ارتباط بازگشتی میان داده، اطلاعات و دانش
در مجموع، با توجه به تعاریف گوناگون از دانش می توان گفت که دانش متکی به اطلاعات است و شاید یکی از دلایل توجه بیشتر به دانش در عصر حاضر، ازدیاد و گستردگی افزون تر اطلاعات است که برای غلبه، کنترل و استفاده درست از آن، راهی جز تبدیل آن به دانش نیست.
علاوه بر تعاریف گوناگونی که از دانش ارائه شده است، نویسندگانی هستند که دانش را با عناوینی نظیر دانش تصریحی، ضمنی، فردی، اجتماعی، ساختاری و … طبقه بندی می نمایند.
آن چه که از برآیند نظریات دانشمندان مختلف برداشت می شود، این است که می توان دانش را به دو دسته اصلی تصریحی یا آشکار و ضمنی یا پنهان تقسیم بندی نمود.
دانش آشکار در بیان گاندی(۲۰۰۳) دانشی است که مدون و یا به فرمت های خاصی ارئه شده است و به آسانی می توان دیگران را در آن سهیم نمود.
به عقیده پولانی[۱۹](۱۹۶۶) دانش آشکار دانشی است که به روشنی و بدون ابهام تدوین شده و به سادگی بیان و در پایگاه اطلاعاتی کدگذاری و ذخیره گردد. به عقیده وی دانش پنهان یک دانش غیر آشکار است که در درون شخص وجود داشته و توصیف و انتقال آن دشوار است.
روزنبرگ[۲۰](۱۹۸۲) دانش ضمنی را به عنوان دانش تکنیک ها، روش ها و طرح هایی مطرح کرد که فرد، ضمن رسیدن به نتایج دلخواه خود، آن ها را بدون آن که قادر باشد دلیل واضحی برایشان بیان کند به کار می گیرد.
اسمیتی گاندی[۲۱] دانش پنهان را دانش و تجربه ای می داند که یک فرد در طول سال ها از طریق تجربه، تعامل با دیگران و آزمون سعی و خطا بدست آورده است. از نظر او این دانش تنها در ذهن افراد یا در یادداشت های شخصیشان قرار دارد.
این دو بعد دانش، اگرچه از نظر ماهیت و ویژگی ها با یکدیگر متفاوتند اما آنچه که مهم است، توجه به هر دو بعد دانش در طراحی و اعمال مدیریت دانش در سازمان است.
همچنین باید در نظر داشت که یکی از چالش های اصلی مدیریت دانش نیز تبدیل هرچه بیشتر و بهتر دانش ضمنی به دانش تصریحی است.
۳-۲-۲ مدیریت دانش
ما می دانیم چقدر ساختمان، ماشین آلات و … داریم و با فشار چند دکمه می توانیم انواع چینش های آن را گزارش بگیریم، اما نمی دانیم در سازمان ما چگونه پاسخ هر سوال در کمترین زمان، در بهترین شکل و از بهترین خبره ها بیابیم. درک این نکته، آغاز فرایند مدیریت دانش است.
تحقیقات مرکز بهره وری و کیفیت آمریکا[۲۲] که در اواخر سال ۱۹۹۹ و در اروپا انجام شد، نشان می دهد که در بیش از ۵۰ درصد بهترین سازمان ها، مدیریت دانش به طور ویژه در راهبردهای مدون آن ها گنجانده شده است.
با وجود نو بودن مفهوم مدیریت دانش، تعاریف متعددی از آن صورت پذیرفته است. برخی از این تعاریف، معطوف به ساختار مدیریت دانش بوده و برخی دیگر به ماهیت و کارکرد آن می پردازند. مدیریت دانش با ایجاد یک محیط کاری جدید موجب تسهیل در اشتراک دانش گردیده و جاری شدن دانش را به فرد مناسب در زمان مناسب برای فعالیت کاراتر و اثربخش تر باعث می گردد (اسمیت، ۲۰۰۱).
اسمیتی گاندی[۲۳](۲۰۰۴) در تعریفی ساده و نسبتاً جامع، مدیریت دانش را کوششی هماهنگ برای تصرف دانش حیاتی سازمان، اشتراک دانش میان یک سازمان و برجسته کردن حافظه جمعی سازمانی برای بهبود تصمیم گیری، افزایش بهره وری و نوآوری می داند. وی همچنین مدیریت دانش را کوششی برای تبدیل دانش کارکنان- به عنوان سرمایه انسانی- به دارایی مشترک سازمانی یا سرمایه فکری ساختاری می پندارد.
فعالیت های عمده و کلیدی مدیریت دانش از نظر سوزی آلارد[۲۴](۲۰۰۳) شامل کسب، گزینش، درونی سازی، بیرونی سازی و عمومی سازی دانش می باشد. در دسته بندی دیگری که توسط گیلبرت پرابست[۲۵] و همکاران(۲۰۰۳) وی انجام پذیرفته است فعالیت های نظیر شناسایی، کسب، توسعه، به اشتراک گذاری و توزیع، بهره برداری و نگهداشت دانش به عنوان سنگ بنای مدیریت دانش تعیین شده است. همچنین اخوان و همکاران(۲۰۰۹) معتقدند که فعالیت های کلیدی مدیریت دانش شامل مواردی نظیر آماده سازی و فراهم کردن زیرساخت ها، تشخیص، جمع آوری، سازماندهی، ذخیره، اشتراک دانش و ارزیابی فرایند مدیریت دانش می باشد.
تحقیقات دایر و مک داناف[۲۶](۲۰۰۱) بیشترین موارد بهره گیری سازمان ها و موسسات مختلف از مدیریت دانش را به ترتیب کسب و تسهیم دانش، مهارت آموزی و یادگیری سازمانی، ارتباط بهینه با مشتریان، و ایجاد مزیت رقابتی تعیین نموده است.
اسمیتی گاندی[۲۷](۲۰۰۴) نیز از زاویه دیگری به این موضوع نگریسته و عقیده دارد که بیشتر افراد و سازمان ها به دلایلی نظیر افزایش همکاری، بهبود بهره وری، غلبه بر اطلاعات مازاد، تسهیل جریان دانش، تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان، تصرف و ثبت دانش کارکنان قبل از ترک شرکت، افزایش آگاهی سازمانی از خلاهای دانش سازمان، و بهبود خدمات مشتری مدیریت دانش را بکار می گیرند.
با وجود ویژگی های مهم مدیریت دانش و منافعی که به سازمانها می رساند اکثر سازمانها از این مهم غافل مانده و یا در پیاده سازی آن دچار شکست شده اند. در نتیجه سازمانها بایستی ضمن آگاهی از مزایای مدیریت دانش ، موانع و چالش های پیش روی آن را شناخته تا با شناسایی آنها زمینه اجرای موفقیت آمیز آن را مهیا کنند .
۴-۲-۲ مدیریت دانش در سازمان های تحقیقاتی
از آنجایی که دانش در مراکز تحقیقاتی خمیرمایه تمامی فعالیت ها می باشد، مدیریت دانش در این سازمان ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدیریت دانش با بهبود اثربخشی و کارایی تحقیقات نقش مهمی در سازمان های تحقیقاتی ایفا می کند (نامپراسرچی و ایگل، ۲۰۰۵).
در بیشتر شرکت ها، سرمایهِ تحقیق و توسعه- یعنی سرمایه ای که از طریق فرایند تحقیق و توسعه ایجاد می گردد- عنصر اصلی سرمایه فکری آن شرکت ها بوده و بخش مهمی از دارایی های ناملموس آن ها را شکل می دهد. این سرمایه عبارت است از فرایند تولید دانش علمی و فنی و انتقال آن به محیط اجتماعی.
مولفه های سرمایه فکری همانند شکل(۲-۲) بر اساس تقسیم بندی اسکاندیا شامل ۱- سرمایه انسانی[۲۸] ۲- سرمایه ساختاری[۲۹] و ۳- سرمایه رابطه ای[۳۰] می باشد.
سرمایه انسانی عبارت است از مجموعه ای از دانش پنهان و آشکار افراد سازمان، که برای سازمان ارزش دارد.
سرمایه ساختاری عبارت است از دانش آشکار مرتبط با فرایند های داخلی سازمان که می تواند سازمانی(محیط عملیاتی حاصل از تعامل فرآیندهای کسب و کار و مدیریتی، فناوری و فرهنگ) و فناورانه(ثبت اختراعات، مجوزها، نرم افزارها، پایگاه های اطلاعاتی و …) باشد.
سرمایه رابطه ای عبارت است از مجموعه ای از دانش آشکار و نهان که روش تعامل با نهادهای بیرون از سازمان را بیان می کند.
ادبیات موجود بیان می کند که اقدامات مدیریتی نیز می توانند به عنوان پیشران سرمایه فکری عمل کنند.
شکل۲-۲ پیشران سرمایه تحقیق و توسعه دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی[۳۱]
۵-۲-۲ عوامل کلیدی اجرای موفق مدیریت دانش
اجرای موفق مدیریت دانش در سازمان ها مستلزم فراهم سازی بسترهای فکری، مهارتی و علمی خاصی است. نظریه پردازان، عوامل مختلفی را در زمینه موفقیت مدیریت دانش برشمرده اند. بعضی از این عوامل در کنترل ما هستند و بعضی دیگر خارج از کنترل ما قرار دارند. عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش فقط فاکتور داخلی هستند نه خارجی. چراکه فاکتورهای داخلی توسط خود سازمان کنترل می شود و فاکتورهای خارجی در زمان اجرای مدیریت دانش اثر پذیری کمتری دارند (ونگ، ۲۰۰۹).
برخی دیگر از محققین نظیر سای و کانت[۳۲](۲۰۰۸) این عوامل را به صورت موانع مدیریت دانش با اثر منفی بر موفقیت اجرا توصیف می کنند. زینجیر[۳۳](۲۰۰۲) نیز بین موانع داخلی و خارجی وجه تمایز قائل می شود چراکه موانع داخلی بر خلاف موانع خارجی توسط سازمان کنترل می شوند.
در مطالعات کاربَگ[۳۴](۲۰۱۰) که به بررسی عوامل کلیدی موفقیت و نیز عوامل کلیدی شکست پرداخته است، مهم ترین عوامل شکست به ترتیب اهمیت شامل کمبود فرهنگ دانشی و سازمانی، کمبود فرهنگ اعتماد و شفافیت، و کمبود فرهنگ گشودگی/آزادی بوده و مهم ترین عوامل موفقیت به ترتیب اهمیت شامل اندازه گیری و کیفیت محتوا، کمک های انگیزشی، حمایت مدیریت، و کیفیت سیستم مدیریت دانش می باشد.
در مطالعات دیگر، عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش با هشت عنوان در دو بعد عملکردی مدیریت و تکنیکی طبقه بندی می شود. فاکتورهای موفقیت مدیریتی شامل استراتژی مدیریت دانش، مدیریت ارشد، فرهنگ سازمانی، کمک های انگیزشی، زیرساخت سازمانی، و اندازه گیری بوده و فاکتورهای موفقیت تکنیکی نیز شامل زیرساخت یکپارچه تکنیکی- اعم از شبکه، پایگاه داده، رایانه، نرم افزار و …- و کانال های انتقال دانش- اعم از اینترنت، اینترانت، دستی، مستند سازی، چهره به چهره و …- می باشد(لویس،۲۰۱۰).
با مطالعات انجام شده توسط اخوان و حسنوی در چند مرکز تحقیقاتی آکادمیک ایران جهت شناسایی مولفه های کلیدی مدیریت دانش ، پنج مولفه اصلی شامل ساختارهای منعطف و مدیریت منابع انسانی، آمادگی[۳۵] و معماری مدیریت دانش، ذخیره سازی دانش، الگوگیری[۳۶]، و مسئول دانش[۳۷] شناسایی شده است (اخوان و حسنوی، ۲۰۰۹).
با توجه به تحقیقات انجام شده توسط استانکوسکی[۳۸](۲۰۰۵) در خصوص نظام های دانشگاهی مبتنی بر مدیریت دانش، موانع و چالش های اجرای آن به ترتیب عبارتند از: فرهنگ سازمانی، فقدان مالکیت، فناوری اطلاعات/ارتباطات، فرآیندهای غیر استاندارد، ساختار سازمانی، تعهد مدیریت ارشد، پاداش ها، تاکید بر روی فرد بجای تیم، بازده کارکنان[۳۹].
عوامل فوق که از عمده ترین عوامل موفقیت مدیریت دانش می باشد به همراه دیگر عوامل در جدول(۱-۲) با ذکر مراجع و محققین مربوطه بیان شده است.
جدول۱-۲ عوامل موفقیت مدیریت دانش
ردیف | عنوان عامل | مراجع | |
۱ | فرهنگ سازمانی | Davenport et al.(1997), Moffett et al.(2003), Liebowits(1999),Skyrme & Amidon (1997) , Greco(1999), Wild et al.(2002),Wong(2005),Ajmal et al(2010), Akhavan et al.(2009) | |
۲ | اعتماد |