بهکاربردهاند همچنین در این مطالعه روش فازی با منطق بولین مقایسه شده است و نتایج مورد بررسی قرار گرفتهاند آنها در این تحقیق از معیارهای شیب، فاصله از عوارض جغرافیایی و ارتفاع استفاده کردهاند.
چرج [۳](۲۰۰۲) برای یافتن مکان مناسب دفن شهر ستالونیکی در کشور یونان با بهره گرفتن از دو روش بولین و ارزیابی چند معیاره اقدام به مکانیابی نموده و یک شبکه برای مکانیابی مکانهای مناسب برای سالهای آینده ایجاد نمود. همچنین یک مدل مشاهده گر جهت کمک به محلهای مناسب ایجاد و یکسری پارامترها و محدودیتها بر اساس قوانین اروپایی و جهانی جهت مکانیابی محل دفن پسماند ارائه نمود.
واستا وناسوات[۴] (۲۰۰۳) در تحقیق خود در اطراف شهر رانسی با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور با در نظر گرفتن معیارهایی چون زمینشناسی گسلها، شیب زمین، نوع سنگ مادر، خاک، آبهای سطحی و عمق آب زیرزمینی مراکز شهری، شبکه ارتباطی موجود، فاصله از فرودگاه و… با بهره گرفتن از سیستم وزن دهی به شاخصها از طریق مقایسات زوجی ۵ محل مجزا در اندازههای مختلف را جهت دفن زباله این شهر ۸۰۰ هزار نفری انتخاب نمودند.
هوبینا[۵] (۲۰۰۵) با بهره گرفتن از الگوریتم چند معیاره بر اساس مقادیر دوتایی اقدام به مکانیابی دفن زباله مسنیک کرده است هدف ایجاد مدل ارزیابی چند معیاره مدلی که توپولوژی برای تصمیمگیری برای مکان مناسب دفن را بالا میبرد نقشه مناسب محل دفن از ترکیب لایههای وزن دهی شده شامل عوامل و موانع به دست میآید هر دو معیار عوامل و منابع، از منابع متفاوتی شامل نقشههای رقومی، پوشش زمین،منابع آبی مراکز جمعیتی، جادهها، زمینشناسی، اقلیمی بعد از وزن دهی به معیارهای عوامل و موانع مکان مناسب را با بهره گرفتن از ابزار در شمال منطقه انتخاب کردهاند.
گریکین و همکاران[۶] در سال (۲۰۰۹) به مطالعه مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر بیجینگ چین با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و فرایند تحلیل سلسلهمراتبی AHP پرداختهاند. در این پژوهش ازGISجهت ارائه اطلاعات مکانی استفادهشده است. همه نقشهها از ۱ پایینترین تا ۵ بالاترین درجه تناسب نمرهگذاری شده است و مکانهای انتخابی بر اساس بالا بودن وزن معیارها تعیین شده است. که به مناطق عالی، خوب و نامناسب تقسیمبندی شده که مناطقی که از نظر وزنی عالی هستن به عنوان مکانهای بهینه دفن مواد زائد تعیین شده است.
سنر وهمکاران[۷] (۲۰۱۰) مکانیابی دفن مواد زائد جامد را با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل AHP برای حوضه سیرنیک آلبورا انجام داده است که یکی از مهم ترین نواحی آب شیرین ترکیه است بدین منظور ده معیار مختلف لیتولوژی، آبهای سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی، پوشش خاک، منظر، ارتفاع، شیب، فاصله از جاده, و مناطق مسکونی در رابطه با مکان دفن زباله بررسی شدهاند. سولومون پیتر گبانی و همکاران در سال ۲۰۱۳ به مکانیابی محل دفن زباله با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل MCDA روش تصمیمگیری چند معیاره پرداخته است. نتیجه به دست آمده نشان میدهد۳/۸۳ درصد از منطقه برای دفن زباله نامناسب است. بر اساس پارامترهای شیب، لیتولوژی، توپوگرافی، فاصله از شهر، جاده، قیمت زمین، منظر و رضایت مندی جامعه نتیجهگیری کرده است.
-۱-۶-۱ پیشینه تحقیق در ایران:
علاوه بر پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه در جهان میتوان به کار های که در این زمینه در ایران انجامگرفته اشارهکنیم از جمله اینکه: کتاب مدیریت مواد زائد جامد (اصول مهندسی و مباحث مدیریتی) از جرج چوبانگلوس، هیلاری تیسن و رولف الیاس، که در سه جلد مجزا توسط محمدعلی عبدلی و دکتر منیره مجلسی در سال ۱۳۷۱ و ۱۳۷۰ به فارسی ترجمه شده است و یکی از کاملترین مرجع در مورد موضوع مورد مطالعه میباشد، نویسندگان تمام جزییات امر را در فصول متفاوت و تحت عنوان عناصر مدیریت مواد زائد مورد بررسی قرار دادهاند. عمرانی (۱۳۷۹) فقط روی چند موضوع مواد زائد از جمله معیارهای محل دفن بحث کرده است. سعید نیا (۱۳۷۸) تولید مواد زائد، جمع آوری و حملونقل و دفع مواد زائد شهری را مورد ارزیابی قرار میدهد.
سیدکوئی ۱۳۷۸ روش تحلیل سلسلهمراتبیAHP را برای مکانیابی محل دفن پسماند توسط GIS ارائه داده است. در این مطالعه چهار معیار نزدیکی به شهر، نوع کاربری زمین، محدودیت خاک (شامل شیب، بافت، نفوذپذیری، عمق سنگ بستر) و عمق آبهای زیرزمینی را در مکانیابی محل دفن برای منطقه کلیوند در اوکلاهاما را مورد بررسی قرار داده و وزنها را از روش مقایسه دوتایی محاسبه کرده است.
عبدلی (۱۳۷۹) تجارب کشورهای دیگر جهان ازجمله کشورهای اروپایی در جهت دفن و یا دفع مواد زائد شهری میپردازد ولی به نظر میرسد تجارب کشورهای پیشرفته از جمله انگلستان و فرانسه بسیار جامع تر از تجربیات این کتاب باشد. نویسنده خلاصه وار به بررسی این تجارب پرداخته و از ارائه جزییات موضوع پرهیز نموده است. عبدلی (۱۳۷۹) با بررسی تک تک شهرهای بزرگ ایران از لحاظ آماری آنها را با یکدیگر مقایسه کرده است.
پوراحمد و همکاران در سال ۱۳۸۰ با بهره گرفتن از دادههایی چون فاصله از گسلهای منطقه، فاصله از آب منطقه، جهت باد، خاکشناسی، هیپسومتریک (طبقات ارتفاعی)، پوشش گیاهی و زمینشناسی و از طریق مدلهای مختلف تلفیق اطلاعات و نقشهها که بر اساس مدل منطق فازی ترکیبشدهاند، مکانهای مناسب برای دفن بهداشتی مواد زائد شهر بابلسر مکان گزینی و در نقشههای مختلف ارائه شده است.
حیدر زاده (۱۳۸۰) با بررسی عوامل زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی در مکانیابی دفن زباله با روشهای رتبهای، نسبتی و دوتایی به معیارها وزن داده است. روش مقایسه دوتایی را به عنوان یکی از کاراترین روشها معرفی و سپس گزینههای مختلف را با یکدیگر مقایسه کرده است و با بهره گرفتن از GIS مکانیابی کرده است در مرحله پایانی با بهره گرفتن از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی از بین مکانهای انتخاب شده بهترین مکان را انتخاب کرده است.
خراسانی و همکاران، ۱۳۸۳در پژوهشی با عنوان مطالعات زیستمحیطی در جهت انتخاب محل مناسب دفن زبالههای شهر ساری با بهره گرفتن از GIS به مطالعه پارامترهایی چون سطح آبهای زیرزمینی، شیب، فاصله از شهر و مراکز جمعیتی، فاصله از جنگل، فاصله از منابع آبهای سطحی، فاصله از جادههای دسترسی، فاصله از خطوط انتقال نیرو، نوع خاکها و سنگها پرداختهاند. پارامترهای مذکور با روش منطق بولین و فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند و نهایتاً نقشه مکانهای مناسب برای دفن زباله در این شهر حاصل آمده است. ولیزاده و همکاران در سال ۱۳۸۶ در طرح ملی مکانیابی محل دفن و دفع زبالههای ویژه صنعتی در منطقه شمال غرب کشور با بهره گرفتن از ۲۴ لایه اطلاعاتی و بهکارگیری روشهای بولین، فازی و همپوشانی لایهها، مکانهای بهینه را مورد شناسایی قرار دادهاند. نیرآبادی در سال ۱۳۸۶ با روشهای بولین و فازی و با بهره گرفتن از تصاویر ماهوارهای در محیط (GIS) به مکانیابی محل دفن زباله در شهر تبریز پرداخته است. عادلی (۱۳۸۶) به بررسی ویژگیهای ژئومورفیک در مکانیابی کاربریها در مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر بناب پرداخته است. فرایند مکانیابی با در نظر گرفتن معیارهای ژئومورفولوژی و معیارهای فرعی چون سنگ، خاک، شیب، گسل، اراضی ناپایدار و… میباشد. همچنین علاوه بر معیارهای ژئومورفولوژی به معیارهای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی، و هیدرو اقلیم نیز توجه شده است در این پژوهش در مورد مکانیابی با بهره گرفتن از GIS و تعیین مکان بهینه دفن با روش AHP انجامگرفته است. نیرآبادی (۱۳۸۶) به مکانیابی محل دفن مواد زائد شهری تبریز با بهره گرفتن از سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته است. در این پژوهش از روشهای بولین، تحلیل سلسلهمراتبی AHP ترکیب خطی وزنی WLC و وزن دهی ساده افزایش SAW استفاده کرده است.
شهابی، هیمن در سال (۱۳۸۸) در پایاننامه ارشد خود نقش عوامل ژئومورفیک را در مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر سقز با بهره گرفتن از GIS و فناوری سنجش از دور پرداخته است. در این پژوهش ۲۲ عامل موثر در مکانیابی محل مناسب دفن مواد زائد در نظر گرفته شده است. که در نهایت با رقومی کردن و وزن دهی ۱۳ لایه بر اساس استانداردهای موجود از قبیل شیب، فرسایش، گسل، آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی، چاهها، منطقه حفاظتشده، فرودگاه، پوشش گیاهی، خطوط ارتباطی، خطوط نیرو، فاصله از شهر سقز و مراکز جمعیتی و واردکردن لایههای مذکور به محیط GIS و EDRISI و تشکیل پایگاههای اطلاعاتی و با بهره گرفتن از مدهای AHP, SAW, WLC در مرحله اولیه و با انتخاب چهار مکان نهایی محل دفن مناسب تعیین شده است. پیمان حیدریان و همکاران در سال ۱۳۹۰به مکانیابی محل دفن پسماند شهری با بهره گرفتن از مدل های -AHP FUZZY و FUZZY-TOPSIS به مطالعه شهر پاکدشت پرداختهاند. با توجه به معیارهای مختلف عوامل محیطی، اجتماعی، دسترسی، هیدرولوژی، زمین ساختی، زیستمحیطی FAHP برای تصمیمگیری مکانهای مناسب و از روش FUZZY-TOPSIS برای اولویتبندی مکانهای پیشنهادی دفن پسماند استفادهشده است.
خورشید دوست و عادلی،( ۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان استفاده از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) برای یافتن مکان بهینه دفن زباله در شهر بناب معیارهای ژئومورفولوژی، هیدرواقلیم، زیستمحیطی، کاربری اراضی، شبکههای انتقالی و هزینههای اقتصادی را مورد مطالعه قراردادند. ابتدا وزن بین معیارها را تعیین کردند. این وزنها با توجه به اهمیت معیارها در مقابل یکدیگر، نسبت به هدف (یافتن محل مناسب دفن زباله) تعیین میشوند. ابتدا معیارهای لایه اصلی با یکدیگر مقایسه میشوند سپس نوبت به زیر معیارها میرسد که بر اساس معیارهای مورد نظر، مناطق مختلف منطقه از نظر توانایی دفن زباله اولویتبندی شدند و جنوب شهر بناب واقع در ۷ کیلومتری جاده ملکان به عنوان مناسبترین محل انتخاب شد.
مرضیه مهتابی اوغانی و همکاران در سال۱۳۹۲ به مقایسه دو روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس در مکانیابی محل دفن پسماندهای شهر کرج پرداختهاند. در این تحقیق دو روش برای تعیین اولویت گزینههای دفن در کرج استفادهشده است. روش بررسی از روی هم گذاری لایههای اطلاعاتی (نقشههای رقومی) و بهکارگیری توابع پرس و جو در نرمافزار۹٫۲ Arc GIS، ۴ منطقه در جنوب محدوده مورد مطالعه (کرج) شناسایی شده بود. سپس اولویتبندی گزینهها با بهره گرفتن از روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس انجام و نتایج با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته است. یافتههای این بررسی مبین این واقعیت است که هر دو روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس در اولویتبندی گزینههای دفن، روشهای مناسبی هستند. دیگر محققان ایرانی نیز با بهره گرفتن از نرمافزارهای GIS برای شهرهای سمنان، سنندج، بناب، بابلسر، رامهرمز، کوهدشت، شیراز، زنجان، کرمانشاه، تبریز به مکانیابی دفن زباله پرداختهاند.
در سال ۱۳۹۲ مهدی ریاحی خرم، مریم سلطانیان، بهاره لرستانی مقالهای تحت عنوان مکانیابی دفن پسماندهای جامد شهر هرسین به روش الکنو ارائه دادند که در آن به مقوله مکانیابی بهترین محل دفن زباله در شهرستان هرسین در استان کرمانشاه میپردازد. در این تحقیق موردی از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به عنوان یک ابزار قدرتمند استفادهشده است. همچنین به منظور جمعبندی دادهها یا همان لایههای اطلاعاتی دیجیتال از مدل الکنو استفادهشده و لایههای اطلاعاتی کاربردی شامل لایه خاک، لایه بارش و لایه عمق آبهای زیرزمینی منطقه میباشد. در این مطالعه ابتدا لایههای یادشده روی هم گذاری گردید و سپس مناطق مستعد جهت کاربری دفع پسماند شهر هرسین شناسایی شد و بر اساس سیستم نمره دهیم دل، مناطق شناسایی شده، اولویتبندی شده است. پس از روی هم گذاری لایه ها، ۶ منطقه در اراضی شهرستان هرسین که دارای توان لازم برای تخصیص کاربری دفع پسماند شهری هرسین میباشد، شناسایی شد و این مناطق بر روی نقشه مشخص گردید و نمره تخصیص یافته برای هر یک از مناطق شش گانه فوق بدست آمده است.
در همه این تحقیقات عوامل ژئومورفولوژی مانند شیب، جنس زمین، تکتونیک به عنوان شاخصهای موثر در مکانیابی به چشم میخورد اما هیچ یک از آنها در تحقیقات خود نقش هیدروژئومورفولوژی را به عنوان یک متغیر مستقل و تاثیرگذار در نظر نگرفتهاند.
ما با توجه به اینکه در شهر بیستون در مورد مکانیابی دفن پسماندهای شهری هیچگونه مطالعه ای صورت نگرفته است و زباله های این شهر به خارج از محدوده بخش بیستون حمل و در چاله هرسین –صحنه به صورت غیراصولی دفع می شود و با در نظر گرفتن اینکه منطقه مورد نظر دارای سازند کارستی و سفرههای آب زیرزمینی و خاکهای آبرفتی و حاصلخیز مخروطه افکنه ای میباشد در این منطقه لزوم تحقیقات هیدروژئومورفولوژیکی بیش از مناطق دیگر احساس میشود. لذا در این تحقیق سعی میشود با توجه به شاخصهای هیدروژئومورفولوژیکی و با بهره گرفتن از نرمافزارهای GIS و مدل سلسلهمراتبی AHP مکان بهینه جهت دفن پسماندهای جامد شهری مکانیابی شود.
۱-۷- مبانی نظری (مفاهیم و تعاریف)
۱-۷-۱ پسماند
مواد زائد جامد یا پسماند به کلیه مواد زائد حاصل از فعالیت های روزمره انسان و حیوان که در حالت طبیعی به صورت جامد بوده و به علت بلا استفاده بودن و یا ناخواسته به دور انداخته میشوند پسماند گفته میشود. (سازمان مدیریت پسماند شهری)
پسماند شهری: (Municipal solid wast)MSW: مواد زائد غیر خطرناکی را گویند که در مناطق مسکونی، تجاری، موسسات و صنایع سبک تولید میشوند این پسماندها شامل پسماند فرایندهای صنعتی، پسماندهای کشاورزی معادن و لجن فاضلاب نمیشوند.(عبدلی، ۱۳۷۰)
۱-۷-۲- انواع پسماند
در زندگی روزمره بشر زائدات مختلفی تولید میشود که میتوان آن را به دو دسته کلی پسماند و پساب تقسیم کرد. در این تقسیم بندی، هر نوع ماده جامد، گاز و مایعی (به غیر از فاضلاب) که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از فعالیت انسان حاصل شده و از نظر تولید کننده، زائد تلقی شود، جزء گروه پسماندها، محسوب میگردد و فاضلابهای تولیدی نیز، در دسته پسابها، قرار می گیرد. پسماندها را میتوان بر حسب منابع تولید کننده آن، به انواع مختلف طبقه بندی نمود. (عباس پور.۱۳۸۴)
پسماندهای عادی : به کلیه پسماندهایی گفته میشود که به صورت معمول از فعالیتهای روزمره انسانها در شهرها، روستاها و خارج از آنها تولید میشود و شامل نخالههای ساختمانی و زبالههای خانگی میگردد. زبالههای خانگی خود به دو دسته پسماند تر و پسماند خشک تقسیم میشوند (عباس پور.۱۳۸۴)
-پسماند تر :پسماند تر که به آن پسماند آلی، ارگانیک یا فسادپذیر نیز میگویند شامل پسماندهای مواد غذایی مثل پس ماندههای غذا، پوست میوه و سبزیجات، روغنهای خوراکی سوخته و فاسد شده، تفاله چای و همچنین پسماندهای باغبانی و فضای سبز میباشد. بخش بزرگی از زبالههای خانگی را پس مانده های گیاهی و حیوانی تشکیل می دهند که کمّیت این پسماندها در طول سال متغیر بوده و در ماه های تابستان، که مصرف میوه و سبزی بیشتر است، به حداکثر میرسد. پسماندهای غذایی مهمترین قسمت زباله است، چرا که از یک سو به دلیل تخمیر و فساد سریع، بوهای نامطبوع تولید کرده و محل مناسبی برای رشد و تکثیر مگس و سایر حشرات و جوندگان است و از سوی دیگر به دلیل قابلیت تهیه کود از آن (کمپوست) از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد. یکی از مسایل مهم در رابطه با پسماند تر مساله شیرابه است. شیرابه عبارت است از مایعی بد بو به رنگ قهوه ای تیره که از داخل موادزائد به خارج تراوش کرده و حاوی مواد محلول ومعلق میباشد. مهم ترین علت ایجاد شیرابه، مایعات و رطوبتی است که در کیسه های زباله جمع میشود، در حقیقت مایعات مثل انواع نوشیدنی یا آب خورشت به صورت مستقیم و پوست و تفاله میوه ها نیز به شکل غیرمستقیم شیرابه ایجاد می کنند. از هر تن زباله حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ لیتر شیرابه تولید میشود که خطر اصلی آن در مراکز دفن، نفوذ این مایع به آبهای زیرزمینی، خاک و چاههای اطراف میباشد. وجود موادی چون فلزات سنگین، مواد سمی و مواد آلی با غلظتهای زیاد، ازعوامل آلودگی شیرابه است و اجزای آلی شناخته شده در شیرابه مراکز دفن نیز بیشتر، ازگروه مواد سمی میباشند. تولید شیرآبه در فصول مختلف متفاوت است، در فصل تابستان به دلیل استفاده از میوه های آب دار تولید شیرآبه افزایش می یابد بطوریکه ۲۵ درصد وزن پساند را شیرآبه تشکیل میدهد. همچنین شیرابه زباله علاوه بر آلودگیهای زیستمحیطی به دلیل ایجاد محیط اسیدی خسارت زیادی به خودروهای حمل زباله و ماشین آلات و تجهیزات دیگر نیز وارد می نماید. بهترین کار برای جلوگیری از تولید شیرابه، جداسازی مایعات از دیگر زبالههاست. (عباس پور.۱۳۸۵)
-پسماند خشک : پسماندهای خشک به ویژه کاغذ، مقوا، پلاستیک، فلزات و شیشه از ارزش اقتصادی و زیستمحیطی برخوردار بوده و در صورت تفکیک، در واحدها و کارخانهها بازیافت به محصولاتی با کاربردهای مشابه و یا جدید تبدیل میشوند تا از اتلاف منابع و سرمایه های ملی جلوگیری به عمل آید. در واقع تفکیک پسماند ارزشمند در مبدأ سبب صرفهجویی ۳۰ درصدی در هزینه ها میشود. از مهمترین اهداف پردازش مواد زائد جامد، بازیافت و جداسازی ترکیبات با ارزش از داخل زباله و تبدیل آن به مواد اولیه میباشد. در این میان روش جداسازی و تفکیک در مبدأ یکی از مهمترین و کم هزینهترین روشهای جداسازی و تفکیک مواد زائد، محسوب میشود. جمع آوری این نوع پسماند به صورت یک روز در هفته از درب منازل انجام میشود، همچنین شهروندان میتوانند با مراجعه به ایستگاه های ثابت یا غرفه های بازیافت، پسماند خشک خود را به آنها تحویل دهند.
پسماندهای پزشکی (بیمارستانی) : به کلیه پسماندهای عفونی و زیان آور ناشی از بیمارستآنها، مراکز بهداشتی درمانی، آزمایشگاه های تشخیص طبی و سایر مراکز مشابه گفته میشود. سایر پسماندهای خطرناک بیمارستانی از شمول این تعریف خارج است. جمع آوری این نوع از پسماند به عهده وزرات بهداشت و درمان میباشد.
پسماندهای کشاورزی : به پسماندهای ناشی از فعالیت های تولیدی در بخش کشاورزی گفته میشود. این پسماندها شامل فضولات، لاشه حیوانات (دام، طیور و آبزیان)، محصولات کشاورزی فاسد یا غیر قابل مصرف می باشند. جمع آوری پسماندهای کشاورزی در صورتی به عهده این سازمان است که به پسماند عادی تبدیل شود.
پسماندهای صنعتی : به کلیه پسماندهای ناشی از فعالیت های صنعتی و معدنی و پسماندهای پالایشگاهی صنایع گاز، نفت و پتروشیمی و نیروگاهی و امثال آن گفته میشود که شامل براده ها، سرریزها، لجنهای صنعتی و … میگردد. دفع این نوع از پسماند به عهده تولید کننده آن است و تنها در صورتی که به پسماند عادی تبدیل شود توسط این سازمان جمع آوری می گردد. (عباس پور ۱۳۸۴)
۱-۷-۳روشهای دفع زباله
روشهای معمول که تاکنون برای دفع زباله بکار گرفته شده است شامل بازیافت، سوزاندن، دفن بهداشتی و تهیه کمپوست با بهره گرفتن از سیستمهای سنتی، نیمه صنعتی و مدلهای پیشرفته هوازی و غیرهوازی است. با توجه به موقعیّت جغرافیایی و آب و هوایی شهرهای کشور و وجود زمینهای بایر فراوان در اطراف شهرها و همچنین ویژگیهای خاص زبالههای شهری در ایران که بیش از ۷۰% آنها را مواد آلی تشکیل میدهد، روشهای سوزاندن، کمپوست و دفن بهداشتی به صورتی که در ابتدا با اجرای سیستمهای بازیافت از مبدأ تولید همراه باشد از اهمیت خاصّی برخوردار است که ذیلاً به صورت خلاصه مورد بحث قرار میگیرد. (منوری ۱۳۷۳)
-سوزاندن (Incineration) :در ایران با توجه به کیفیت زبالههای شهری که بهره وری بازیافت و کودسازی در آنها زیاد است و نیز با عنایت به وجود زمینهای بایر و فراوانی که در اطراف شهرها تناسب خاصی برای دفن بهداشتی زباله دارند، سرمایه گذاری در جهت احداث کارخانه های زباله سوز، توصیه نمیشود. اما از آنجا که آلودگی بیولوژیکی و عفونی زبالههای بیمارستانی معمولا بیش از انواع دیگر زباله است،کارشناسان، بهترین روش برای دفع زبالههای مراکز درمانی را سوزاندن در کوره های زباله سوز، توصیه کرده اند. (منوری ۱۳۷۳)
-کمپوست یا کود گیاهی : تهیه بیوکمپوست از فضولات شهری در مقایسه با سایر روشهای دفع زباله، به خصوص سوزاندن، ارزان تر و اقتصادی تر است، بطوریکه در حوالی شهرها با سرمایه گذاری کمی میتوان کود مناسبی جهت توسعه فضای سبز شهری و یا به منظور فروش تهیه نمود. یادآور میشود که به علت گنجایش نسبتا زیاد تاسیسات تهیه کمپوست و نیز محدودیت حجم تولید و الزام به رعایت زمان تبدیل مواد آلی زباله به کمپوست، نمیتوان کلیه زبالههای شهری را به کود کمپوست تبدیل کرد، بلکه استفاده از روشهای دیگر دفع زباله نظیر دفن بهداشتی نیز یک مسئله اجتناب ناپذیر است. از آنجا که بیش از ۷۰% از زبالههای شهری در ایران را مواد آلی تشکیل میدهند تولید بیوکمپوست میتواند بخوبی در صدر برنامه های بازیافت و دفع بهداشتی زباله در کشور ما قرار گیرد. تعریف کلمه کمپوست ـ عبارت است از تجزیه کنترل شده مواد آلی در حرارت و رطوبت مناسب بوسیله باکتریها، قارچها، کپکها و سایر میکروارگانیسمهای هوازی و یا غیر هوازی. کمپوست دارای درصد زیادی هوموس است. هوموس اصلاح کننده خاک بوده و باعث بهبود شرایط زندگی و عملکرد موجودات خاک میشود. نکته مهم اینکه هوموس حاوی مقدار زیادی مواد ازته میباشد که بتدریج در خاک آزاد شده و در اختیار گیاه قرار میگیرد.
-دفن بهداشتی زباله
روشهای مختلف دفن بهداشتی زباله :دفن در خاکچال آخرین عنصر موظف در سیستم مدیریت مواد زائد جامد و سرنوشت نهایی تمام مواد زائدی است که ارزشی ندارند و باید دور ریخته شوند. به عبارت دیگر دفن یک گزینه حتمی و اجباری است. دفن بهداشتی روشی مهندسی جهت دفن مواد زائد جامد در زمین، جهت ممانعت از آسیب زدن به محیطزیست میباشد. در این روش زائدات در لایههایی با ضخامت مناسب پخش شده و فشرده میشوند و در انتهای هر روز با خاک پوشانده میشوند. بر اساس تجارب بدست آمده گذشته، در کشورهای پیشرفته و سایر جوامع، دفن بهداشتی در زمین اغلب به عنوان اقتصادیترین راه حل دراز مدت برای مشکل مواد زائد جامد انتخابشدهاست.(عبدلی.۱۳۷۰) اگرچه خاک مهمترین و گستردهترین صافی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آ بها، بازیافت کننده ضایعات و نیز دریافت کننده بسیاری از مواد میباشد لیکن ظرفیت آن محدود بوده و ممکن است بسیاری از مواد سمی و آلایندهها که به خاک افزوده میگردند از نظر تمرکز افزایش یافته و در نهایت به صورت تهدیدی جدی برای محیطزیست درآیند. عمدهترین مشکل محل دفن مواد زائد جامد شهری، شیرابه و گاز تولید شده در اثر تجزیه زبالههای دارای ترکیبات آلی میباشد. در این بین مهمترین عامل آلودگی آب در محل دفن مواد زائد جامد، شیرابهاست که با ورود به آ بهای سطحی و یا زیرزمینی مخاطرات بهداشتی زیست محیطی برای انسان و جانوران ایجاد میکند. (عمرانی. ۱۳۷۷)
دفن بهداشتی زباله عبارت است از انتقال مواد زائد جامد به محل ویژه دفن آنها در دل خاک به نحوی که خطری متوجه محیطزیست نشود. دفن بهداشتی، یک روش موثر و ثابت شده برای دفع دائم مواد زائد است. در هر منطقهای که زمین کافی و مناسب وجود داشته باشد، روش دفن بهداشتی میتواند به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. این روش متداول ترین روش دفع زباله در جهان است. عملیات دفن بهداشتی زباله شامل چهار مرحله زیر است:
ریختن زباله در یک وضع کنترل شده
پراکندن و فشردگی زباله در یک لایه نازک برای حجم مواد (به ضخامت حدود ۲ متر)
پوشاندن مواد با یک لایه خاک به ضخامت حدود ۲۰ سانتی متر
پوشش لایه نهایی زباله به ضخامت حدود ۶۰ سانتی متر با خاک
دفن بهداشتی زباله یک روش کاملاً قابلقبول و مطمئن برای دفع زبالههای شهری است و به عنوان یک جایگزین در مقابل تلنبار کردن زباله مطرح است. پوشاندن مواد در دفن بهداشتی زباله به طور موثر از تماس حشرات، جوندگان، حیوانات دیگر و پرندگان با زبالهها جلوگیری به عمل میآورد. لایه پوششی خاک همچنین از تبادل هوا و مواد زائد جلوگیری کرده و مقدار آب سطحی را که ممکن است به داخل محل دفن نفوذ کند به حداقل میرساند. ضخامت لایه خاکی که برای پوشش روزانه مواد به کار میرود بایستی حداقل ۱۵ سانتی متر و پوشش نهایی خاک در روی شیارهای زباله ۶۰ سانتی متر باشد تا از نظر ایجاد و یا نشت گازهای تولیدی در اعماق و یا سطح زمین کنترل لازم به عمل آید.
روشهای مختلف دفن بهداشتی زباله بر حسب موقعیت جغرافیایی، سطح آبهای زیرزمینی و میزان خاک قابل دسترس جهت پوشش زباله بسیار متفاوت است. قابل ذکر است که توضیح کامل یکایک این روشها از حوصله این گفتار، خارج بوده و تنها با شرح کلی روشهای مسطح، سراشیبی، ترانشه ای اکتفا میگردد.
الف ـ روش دفن بهداشتی به صورت مسطح (Area Method)
از این روش در موقعی استفاده میشود که زمین برای گودبرداری، مناسب نباشد در این روش زبالهها بعد از تخلیه به صورت نوارهای باریکی به ضخامت ۷۵-۴۰ سانتی متر در روی زمین تسطیح گردیده و لایههای زباله فشرده میشوند تا ضخامت آنها به ۳۰۰-۱۸۰ سانتی متر برسد. از این مرحله به بعد روی لایههای آماده شده قشری از خاک به ضخامت ۳۰-۱۵ گسترده و فشرده میشوند.
ب ـ روش سراشیبی (Ramp Method)
اغلب در مواردیکه مقدار کمی خاک برای پوشش زباله در دسترس باشد از روش سراشیبی استفاده مینمایند. اصولا مساعدترین منطقه برای عملیات دفن بهداشتی زباله در این روش، مناطق کوهستانی با شیب کم است، که خوشبختانه به وفور در کشور ما یافت میشود. در این عملیات جایگزینی و فشردن مواد طبقه روش قبلی صورت گرفته و خاک لازم برای پوشاندن زباله از قسمتهای دیگر محل تامین میگردد.
ج ـ روش ترانشه ای یا گودای (Trench Method)
در تحقیق حاضر منظور از آداب اجتماعی نمره ای است که پاسخگویان از مجموع سؤالات ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۱ پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی پدساکف کسب می کنند.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱٫ مقدمه
ظهور سازمانهای اجتماعی و گسترش روز افزون آنها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است. جهان کنونی جهانی است کاملاً پیشرفته و تکنولوژی، این پیشرفتهای سریع و تکنولوژی ها انسان ها را با وضعیتی روبرو ساخته که کمتر به گذشته شباهت دارد. یکی از این علومی که تحولات بسیاری داشته و مورد توجه نیز واقع شده علم مدیریت است. مدیریت سازمانی یکی از حوزه های اصلی مدیریت می باشد. در گذشته از سازمان به عنوان هماهنگ کننده بین افراد و کنترل آنها برای دستیابی به هدفی خاص یاد می شد ولی امروزه سازمانها فراتر از این رفته اند و با مفاهیمی چون فرهنگ و ارتباط، ارتباط سازمانی آمیخته شده اند. ارتباط سازمانی یک موضوع پیچیده است و نقش آن در عملکرد سازمان بسیار مهم است. از وظایف مدیریتی، ارتباط برای هماهنگی بین اعضاء و فعالیتهای گروهی بین افراد سازمان مهم ترین آنها به شمار می رود. مدیرانی که مدیریت خود را بنا بر ارتباط بین افراد یعنی ارتباط سازمان بنا نهند در نتیجه مدیریتی با موفقیت می تواند به همراه داشته باشند. در مدیریت عواملی چون ارتباطات بین افراد، عوامل ارتباطات،چگونگی برقراری ارتباطات مؤثر، در سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مطالب این فصل به سه بخش تقسیم شده است. بخش اول مفاهیم مرتبط با ارتباطات سازمانی و بخش دوم رفتار شهروندی سازمانی و بخش سوم پژوهش های انجام شده داخلی و خارجی مرتبط با موضوع آورده شده است.
۲-۲٫ بخش اول: ارتباطات سازمانی
۲-۲-۱٫ مقدمه
جهان کنونی جهانی است پر از تغییرات شتابان. دگرگونیهای بسیاری در ارکان جامعه صورت گرفته و پیشرفتهای سریع علوم و تکنولوژی انسان را با وضعیتی روبرو ساخته که کمتر شباهتی با گذشته دارد. یکی از علومی که تحولات بسیاری داشته علم مدیریت است که پا به عرصه نوینی از حیات خود گذاشته و در پاسخ به چالشهای محیطی به جستجوی روش های تازه پرداخته است. یکی از تحولات اساسی که در مدیریت ایجاد شده است تحول در نحوه نگرش به سازمان است. تا چند دهه گذشته سازمانها به عنوان ابزارهایی برای ایجاد هماهنگی بین افراد و کنترل افراد در راستای دستیابی به اهداف بودند ولی امروزه سازمانها با نگرش وسیعتر درنظرگرفته می شوند و به مفاهیمی چون فرهنگ و ارتباطات سازمانی توجه ویژه ای می شود.
تقریبا در دو دهه گذشته بسیاری از دانشمندان و محققان مدیریت به بررسی نقش فرهنگ و ارتباطات در عملکرد سازمانها پرداخته و تحقیقات و مطالعات فراوانی نیز در این زمینه انجام گرفته است. ارتباطات سازمانی یک موضوع پیچیده و نقش آن در عملکرد سازمان بسیار حائز اهمیت است. توجه به فرهنگ و ارتباطات سازمانی منحصر به مراکز علمی نیست، بلکه سازمانهای تجاری و تولیدی نیز از آن بعنوان کلید موفقیت یاد نموده اند.
ارتباط برای هماهنگی فعالیتهای گروهی، اجرای وظایف رهبری و انجام وظایف مدیریتی لازم است، بنابراین مدیرانی که مدیریت خود را با توجه به مفاهیم ارتباطات سازمانی اعمال نمایند به وضوح از موفقیت بیشتری برخوردار خواهند گردید. در مدیریت اموری چون ارتباطات انسانی، عوامل موثر بر ارتباطات، گروه های رسمی و غیررسمی، روش های بهبود ارتباطات و رفع موانع ارتباطی در سازمان حائز اهمیت است.
۲-۲-۲٫ سازمان
برای بررسی دقیقتر مفهوم ارتباطات سازمانی ابتدا به توضیح مفاهیم سازمان و ارتباطات می پردازیم. سازمان به مجموعه ای اجتماعی، هدفدار و وظیفه مدار اطلاق می شود. مجموعه ای که هر کدام از اعضای آن دارای هدف های فردی هستند و کل مجموعه به عنوان یک نظام دارای اهداف سازمانی می باشد. این مجموعه برای انجام فعالیتهایش به نوعی هماهنگی در چارچوب یک ساختار سازمانی نیازمند است. هیچ سازمانی نمی تواند در خلاء به وجود آید یا در آن به ادامه فعالیت بپردازد، بلکه همه سازمانها توسط محیط های اجتماعی پیرامون که هم بر آنها اثر می گذارند و هم از آنها تاثیر می پذیرند احاطه شده اند.
سازمان یک پدیده اجتماعی است از جمع عده ای افراد که توانایی همکاری داشته و با ایجاد روابطی گوناگون برای نیل به هدف مشترکی کوشش می نمایند، تشکیل می شود. آنچه در سازمانها به صورت یکسان و مشابه وجود دارد، اصل نیاز تقسیم کار و در نتیجه هم آهنگی و هم کاری است برای وصول به هدف که در حقیقت به منظور نیازهای معینی تعیین گردیده است(امیرکبیری، ۱۳۸۴، ۱۵).
برای هریک از افراد در یک سازمان دو مفهوم مهم وجود دارد؛ یکی مفهوم سازمان که حیاتی ترین امر در پروسه شغلی هر فرد است و دوم مفهوم ارتباط است که یک المان منحصر به فرد برای فهم نحوه عمل سازمان و دانستن وظیفه فرد برای ارتقاء و پیشرفت سازمان است. درحقیقت برای یک فارغ التحصیل دانشگاه هیچ فعالیت تخصصی نیست که نیاز به عضویت در یک سازمان را نداشته باشد.
۲-۲-۳٫ ارتباط
برای اینکه یک اندیشه به واقعیت بپیوندد باید برنامه ای وجود داشته باشد و هنگامی که یک برنامه توسعه می یابد باید با افرادی که درگیر اجرای آن هستند ارتباط برقرار شود. در این زمینه ارتباطات وسیله به دست آوردن حاصل کار از دیگران به شمار می رود و به عنوان فرایند انتقال و دریافت اطلاعات تعریف می شود. ارتباطات نقطه آغاز کلیه وظایف مدیریتی است. بدون ارتباطات، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل مقدور نیست زیرا درک اطلاعات و انتقال آنها ممکن نیست.
ارتباط فرآیندی است که طی آن افکار، عقایـد و احساسات یک فرد به فرد دیگر منتقل می شود ارتباط فرآیندی است آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته که از طریق آن احساسات و نظرات به شکل پیامهای کلامی و غیر کلامی بیان، ارســال، دریافت و ادراک می شوند. بنا به تعریفی دیگر ارتباط فرایند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده به شرط این که ذهنیات مورد نظر فرستنده به گیرنده پیام انتقال یابد و بالعکس می باشد(برکو و همکاران، ۱۳۸۶، ۵).
ارتباطات عبارت است از فرایند ارسال اطلاعات از طریق یک شخص به شخص دیگر و درک آن توسط شخص گیرنده یعنی انتقال و سهیم شدن در اندیشه ها و عقاید و واقعیتها به گونه ای که گیرنده، آنها را دریافت و درک کند. به عبارت دیگر ارتباطات فرایندی است که به وسیله آن افراد در صدد برمی آیند تا در سایه مبادله پیام های نمادین به مفاهیم مشترک دست یابند.
ارتباطات فرآیندی است که از طریق آن افراد وسازمانها، به اهداف خود دست مییابند. از طریق ارتباط با دیگران؛ ما نگرشها، ارزشها، آرزوها، خواستهها و نیازهای خود را با دیگران تقسیم میکنیم(آدنروپلانکت، ۱۹۹۷، ۳۵۸).
ارتباطات به معنای انتقال مفاهیم است. اگر هیچ تبادل اطلاعاتی یا فکری وجود نداشته باشد ارتباط به وجود نمیآید. . گویندهای که سخنانش شنیده نشود یا نویسندهای که نوشتهاش خوانده نشود ارتباط برقرار نکرده است. برای اینکه ارتباط موفقیت آمیز باشد نه تنها معنای آن باید انتقال یابد، بلکه باید درک هم بشود. پس ارتباط انتقال دادن و درک مفهوم است. ارتباط کامل – اگر چنین چیزی امکان پذیر باشد- وقتی وجود دارد که فکر یا اندیشه ارسالی دقیقا به همان منظوری که ارسال شده است، دریافت شود(اعرابی و همکاران، ۱۳۷۹، ۳۶۵).
همچنین می توان این تقسیم بندی را برای مفهوم ارتباطات ارائه داد:
ارتباطات عبارت است از فرایند انتقال اطلاعات از یک شخص به شخص دیگر.
ارتباطات عبارت است از فرایند انتقال اطلاعات، معانی و مفاهیم در بین افراد در سازمان با واسطه یا بدون واسطه.
ارتباطات عبارت است از توزیع اطلاعات به منظور هدایت رفتار سازمانی.
ارتباطات عبارت است از تبادل اطلاعات و انتقال معانی، مفاهیم و احساسها بین افراد در سازمان.
۲-۲-۴٫ اهمیت ارتباطات
ارتباطات از عوامل بنیادی هویت سازمانی و به قول فیفنر [۴] قلب تپنده و جوهره اصلی مدیریت است که از طریق آن فعالیتهای برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری و کنترل توسط مدیریت انجام میشود. ارتباطات تبادل جریان «پیام» از یک نفر به نفر دیگر از طریق واسطه و به عبارتی عامل اطلاعرسانی و تفاهم بین عناصر انسانی میباشد. جان کاتر [۵] فرایند ارتباطات را شامل سه عنصر فرستنده – پیام – گیرنده میداند. به عقیده وی در سازمانی که بین عناصر انسانی پدیده ارتباط برقرار نباشد، در هر نوع و شکلی از تعریف که میتوان برای سازمان ارائه داد، معهذا سازمان به حساب نمیآید.ارتباطات در سازمان موجد قدرت و وسیلهای برای به کارگرفتن بهینه اختیارات قانونی و اداری و اعمال آن در طول سلسله مراتب سازمانی میباشند. ارتباطات به عنوان «وسیله» اعمال قدرت و مجاری شبکههای سازمانی و قوانین مربوط، مسیری برای جریان آن میباشند. قدرت در سازمان از مجاری ارتباطی حرکت کرده و از طریق موقعیتهای فراهم شده ناشی از جریانات ارتباطی، بدواً اعمال شده سپس گسترش یافته و نهایتا به متن سازمان اضافه و حفظ میشود . (فخیمی ۱۳۷۹).
ارتباط موثر به دو دلیل برای مدیران اهمیت دارد. اول، ارتباط فرآیندی است که به وسیله آن مدیران به ساختار برنامهریزی، رهبری و کنترل دست مییابند. دوم، ارتباط فعالیتی است که مدیران بخش اعظمی از وقتشان را صرف آن میکنند.
بندرت مدیران در میز کارشان به تنهایی فکر یا برنامهریزی میکنند. در حقیقت زمان مدیریت به طور عمده زمانی برای ارتباط رو در رو، الکترونیکی یا تلفنی با افراد، همتایان، ناظرین، تهیه کنندگان یا مشتریان است. به هنگام برخورد نداشتن با دیگران به صورت حضوری یا تلفنی، مدیران ممکن است یادداشت، گزارش یا نامهای را بنویسند یا بخوانند.
در تحقیقی، بررسی مدیران رده بالا و میانی سازمان نشان داد که آنها در هر دو روز تنها نیم ساعت با آرامش کامل، بدون داشتن هیچ نوعی ارتباط یا بر هم خوردن سکوت، به سر میبرند. (استونر و فری من، ۱۹۹۲، ص ۵۳۰)
ارتباطات به اعضاء سازمان برای دستیابی به اهداف فردی و سازمانی و نیز استفاده و پاسخ به تغییر سازمانی، ایجاد فعالیتهای سازمانی هماهنگ و برای وارد شدن در تمامی رفتارهای مرتبط سازمانی کمک میکند. (ایوانویچ [۶] و ماتسون [۷]،۲۰۰۲، ص ۴۹۲).
چندین نشریه به عنوان آثاری میباشند که اهمیت ارتباط در فرایند سازمانی را مورد توجه قرار میدهند. هربرت سیمون [۸] (۱۹۴۵) در نشریهای با نام نوبل [۹] راجع به سیستمهای ارتباطات سازمانی بحث میکند و عنوان میکند که در سازمانها ارتباط کاملا الزامی است. باولاس و بارت [۱۰] (۱۹۵۱) در کتابشان آوردهاند که ارتباط ماهیت فعالیتهای سازماندهی شده است. در سال ۱۹۵۴، جوانی به نام کریس آرگریس[۱۱]، کتابی تحت عنوان «شخصیت و سازمان» را منتشر کرد. این کتاب که حاوی مطالب دقیق و تحقیق شده است، ارتباطات سازمانی را بخاطر اهمیت ویژه و بخصوصش مجزا نموده است. آرگریس زمانی به این موضوع پرداخت که در ارتباطات سازمانی شرایط ناعادلانهای حکمفرما بود، مثلا اینکه «مدیر همه چیز را خوب میداند و کارگردان به طور ذاتی احمق و نادان هستند.». وی این وضعیت را که مبتنی بر تحمیل خواستههای مدیر بر کارکنان بود بشدت متهم کرد. [۱۲]
ارتباطات، برای مدیران سازمان و کاری که انجام میدهند نقش حیاتی دارد. کانتر (۱۹۷۷) به این نتیجه رسید که مدیران درصد بالایی از وقت خود را صرف ارتباطات میکنند. معمولا این ارتباطات به صورت تماسها به صورت برگزاری شوراها برقرار میگردد. مدیران باید به پیامهای تلفنی و نامههای ارسالی پاسخ دهند. کوتاه سخن اینکه، کار مدیر در ارتباط خلاصه میشود. (پارسائیان و اعرابی، ۱۳۷۶)
گوئل کهن (۱۳۷۶) در زمینه نقش و جایگاه ارتباط در سازمانها اظهار میدارد که سازمانها به منظور رسیدن به اهدافی مشخص طرح ریزی شدهاند. در این ساختار مدیران، کارکنان، کارفرمایان، متخصصان و محیط برونی سازمان،لزوما به وسیلهی فرآیندهای ارتباطات سازمانی به یکدیگر وابستهاند. افزون بر این برای رسیدن به اهداف، سازمان میطلبد که رهبرانی کوشا و پرتلاش داشته باشد، مردم انگیزش یابند، تلاشها هماهنگ شود، تصمیمگیریها انجام پذیرد و عملیات کنترل و هدایت شوند. هر یک از این وظایف،مستلزم کنش و واکنش متقابل بین افراد و در نتیجه مستلزم وجود ارتباط است.
ارتباطات در پیشبرد اهداف سازمان و همچنین در ایجاد احساس هویت و وابستگی کارکنان به سازمان و همکاران و نهایتا نهادینه کردن وفاداری آنان به سازمان بسیار مهم و مورد توجه فراوان مدیران با تجربه و تحصیل کرده میباشد. به عقیده ونریل [۱۳] ارتباطات میتواند وسیلهای برای احساس هویت و احراز شخصیت فرد در سازمان تلقی گردد.
امروزه به قول وایت و مازور [۱۴] یکی از مسائل مهم و مبتلا به سازمانها، مدیریت ارتباطات عمومی است که کلیه سازمانها به گونهای در راهاندازی، کنترل و بهرهگیری از آن دخالت دارند. برای این کار مدیران و کارشناسان به زعم ویندهال و سیگنیتزر [۱۵] باید با آگاهی از بکارگیری تئوریهای ارتباطات اقدام و برنامهریزی در هرچه مؤثرتر نمودن این عنصر مهم مدیریت در جهان امروز که به گونه غیرقابل پیشبینی در حال گستردگی و کم کردن فاصلهها و خارج نمودن انسان از مرزهای انزوا و پرتاب او به اقصی نقاط جهان است، بنمایند. (فخیمی، ۱۳۷۹).
۲-۲-۵٫ تعاریف ارتباطات
محققین غربی که پایهگذاران دیدگاههای جدید ور وشها و فنون ارتباطی موجود میباشند، بر این عقیدهاند که کلمه ارتباطات [۱۶] از لغت لاتین (Communication) مشتق شده است که این لغت خود در زبان لاتین به معنای(To Make Common) یا عمومی کردن و یا به عبارت دیگر در معرض عموم قرار دادن است. این بدین معنی است که مفهومی از درون فردی برخاسته است، به میان دیگران راه یافته و به دیگران انتقال یافته است. پس در اصل اعتقاد بر این است که ارتباطات، برخی ازمفاهیم و تفکرات و معانی و یا به عبارت بهتر پیامها [۱۷] را به دیگران و یا میان عموم گسترش میدهد. تعاریف جدیدتر آن را «انتقال مفاهیم» و یا «انتقال معانی»[۱۸] و نیز «انتقال و یا تبادل پیامها» [۱۹] میدانند.
ارتباط به گونهای وسیع و گسترده «تسهیم تجارب»[۲۰] نیز تعریف شده است. در این معنی هر موجود زندهای تجارب و آنچه در درون خود دارد با دیگران چه همنوعان خودو چه با انواع دیگر در میان میگذارد (فرهنگی، ۱۳۷۳).
بنا به تعریف ارائه شده در فرهنگستان جامع انگلیسی آکسفورد، ارتباطات عبارت میباشد از: «فرستادن، انتقال دادن و تبادل عقاید، دانش و غیره ….» (فخیمی، ۱۳۷۹، ۴۰۸).
فرهنگ وبستر [۲۱] در تعریف لغت ارتباط آورده است: «ارتباط عبارتست از عمل انتقال، اظهار، بیان و گفتگو، بین یک فرد با فرد دیگر» (مشبکی، ۱۳۷۷، ۲۱۱). در مدیریت، ارتباط را انتقال اطلاعات [۲۲]، مفاهیم و معانی بین افراد سازمان تعریف میکنیم و منظور از اطلاعات تنها وقایع و نظرات نبوده بلکه احساسات و عواطف را نیز شامل میشود. بنابراین زمانی که اطلاع یا خبری را به فردی میدهیم. یا نظرمان را برایش بازگو میکنیم، با او ارتباط برقرار کردهایم. همین طور زمانی که در نگاه، حالات چهره، طرز رفتار یا لحن گفتارمان نکتهای هست که بازگو کننده احساسات و عواطف مناسب میباشد، بدون اینکه صریحا خواسته باشیم نشان دهیم، باز ارتباط برقرار کردهایم. بدین ترتیب ارتباطات عبارتست از «انتقال و تبادل اطلاعات، معانی و مفاهیم و احساسات بین افراد در سازمان با واسطه یا بلاواسطه (میرآبی، ۱۳۸۰، ۲۳۰).
به زعم ولنس و مک ویلیام[۲۳]:
«…. ارتباطات پایه کلیه روابط مراودهای میباشد. از طریق ارتباطات با یکدیگر به تفاهیم میرسیم و دوست داشتن همدیگر را میآموزیم، در یکدیگر نفوذ مینمائیم، به هم اعتماد میکنیم، راجع به خودمان چیزی آموخته و به دیگران که چگونه ما را میبینند توجه مینمائیم ….» (فخیمی، ۱۳۷۹، ۴۰۸).
به عقیده مورفی و هیندبرانت [۲۴] :
چکیده:
با توجه به کاهش منابع زیرزمینی آبی و سوخت های فسیلی در دنیای امروز و همچنین در ایران جلوگیری از اتلاف انرژی و معرفی روشهای نوین در تهیه آب شیرین قابل شرب از آب دریاجایگاهی خاص در دنیای آینده خواهد داشت. استفاده از روشهایی چون روش های تبخیر – تقطیری می تواند یکی از این روشها باشد.
با توجه به بالا بودن راندمان حرارتی در سیکلهای ترکیبی موجب شده تا اقبال عمومی در جهان به این نوع از نیروگاه ها افزایش یابد اما هنوز سهم بزرگی از حرارت وارد شده به بویلرهای بازیاب این نیروگاه ها توسط برج های خنک کننده به محیط انتقال یافته و به عنوان انرزی تلف شده در نظر گرفته می شود. حال اگر بتوان روشی را پیشنهاد داد تا از این حرارت در جهت تولید آب شیرین استفاده نمود میتوان راندمان این نوع نیروگاهها را بیش از پیش بالا برد.
از این رو در این پایان نامه با بهره گرفتن از یک توربین با فشار پشت که دارای فشار خروجی بالاتری نسبت به توربینهای بخار معمولی میباشد در سیکل بخار نیروگاه نکا سعی شده است تا حرارت ورودی به یک آب شیرین کن MED-TVC را تعمین نمود. بخار وارد شده به این آب شیرین کن حرارت خود را به آب دریا میدهد تا در فشار پایین تر از محیط تبخیر گردد و با تقطیر بخار حاصل آب شیرین DM تولید گردد. در این روش اندکی میزان تولید توان به دلیل استفاده از توربین با فشار پشت کاهش خواهد یافت اما در عوض از اتلاف حرارتی بالایی که در کندانسور نیروگاه وجود داشت جلوگیری و در جهت تولید آب شیرین استفاده میگردد.
جهت بهینه سازی سیکل مذکور در افزایش درآمد و کاهش میزان تخریب اگزرژی، بازگشت سرمایه و هزینه های اولیه از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است و همچنین در جهت بهینه سازی چند معیاره با در نظر گرفتن تمامی موارد فوق از روش TOPSIS در کنار الگوریتم ژنتیک بهره گرفته شده.
بر اساس تحلیلهای انجام شده در پایان نامه حاضر نتایج ذیل به دست آمد:
- با افزایش میزان TBT در آب شیرینکن MED-TVC میزان تولید آب شیرین و نسبت بهره در آب شیرین کن کاهش مییابد اما میزان هزینه های اولیه ساخت و نصب و بهره برداری آب شیرینکن با کاهش روبرو میباشد.
- با افزایش میزان فشار خروجی توربین با فشار پشت علاوه بر کاهش درآمد کل بازگشت سرمایه با تاخیر روبرو خواهد بود اما میزان تولید آب شیرین در خروجی توربین افزایش خواهد یافت.
-
- با افزایش در میزان سوخت ورودی به مشعل کانالی علاوه بر افزایش درآمد کل میزان تخریب اگزرژی کل نیز افزایش خواهد یافت. با توجه به این امر مقدار بهینهای برای دبی سوخت ورودی به مشعل کانالی وجود دارد که این مقدار با روش TOPSIS، Kg/s 41/0 به دست می آید. میزان دبی سوخت ورودی به مشعل کانالی در نیروگاه نکا در حال حاضر kg/s 8/0 میباشد.
- افزایش فشار در خروجی بخش فشار بالا در بویلر بازیاب علاوه بر افزایش میزان تخریب اگزرژی کل موجب افزایش درآمد کل نیز خواهد شد. این مقدار نیز با روش TOPSIS، Bar 5/148 به دست آمده است درحالی که این میزان در بویلر نیروگاه نکاbar 130 میباشد. علاوه بر آن مقدار بهینه فشار بخش فشار پائین، دبی خروجی از درام بخش فشار پائین، تعداد مراحل آب شیرینکن و همچنین مرحله بهینه خروجی بخار مکش شده در آب شیرین کن نیز به دست خواهد آمد.
فصل ۱
کلیاتی در مورد نیروگاههای سیکل ترکیبی، بویلرهای بازیاب و روش های مختلف شیرین سازی آب
۱-۱ مقدمه
بازدهی یک نیروگاه گازی را میتوان با انتخاب پارامترهایی نظیر نسبت تراکم (که در کمپرسور، محفظهی احتراق و توربین تعریف می شود) نسبت سوخت به هوا و … بهینه نمود. علاوه بر آن با بهره گیری از انرژی موجود در گازهای داغ خروجی از توربین میتوان راندمان کل یک نیروگاه گازی را با تبدیل آن به نیروگاه سیکل ترکیبی بهبود بخشید. برای این امر از بویلرهای بازیاب حرارت استفاده می شود.
سیکل ترکیبی از دو یا چند سیکل قدرت تشکیل می شود که هدف اصلی از ترکیب سیکلهای متفاوت به دست آوردن سیکلی است که دارای راندمان بالاتری نسبت به راندمان سیکلهای تشکیل دهنده آن باشد.
به منظور تولید برق به صورت صنعتی و تجاری سیکلهای ترکیبی گوناگونی توسط محققان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. از حدود سال ۱۹۷۰ به بعد نیروگاههای سیکل ترکیبی که مرکب از سیکل گازی و سیکل بخاری میباشد که ذکر خواهد شد مورد توجه بسیاری بوده و توسعه قابل ملاحظهای یافته است.
شیرینسازی آب دریا یک منبع عظیم تولید آب صنعتی، کشاورزی و آشامیدنی در بسیاری از مناطق جهان است. فرایند شیرینسازی آب شور به طرق مختلفی صورت میپذیرد که همگی آنها به انرژی احتیاج دارند. این انرژی می تواند از طریق گرمایی، مکانیکی و یا الکتریکی تامین شود.
فرایند تبخیر چند مرحله ای (MED) که از انرژی گرمایی استفاده می کند، اولین فرآیندی است که برای تولید مقادیر قابل توجهی آب خالص از آب دریا مورد استفاده قرار گرفته است. اساس این روش، چگالش بخارات حاصل از تبخیر در خلاء آب دریاست. برای ایجاد خلاء از یک کمپرسور استفاده می شود که این کمپرسور می تواند به صورت حرارتی (ترموکمپرسور) و یا مکانیکی عمل نماید. مزیت عمدهی ترموکمپرسور به کمپرسور مکانیکی، هزینه های پایین ساخت، نگهداری، تعمیرات و مصرف انرژی پایین است.
۱-۲ کلیات نیروگاه سیکل ترکیبی و بویلرهای بازیاب حرارت
۱-۲-۱ انواع نیروگاههای سیکل ترکیبی
یک نیروگاه سیکل ترکیبی از ترکیب دو یا چند سیکل قدرت متفاوت که با سیال عاملهای مختلف و در دماهای متفاوت کار می کنند، تشکیل یافته است، به طوریکه هر یک از آنها قادر است در صورت فراهم شدن شرایط مورد نیازش، به طور مستقل به فعالیت خود ادامه دهد. در یک سیکل ترکیبی، گرمای دفع شده از سیکل با دمای بالاتر، به سیکل با دمای پایینتر، جهت تولید قدرت اضافی و درنتیجه دستیابی به راندمانی بالاتر نسبت به راندمان تک تک سیکلها مورد استفاده قرار میگیرد.
با پیشرفت تکنولوژی مفاهیم جدیدتری از نیروگاههای سیکل ترکیبی در سالهای اخیر مطرح شده است که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
موتور دیزل - سیکل بخار
موتور دیزل - سیکل با یک سیال عامل آلی
توربین گاز - سیکل بخار
توربین گاز - سیکل با یک سیال عامل آلی
فلزات مایع - سیکل بخار
MHD2 - سیکل بخار
توربین گاز - سیکل قدرت دو سیاله (هوا - بخار)
اگرچه امروزه تلاش های زیادی جهت توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی شامل مواد آلی در حال انجام است، ولی نیروگاههای سیکل ترکیبی توربین گاز/ توربین بخار، هنوز به عنوان رایجترین سیکل ترکیبی شناخته میشوند. این نیروگاهها بر اساس نیاز در انواع مختلفی ساخته و مورد استفاده قرار میگیرند به اختصار به بررسی آنها پرداخته می شود.
۱-۲-۲ چرخههای بالایی و پایینی در سیکل ترکیبی
اصل بهبود بخشیدن راندمان از طریق افزایش دمای متوسط گرمای ورودی (Tin) و پایین آوردن گرمای متوسط دفع شده (Tout)، کماکان در نیروگاههای سیکل ترکیبی به کار گرفته می شود. در نیروگاههای سیکل ترکیبی به سیکل با دمای بالاتر، سیکل بالایی و به سیکل با دمای پایینتر، سیکل پایینی گفته می شود. سیکل بالایی می تواند در قالب سیکلهای اتو، برایتون و یا رانکین عمل کند در حالیکه تمامی سیکلهای پایینی بر اساس سیکل رانکین عمل می کنند. در سیکلهای بالا قسمتی از انرژی سوخت داده شده به سیکل، تبدیل به الکتریسیته و مابقی تبدیل به گرما در فرآهم آوردن قدرت در سیکل پایینی مورد استفاده قرار میگیرد.
۱-۲-۳ بررسی بیشتر نیروگاههای سیکل ترکیبی توربینگاز / توربین بخار
نیروگاه سیکل ترکیبی توربینگاز/توربین بخار، به نیروگاهی گفته می شود که در آن، هم در توربین گاز و هم در توربین بخار قدرت تولید شود. ایده سیکل ترکیبی، به منظور بهبود چرخهی سادهی برایتون، از طریق بهره گیری از انرژی اضافی گازهای خروجی توربین گاز مطرح شد.
شکل۱-۲: سیکل برایتون با بازیافت حرارت خروجی از توربین با بهره گرفتن از بازگرمکن
شکل۱-۱: شماتیک سیکل ترکیبی
همانطور که در شکل (۱-۲) نیز مشاهده می شود، با بهره گرفتن از بازگرمکن نیز میتوان، از جریان گازهای خروجی توربین گاز بازیافت انرژی را انجام داد، به طوریکه بازیافت گرما به این شیوه، انرژی هدر رفته از دودکش را از ۶۰ به ۴۰ درصد انرژی داده شده میرساند، ولی این روش دارای معایبی است:
- استفاده از بازگرمکن منحصراً موجب افزایش راندمان می شود اما، توان خروجی از توربین گاز را به واسطه افزایش یافتن افت فشارها و کاهش دادن نسبت فشار بهینهای که موجب بیشینه شدن راندمان می شود چند درصدی کاهش میدهد.
- به دلیل سطح تبادل گرمای زیاد و لولههای بزرگ هوا و گاز در آن، هزینه های سرمایه گذاری افزایش یافته که این امر موجب گرانتر شدن نیروگاه می شود.
از این رو، یک نیروگاه سیکل ترکیبی توربین گاز/توربین بخار شامل یک واحد توربین گاز به عنوان چرخهی بالایی، بویلر بازیاب حرارت و یک توربین بخار به عنوان چرخهی پایینی می تواند علاوه بر افزایش راندمان در نیروگاه موجب افزایش کار تولیدی نیز شود. در این نوع نیروگاهها بویلر بازیاب حرارت به عنوان رابط بین دو چرخهی بالایی و پایینی میباشد. انرژی زیاد خروجی از واحد توربین گاز در بویلر بازیاب به جریان آب عبوری از مبدلهای حرارتی تعبیه شده در آن منتقل شده، و بدین ترتیب، بخار مورد نیاز جهت تغذیهی واحد بخار تأمین میگردد.
۱-۲-۴ طبقه بندی بویلرهای بازیاب
شکل۱-۳: طبقه بندی بویلرهای بازیاب حرارت
بویلرهای بازیاب حرارت براساس کاربردهای مختلفی که دارند طبقه بندی میشوند. در شکل (۱-۳) نمونه ای از طبقه بندی آنها آورده شده است.
در ادامه طبقه بندیهای انجام شده بر اساس گردش سیال عامل، سیستم آتشزایی و سطوح فشار که مهمترین مشخصهی طبقه بندی میباشد مورد بررسی قرار میگیرد.
ساختار ارتباطی سازمان.
حال و هوا و نتیجه ارتباطات.
در نهایت این بخش تجزیه و تحلیل ارتباطات ممکن است شامل سوالات و مولفه هایی درباره مطالب، کانال، دقت، به موقع بودن برای ارتباط بین کارکنان با هم و یا کارکنان با مدیران باشد که در راستای رسیدن به اهداف سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد(هامیلتون، ۱۳۸۶، ۳۶).
۲-۲-۲۲٫ موانع ارتباطات
در مسیر ارتباطات اثربخش موانعی موجود است که مدیریت با شناخت و آگاهی داشتن از آنها می تواند در دنیای واقعی آنها را شناسایی کرده و به شیوه صحیح جهت ایجاد پویایی در ارتباطات عمل کرده و تنش زدایی کند(داوود آبادی، ۱۳۹۲، ۷۰-۶۹).
- از صافی گذراندن: در صورتی که اطلاعات هنگام طی مراحل توسط افراد مختلف از صافی گذرانده و دستکاری می شوند، احتمال این که در پایان مسیر آن اطلاعات برای گیرنده نهایی تحریف شده باشد زیاد است.
- ویژگی های شخصی: ما واقعیت را نمی بینیم زیرا چیزهایی را که می بینیم از دیدگاه خود تفسیر کرده و واقعیت می نامیم.
- جنسیت: زنان و مردان به دلایل مختلف باید بین خود ارتباط گفتاری برقرار کنند و تحقیقات نشان داده که مردان با زبانی صحبت می کنند و مطالبی را می شنوند که درباره مقام سازمانی و استقلال در کار باشد و زنان با زبانی صحبت می کنند و مطالبی را می شنوند که درباره روابط و صمیمت می باشد البته این امر نسبی است ولی باید آن را مدنظر داشت.
- عواطف: نوع احساس گیرنده پیام هنگام گرفتن پیام بر تفسیری که او از محتوای پیام می کند اثر می گذارد. احساسات شدید مثل اندوه و یا خوشحالی بیش از حد شبکه ارتباطی مؤثر را خدشه دار می کند. در این شرایط فرد نمی تواند بخردانه و معقول عمل کند و نوع قضاوت او بر پایه عاطفه و احساسات است. زبان کلام برای افراد مختلف معانی مختلف دارد.
سن، میزان تحصیلات و زمینه فرهنگی سه متغیر مشخصی هستند که کلمه ها، معانی و مفاهیمی که ما
برای این کلمات قائلیم را تحت تأثیر قرار می دهند. در صورتی که می دانستیم هر یک از ما چه برداشت هایی از کلمات داریم مشکلات ارتباطی به پایین ترین حد خود می رسید.
- ارتباطات غیرگفتاری: اکثر اوقات ارتباطات گفتاری با ارتباطات غیرگفتاری همراه است. در صورتی که طرفین ارتباط توافق کامل با یکدیگر داشته باشند به گونه ای رفتار می کنند که رفتار یکدیگر را تقویت می کنند ولی هنگامی که ارتباطات غیرگفتاری با پیام ها سازگار نیست دریافت کننده پیام دچار سردرگمی می شود و نمی داند پیام واقعی چیست.
- ادراک: هر فرد حوادث را برحسب زمینه فرهنگی، اجتماعی و روانی مختص به خود درک می کند. ادراک فرد از یک پدیده ممکن است با ماهیت واقعی آن متفاوت باشد، از طرفی هر پدیده واحد ممکن است به وسیله افراد مختلف به صور گوناگون درک شود. همچنین فهم و درک یک پدیده واحد می تواند از راه ها و طریقه های مختلفی انجام گیرد.
ادراک فرد با نیازهای شخصی رابطه نزدیکی دارد و به طور کلی امری است فردی و منحصر به فرد که نمایانگر تمام یا قسمتی از موقعیت آن گونه که فرد می بیند می باشد.
- پارازیت و جملات بی سر و ته در ارتباطات مانع پویایی روابط می شود. شایعه یکی دیگر از عواملی است که در سازمان ایجاد تنش می کند. شایعه پیامی است که در بین مردم رواج می یابد. ولی واقعیت ها آن را تأیید نمی کنند. شایعه زمانی رواج می یابد که مردم مشتاق خبر باشند ولی نتوانند آن را از منبعی موثق دریافت کنند. راه های کاهش شایعه در سازمان عبارتند از اطلاع رسانی، برگزاری جلسات حضوری و گفت و شنود، استقرار نظام پیشنهادها در سازمان، توجه ملموس به امنیت خاطر شغلی کارکنان، تلفیق سازمان رسمی و غیر رسمی، خنثی کردن شایعه و آموزش های اخلاقی.
- زبان نیز ممکن است به مانعی بر سر راه ارتباطات تبدیل شود. مدیر باید ساختار پیام را به گونه ای در آورد که روشن و واضح باشد.
همچنین کلمات باید با دقت انتخاب شوند و زبان در خور فهم شخص گیرنده باشد. گوش دادن می تواند ارتباطات را بهبود داده و تنش ها را بکاهد. گوش دادن شنیدن نیست. گوش دادن یعنی به صورت فعال به دنبال معنی و مقصود گشتن در حالی که شنیدن یک اقدام غیر فعال است. هر گاه مدیر به کسی گوش می دهد مغز او نیز در حال تجزیه و تحلیل و مصرف انرژی است. در صورتی که در مورد مسئله ای آشفته و دچار احساسات شویم نمی توانیم پیامها را به شکل صحیح دریافت و ارسال کنیم. بهترین راه این است که چنانچه دچار احساسات شدیم اندکی تأمل نماییم و صبر کنیم تا به وضع عادی برگردیم.
به طور خلاصه می توان پاره ای از موانع برقراری ارتباط را به صورت زیر عنوان کرد:
-
- فقدان برنامه ریزی در ارتباطات
-
- موانع مربوط به پارازیت
-
- موانع مربوط به معانی کلمات و عبارات
-
- موانع ادراکی
-
- اعتبار فرستنده(همان منبع)
امیرکبیری (۱۳۷۷) عوامل بازدارنده ارتباطات اثربخش را ویژگیهای اساسی، عاملهای فیزیکی، عاملهای معنیشناسی، فشار زمان و گزینش ادراکی [۵۴] میشمارد. منظور از ویژگیهای اساسی، همان عوامل اصلی فرایند ارتباطات که گیرنده و فرستنده هستند، میباشد که این دو عامل در عین حال در یک ارتباط اثربخش نقش بازدارنده را نیز میتوانند بازی کنند.
منظور از عاملهای فیزیکی عوامل مربوط به کانال ارتباطی و شرایط محیطی تأثیر کننده میباشد. عوامل معنیشناسی مربوط به سمبلهای مورد استفاده برای فرموله کردن پیام است. گاهی مدت زمان برقراری فرایند ارتباطات نیز به عنوان یک سد یا مانع میتواند تلقی گردد. گزینش ادراکی نیز در رابطه با عدم ادراک دانسته و یا ندانسته بعضی از پیامها و یا بخشی از یک پیام است.
مشبکی (۱۳۷۷) و حقیقی و همکاران (۱۳۸۰) موانع ارتباطی را شامل: موانع ادراکی، پایگاه اجتماعی، مقاومت در برابر تغییر، موانع کلامی، عدم برنامهریزی، تصورات افراد، ضعف در بیان پیام، خوب گوش ندادن، افت و تغییر پیام به هنگام انتقال، عدم اعتماد و ترس، موانع تجربی علمی، پارازیتها، اثر انگیزه و علائم غیرشفاهی و متناقض میدانند که ذیلا به توضیح مختصر آنها میپردازیم:
موانع ادراکی: آنچه را که افراد از واقعیت ادراک میکنند نقش مهمی در برقراری ارتباط دارد.
پایگاه اجتماعی: پایگاه اجتماعی، ویژگیهای مربوط به فرد است که مقام و موقعیت او را در سازمان معین میکند.
مقاومت در برابر تغییر: هرچه تغییرات بیشتر باشد. مقاومت در برابر تغییر بیشتر خواهد شد و ممکن است به سه شکل رفتار بروز نماید: بیاعتنائی، رد کردن و تحریف.
موانع کلامی: این مانع در ارتباطات شفاهی رخ میدهد زیرا ارتباط با الفاظ انجام میشود.
عدم برنامهریزی: اگر ارتباط بدون برنامهریزی قبلی باشد، معمولا نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت.
تصورات فرد: گاهی اوقات تصورات روشن نشده افراد از یک پیام، میتواند موجب سردرگمی گیرنده پیام شود.
ضعف در بیان پیام: این مانع باعث میشود که درک مطلب یا پیام برای گیرنده دشوار باشد و یا ممکن است گیرنده، منظور دیگری را درک نماید.
خوب گوش ندادن: این امر هنگامی اتفاق میافتد که گیرنده پیام، به خوبی به پیام گوش نداده و به همین دلیل منظور خاص دیگری را از آن درک میکند و بر اساس آن جواب میدهد.
افت و تغییر پیام به هنگام انتقال : این به خاطر دشواری در نگهداری و سپردن پیام است.
۱۰- عدم اعتماد و ترس: در محیطی که عدم اعتماد و ترس وجود داشته باشد نسبت به هر پیامی با شک و تردید نگریسته میشود، بنابراین انتقال پیام دچار نقصان میگردد.
۱۱- موانع تجربی- علمی: بر اثر تفاوت مدارج علمی و تجربیات بین افراد سازمان یک فاصله نامحسوسی ایجاد میشود و مانع بزرگی در انجام ارتباط مؤثر در سازمان میگردد.
۱۲- پارازیتها: به دو دسته تقسیم میشوند:
الف- اختلالات درونی: این اختلالات به اجزاء برقرار کننده ارتباط یعنی فرستنده و گیرنده مربوط میشود.
ب- اختلالات بیرونی: این نوع اختلالات به محیط مربوط میشود، مانند سر و صدا.
۱۳- انگیزه: مسائل روانی از قبیل: هیجانات، خشم، درد، خوشحالی و … بر تفسیر ما از پیام اثر میگذارد.
۱۴- علائم غیرشفاهی و متناقض: کیفیت صدا، بیان فیزیکی، وضعیت جسمانی، و مواردی از این قبیل هم میتواند به ارتباط کمک کند و هم میتواند آن را به تأخیر اندازد.
۲-۳٫ بخش دوم : رفتار شهروندی سازمانی
خوب غذا خوردن میتواند تفاوتی مثبت در توانایی دانشآموز برای موفقیت در مدرسه ایجاد کند. سوء تغذیه در هر دوره از کودکی تأثیری سوء بر رفتار دانشآموز، عملکرد وی در مدرسه و پیشرفت کلی ادراکی او خواهد داشت. تغذیه بیش از اندازه نیز مخصوصاً در ارتباط با چاقی میتواند مانع رشد و پیشرفت اجتماعی و علمی کودک شود. آموزش تغذیه در مدارس باعث ترویج خوراک سالمتر در دانشآموزان میشود. استانداردهای آموزش تغذیه ویسکانسین رهنمودهایی را به دانشآموزان، والدین، مربیان، مدیران، سیاستگذاران و جامعه ارائه میدهد تا از تلاشهای آموزش تغذیه در بخش مدارس محلی و دوستی از طریق زیر حمایت کند:
- وضع انتظارات مناسب برای عملکرد و موفقیت یادگیرنده
- طرح چارچوبی برای برنامههای آموزشی جامع و مؤثر در مورد تغذیه
- توصیف نحوه به کارگیری آموزش تغذیه به منظور کمک به برآورده سازی استانداردهای علمی مرکزی و ارائه فرصتهایی به دانشآموزان برای ترکیب تجربه و دانش منطبق با رشته تحصیلیشان
- تعریف روشها، اهداف، و نتایج آموزش تغذیه
- انعکاس تنوع فرهنگی در کشور و جهان از طریق تغذیه
این استانداردها کمک میکنند تا میزانی برای آموزش تغذیه با کیفیت و جامع در سراسر ایالت ویسکانسین وضع کنیم. یادگیری در مورد خوراک و تغذیه سالم بخشی از درک اهمیت تندرستی ذهنی، اجتماعی و فیزیکی و مسئولیتپذیری برای داشتن زندگی سالم و فعال میباشد. آمادهسازی دانشآموزان برای زندگی به عنوان بزرگسالانی سودمند در آینده نیازمند مهارتهای فکری حیاتی، دانش محتوی و غیره میباشد. برای موفقیت در قرن بیست و یکم، همه دانشآموزان نیاز دارند تا به مطالب موضوع اصلی تسلط داشته باشند و همچنین مهارتهایی را فراگیرند که به آنها این امکان را میدهد تا زندگی پیچیده و محیط کار را در این عصر اطلاعاتی و رقابتی هدایت کنند. یادگیری در مورد تغذیه یکی از راههایی است که میتواند به دانشآموزان کمک کند تا دانش خود را به کار گیرند و به دید منتقدانه به جوانب گوناگون غذا، تندرستی و جامعه بنگرند، در حالیکه سطوح بیشتری از مهارتهای فکری را توسعه میدهند (داویدسون، ۲۰۰۹).
۲-۱-۱۵ هدف استانداردهای آموزشی تغذیه ویسکانسین
آموزش تغذیه این پتانسیل را دارد تا مصرف کننده دانشآموزان و سواد سلامتی را که از مهارتهای حیاتی قرن بیست و یک به شمار میروند را بهبود بخشد و در توسعه و ترویج سالم غذا خوردن و رفتارهای فعالیت فیزیکی مشارکت داشته باشد. دانشآموزان یاد میگیرند تا به واسطه آموزش مؤثر تغذیه، غذاهایی سالم انتخاب کنند. آموزش تغذیه میتواند باعث بهتر شدن عادات غذایی دانشآموزان شود، اما با این حال دانشآموزان به پیامهای منسجم و مداومی نیاز دارند تا مهارتهایی که تاکنون در آنها وجود داشته است را نهادینه کنند. ترویج عادتهای درست تغذیهای و ورزش در سالهای اولیه زندگی به کودکان کمک خواهد کرد تا در بزرگسالی افراد سالم و تندرستی باشند. این یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است که میتوانیم به دانشآموزان خود آموزش دهیم که البته برای مؤثر واقع شدن نیازمند نگرشی جامع و کامل میباشد. معلمان میتوانند از استانداردهای آموزش تغذیه به عنوان چارچوبی برای ارائه درسهایی مناسب با سن هر شخص استفاده کنند که این درسها هدف و دنباله منسجمی دارند (داویدسون، ۲۰۰۹).
۲-۱-۱۶ استفاده از استانداردهای آموزش تغذیه ویسکانسین
این استانداردها انتظاراتی از مهارتها و دانش را تعیین میکنند که باید در پایان چهارمین، هشتمین و دوازدهمین مرحله حاصل شود. همانند دیگر استانداردهای علمی مدل ویسکانسین، هر موضوع به «استانداردهای محتوی» تقسیم شده که نشان میدهد هر دانش آموز چه چیزی باید بداند و قادر به انجام چه کاری باید باشد. همچنین هر موضوع به «استانداردهای عملکرد» تقسیم شده است که مشخص میکند چگونه دانشآموزان دستیابی به استانداردهای محتوی را نشان میدهند. اجرای این استانداردها اختیاری و داوطلبانه است. بخشها میتوانند از استانداردها استفاده کنند تا برنامه آموزشی سطح محلی را مرحله به مرحله توسعه دهند. ممکن است اجرای استانداردها نیازمند چند مدرسه از بخش باشد تا مدرسه و برنامه آموزشی ناحیه را بهبود بخشد. این ممکن است در بعضی موارد منجر به تغییراتی در روشهای آموزشی، مطالب درسی، ارزیابی محلی و فرصتهای توسعه حرفهای برای کارکنان اجرایی و آموزش شود (داویدسون، ۲۰۰۹).
۲-۱-۱۷ تعریف برنامه آموزشی در ارتباط با استانداردها
این استانداردها اظهاراتی در مورد این که دانشآموزان چه چیزی باید بدانند و قادر به انجام چه کاری باید باشند، چه مدارکی دال بر یادگیری خود میتوانند ارائه دهند، انتظار دارند تا چه اندازه درک و عمل مناسبی از آن داشته باشند، میباشد. برنامه آموزشی توسط بخشهای مدارس محلی طراحی شده تا بتواند دانشآموزان را برای دستیابی به استانداردها، آماده کنند. این شامل فعالیتها و درسهایی در هر سطح از نمره، مطالب آموزشی و تکنیکهای مختلف آموزشی میباشد. به طور کلی، استانداردها آن چه را که باید در دوره مشخصی از زمان فراگرفته شود، و از دیدگاه گستردهتر آن دسته از عملکردهایی که به عنوان مدرک دال بر وقوع یادگیری پذیرفته میشوند، را تعریف میکنند. برنامه آموزشی جزئیات یادگیری روزانه را در سطح محلی مشخص میکند (داویدسون، ۲۰۰۹).
۲-۱-۱۸ به کارگیری استانداردهای آموزش تغذیه در برنامه آموزشی
مطالعات تغذیه زمینهای حقیقی برای برنامه آموزشی و آموزش فراهم میکند. استفاده از غذا، اصطلاحات (یا برچسبها) و دیگر موارد در مثالهای تغذیه به معلمان کمک میکند تا فعالیتهای یادگیری معناداری را ایجاد کنند تا موضوعات کلیدی برنامه درسی را با زندگی واقعی مرتبط سازند. زمانی که دانشآموزان متوجه ارتباط میان آنچه که باید یاد بگیرند و موضوعات جهان حقیقی که برایشان اهمیت دارد میشوند، انگیزه و یادگیریشان افزایش مییابد. دانش محتوی و مهارت، با استانداردهای سختی در علوم، تندرستی، ریاضیات و دیگر موضوعات در ارتباط است. همچنین استانداردهای آموزش تغذیه این مضمون (محتوی) دقیق را با کاربردهای حقیقی (واقعی) ادغام کرده و از طریق ایجاد ارتباط با زندگی روزمره دانشآموزان، انگیزه یادگیری را در آنها ایجاد میکنند (داویدسون، ۲۰۰۹).
۲-۱-۱۹ آموزش تغذیه و سیاست های تندرستی حوزه مدرسه
تغذیه خوب، سلامتی و تندرستی کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد. ارتباط مثبتی میان سلامتی و تندرستی دانشآموز و توانایی یادگیری او وجود دارد. تغذیه خوب و سلامت فراتر از وزن میباشد، این شامل انتخاب غذا و رفتارهای غذایی به منظور جلوگیری از بیماری و حفظ یا بهبود وضع فیزیکی، عاطفی و روانی فرد میباشد. مدارس نقش مهمی در کمک به دانشآموزان در ایجاد عادات غذایی سالم دارند. مدارس با گنجاندن غذا و خوراکیهای مقوی در برنامهریزی غذایی مدرسه، ارائه آموزش تغذیه و حمایت از توسعه عادات غذایی خوب از طریق محیط سالم مدرسه، به دانشآموزان کمک میکنند. سیاستهای تندرستی مدارس محلی به عنوان استاندارد برای انتخاب غذا به کار میروند و شامل آموزش تغذیهای میباشند که از این سیاستها حمایت کنند. این سیاستهای تندرستی کمک میکنند تا به محیط مدرسه به عنوان محیطی سالم برای رشد و یادگیری توجه داشته باشیم (داویدسون، ۲۰۰۹).
۲-۱-۲۰ آموزش تغذیه خارج از ایام مدرسه
عادات و رفتارهای سالم غذایی و ورزش نمیتوانند تنها از طریق مدرسه صورت بگیرند. آموزش تغذیه فراتر از محیط مدرسه میباشد و برای کارکنان مدرسه، والدین و جامعه ضروری است تا برای ترویج، تائید و تعیین عادات و رفتارهای غذایی سالم، خود را درگیر تلاشهای جمعی و مشارکتی کنند. زمانی که تلاشهای جمعی میان خانه، مدرسه و فعالیتهای پس از مدرسه وجود داشته باشد، کودکان قادر خواهند بود تغذیه مناسب را چه در خانه و چه در مدرسه یاد بگیرند و آن را تکرار و تمرین کنند (داویدسون، ۲۰۰۹).
۲-۱-۲۱ آموزش تغذیه با کیفیت
از آنجا که تغذیه مناسب تأثیر مهمی بر توانایی دانشآموزان در یادگیری و داشتن زندگی سالم دارد، هدف آموزش تغذیه این است که با آموزش دادن دانشآموزان در مورد عادتهای غذایی خوب و ارائه انتخابهای غذایی سالم به آنها، رفتارهای غذایی دانشآموزان را به صورت مثبتی تحت تأثیر قرار دهد. آموزش تغذیه مبنی بر مدرسه این پتانسیل را دارد که رفتارها و مزاج غذایی کودکان را به گونهای مثبت تحت تأثیر قرار دهد و به عنوان یک عامل مهم در بهداشت جامع مدرسه قرار گرفته است (پارک و پارک، ۱۳۷۲).
۲-۱-۲۲ منابع کسب دانش تغذیهای
محیط مدرسه نقش بسیار مهمی در انتقال عادات تغذیهای سالم یا ناسالم به ویژه در زمینه مصرف میان وعدههای غذایی دارند (صفوی و همکاران، ۱۳۹۰؛ خلج و محمدی زیدی، ۱۳۸۵). مدرسه مکانی مناسب برای آموزش بهداشت است و کودکان به دانش و مهارتهای کافی، طرز تلقیها و ارزشهایی که سلامت آنها را اعتلا بخشد، احتیاج دارند. به این منظور، ارائه اطلاعات به کودکان به تنهایی کافی نیست بلکه لازم است تا در عمل، مهارتهای لازم را فرا گیرند. با توجه به تعداد زیاد دانشآموزان و تنوع فرهنگ و زبان در کشور ما، یافتن روش علمی و مقرون به صرفه و در عین حال اثربخش برای دانشآموزان در مدارس اهمیت دارد (علیزاده سیوکی و همکاران، ۱۳۹۲).
شروع سنین مدرسه عواملی چون معلمین، مسئولین مدرسه و حضور هم سن و سالان کودک، در انتخاب مواد غذایی و در نتیجه شکلگیری عادات غذایی نقش به سزایی ایفا مینمایند. از بین این عوامل در محیط مدرسه، هم سن و سالان کودک نقش بسیار مهمتری در شکلگیری الگوهای غذایی کودک دارند (نیکلاس[۳۱] و همکاران، ۱۹۹۵).
عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی نیز نقش مهمی در شکلگیری انتخابهای نوجوانان دارد و میتوان گفت که آگاهیهای تغذیهای تنها عامل تأثیرگذار بر انتخابهای صحیح غذایی نیستند. گاهی سلیقه غذایی دوستان یا دسترسی نداشتن به مواد غذایی سالم یا بستهبندیهای جذاب، در رفتارهای غذایی تأثیرگذار است و کتابهای درسی و غیردرسی مهمترین منابع اطلاعاتی تغذیه هستند (اسفرجانی و همکاران، ۲۰۰۴).
دلوریانزاده و همکاران (۱۳۹۰) در مطالعه خود منابع کسب اطلاعات تغذیهای را به تفکیک در دو منطقه بیان نمودند و نشان دادند که ۳/۵۰% از کتابهای درسی، ۲/۳۸% مادر و مادربزرگها، ۴/۳۵% از معلمان و ۴/۲۸% از اقوام و آشنایان این اطلاعات و دانش را کسب میکنند.
همچنین صدیفی (۱۳۸۶) در مطالعه خود منبع کسب اطلاعات در خصوص عادات غذایی را ۲۵% از دختران از رادیو و تلویزیون و ۳/۲۸% از پسران منبع اطلاعات خود را کادر بهداشتی اعلام کردند.
۲-۲ پیشینه پژوهش
برک[۳۲] بیان میکند که افزایش نیازهای تغذیهای نوجوانان در دوره رشد سریع جسمانیشان درست زمانی اتفاق میافتد که نامناسبترین عادات غذایی نیز از سوی ایشان مشاهده میشود. در میان همه گروههای سنی، نوجوانان بیش از همه احتمال دارد که به مصرف کالریهای فاقد ارزش غذایی بپردازند و آن را هم در حالی که در حرکت و شتابند، صرف کنند (به نقل از احمدنیا، ۱۳۸۱). در مطالعهای که بر روی ۲۵۳ دانشآموز دختر و پسر ۱۱ و ۱۲ سال شهر تهران انجام شد، ۱۰۸ نفر از دانش آموزان (۴۳%) اظهار داشتند که به میزان متوسطی از خوراکیهایی همچون تنقلات، پفک، بیسکویت یا نوشیدنیهای گازدار، بین وعدههای اصلی غذا مثل ناهار و شام مصرف میکنند. درصد نوجوانانی که مقدار مصرف خود را هیچ یا کم عنوان نمودهاند (۴/۴۱%) بیشتر از کسانی است که اظهار داشتهاند در حد زیاد یا خیلی زیادی (۶/۱۵%) از اینگونه مواد خوراکی استفاده میکنند. بالاترین درصد پاسخگویان (۴/۳۹%) اعلام کردهاند که این قبیل خوراکیها فایده کمی دارند و ۹/۲۳% معتقدند که اصلا فایدهای ندارد و تنها ۸/۶% افراد اظهار داشتهاند که فایده مصرف این قبیل خواراکیها در حد زیاد و خیلی زیاد است (احمدنیا، ۱۳۸۱).
روستایی و همکاران (۱۳۹۳) در مطالعه خود با عنوان بررسی الگوهای غذایی غالب و ارتباط آن با اختلالات خوردن در دختران نوجوان شهر تهران به این نتیجه دست یافتند که سه الگوی غذایی غالب در افراد مورد مطالعه شناسایی گردید که عبارت بودند از: الگوی غذایی پر کربوهیدرات و پرچرب، الگوی غذایی پر پروتئین و پرچرب و الگوی غذایی پر فیبر و کم چرب. نسبت شانس تعدیل شده و فاصله اطمینان ۹۵% در چارکهای امتیاز الگوهای غذایی غالب نشان داد که شانس ابتلا به اختلالات خوردن در چارکهای الگوی غذایی پر پروتئین و پرچرب کاهش یافت و پس از تعدیل عوامل مخدوشکننده نیز روند کاهشی معنی دار در شانس ابتلا به اختلالات خوردن دیده میشود. در چارکهای الگوی غذایی پر فیبر و کم چرب نیز شانس ابتلا به اختلالات خوردن روند افزایش معنیداری را نشان داد.
همچنین علیزاده و همکاران (۱۳۸۸) در مطالعه خود با عنوان شناسایی الگوهای غذایی غالب در دختران نوجوان با روش تحلیل عاملی ۶ الگوی غذایی غالب را مشخص نمود: ۱) الگوی غذایی غربی (پیتزا، گوشتهای احشایی، آبمیوه، شیرینیجات و…) ۲) الگوی غذایی تنقلات شیرین (میوههای خشک، مربا و عسل، قند و شکر، چای، شیرینیجات، آب میوه و…) ۳) الگوی غذایی آسیایی (حبوبات، سیب زمینی، گروه سبزیجات دیگر، دوغ، لبنیات پرچرب، مارگارین، غلات تصفیه شده و …) ۴) الگوی غذایی تنقلات شور (هویج، پفک، چیپس، ذرت حجیم، کراکرها، ترشی و …) ۵) الگوی غذاهای کم پروتئین، نوشابه و روغن (کلمها، سبزیجات سبز برگ پهن، نوشابه، گوجه، گروه دیگر سبزیجات، روغنهای غیر هیدروژنه، مایونز و …) ۶) الگوی غذایی سنتی ایرانی (چربیهای هیدروژنه، سیر، آبگوشت، چای، مرغ و گوشت قرمز). در کل این الگوهای غذایی ۴/۳۹% از واریانس را توجیه میکردند.
مطالعهای تجربی توسط پورعبداللهی و همکاران (۱۳۸۴) نشاندهنده آگاهی نامطلوب دانشآموزان در زمینه مصرف تنقلات میباشد و سهیلی آزاد و همکاران (۱۳۸۴) در مطالعهای با هدف بررسی دریافتهای غذایی دانشآموزان مدارس ابتدایی شهر تهران بر روی دانشآموزان ۱۹ منطقه آموزش و پرورش تهران، به این نتیجه دست یافتند که که ۹/۶% از دانشآموزان بدون صرف صبحانه به مدرسه میرفتند و ۷/۱۷% از آنها غذای میان وعده مصرف نمیکردند. الگوی مصرف صبحانه برای ۷/۴۵% از دانشآموزان مواد غذایی مرسوم مثل نان، پنیر و چای و حدود ۴۲% شیر و شیر کاکائو بود. بیشترین مصرف غذای میان وعدهای مجاز بیسکوئیت و کلوچه (۸/۴۷%) و میوه و آب میوه (۹/۳۸%) بود. در مجموع ۲/۱۴% از دانش آموزان از غذاهای غیرمجاز تغذیه میشدند و کمترین مصرف از گروه خشکبار بود به نحوی که مصرف چند قلم از غذاهای غیر مجاز ۳ برابر مصرف خشکبار بود.
استفاده از الگوهای تغذیهای نامناسب میتواند در نتیجه پایین بودن سطح آگاهی تغذیهای دانشآموزان باشد. در این زمینه نتایج مطالعه هزاوهای و همکاران (۱۳۸۸) نشان داد که سطح آگاهی ۵/۳۷% دانشآموزان در مورد تغذیه سالم ضعیف، ۶/۵۵% در حد متوسط و ۹/۶% خوب بود. بر اساس یافتههای این مطالعه با وجود خوب بودن میزان آگاهی برخی نوجوانان در زمینه تغذیه سالم، مشخص شد که تعداد کثیری از آنان تعداد واحدهای روزانه مواد غذایی که برای این گروه سنی لازم است را دریافت نمیکنند و عملکرد دانشآموزان مطابق دانش تغذیهای آنها نیست و همچنین در مطالعهای که توسط دلوریانزاده و همکاران (۱۳۹۰) بر روی ۵۸۷ دانشآموز دختر در محدوده سنی ۱۶-۱۱ سال انجام شد، نتایج نشان داد که سطح آگاهی ۹/۹% از دانش آموزان ضعیف، ۵/۵۹% در حد متوسط و ۷/۳۰% خوب بود.
مطالعهای توسط کولیزا[۳۳] (۱۹۹۵) با هدف بررسی میزان آگاهی و عملکرد تغذیهای دانشآموزان ابتدایی در زمینه انتخابهای غذایی بر روی ۱۲۷ دانشآموز ۱۰ تا ۱۲ ساله انجام شد. برای این منظور دو دسته دوازده تایی از فهرست خوراکیهای بیارزش و با ارزش در اختیار آنها قرار گرفت. نتایج نشان داد دانش آموزان با وجود آنکه از لیست مزبور خوراکیهای با ارزش را انتخاب مینمودند ولی در عمل به طور روزمره بیشتر از خوراکیهای بیارزش استفاده میکردند. در مطالعهای که توسط ابراین و همکاران (۲۰۰۷) در زمینه آگاهی تغذیهای دانشآموزان انجام شد، اکثر دانش آموزان مورد پژوهش از آگاهی تغذیهای پایینی برخوردار بودند. نتایج مطالعه لین[۳۴] و همکاران (۲۰۰۷) بر روی دانشآموزان دبیرستانی نشان داد شکاف بین اطلاعات، نگرش و رفتارهای تغذیهای به خصوص در مصرف میوه و سبزی وجود دارد که نشاندهنده نگرش ضعیف این گروه سنی به تغذیه برای حفظ سلامتی است.
با توجه به پایین بودن سطح آگاهی تغذیهای، افزایش و ارتقاء آگاهی تغذیهای از طریق آموزش تغذیهای ضروری به نظر میرسد. در مطالعه رسولی و همکاران (۱۳۸۹) با هدف بررسی تأثیر برنامه آموزش بهداشت تلفیقی بر آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیهای دانشآموزان دختر مدارس راهنمایی شهر بجنورد، نتایج نشان داد که میانگین نمره آگاهی قبل از آموزش در دانشآموزان مورد مطالعه ۶/۱±۱۹/۶ (از ۱۰ نمره) بود که بعد از آموزش افزایش معنیداری داشت. وکیلی و همکاران (۱۳۸۶) در تحقیقی که با هدف بررسی تأثیر آموزش بر آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی در مورد مصرف شیر و لبنیات بر روی ۱۰۶ دانشآموز انجام دادند به این نتیجه دست یافتند که میانگین نمره آگاهی قبل از آموزش در دانشآموزان گروه مورد و شاهد به ترتیب ۳/۳±۰/۱۲ و ۴/۳±۰/۱۱ (از ۲۲ نمره) بود که بعد از آموزش افزایش معنیداری داشت و نتایج مطالعه پیرزاده و همکاران (۱۳۹۰) که بر روی ۷۲ دانش آموز دختر پایه دوم راهنمایی شهر اصفهان انجام شد، نشان داد که میانگین نمره آگاهی قبل از آموزش در دانشآموزان گروه آزمایش ۴۹/۱۶±۷۱/۳۱ و در دانشآموزان گروه کنترل ۷۶/۱۵±۴۲/۲۹ (از ۱۰۰ نمره) بود که نشان دهنده سطح آگاهی پایین در هر دو گروه دانش آموزان میباشد.
نتایج مطالعه حمایلی مهربانی و همکاران (۱۳۸۸) در زمینه بررسی تغییرات آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیهای نوجوانان پس از ۴ سال آموزش نشان داد که با وجود افزایش آگاهی در دانشآموزان مورد بررسی، روند رو به افزایش نگرش و عملکرد تغذیهای نامناسب بود. که با توجه به این نتایج به دست آمده افزایش ساعتهای آموزش کاربردی تغذیه و تغییر سیاست گذاریهای مدارس در جهت بهره بردن از تغذیه سالم ضروری به نظر میرسد.
نتایج مطالعه تورنین[۳۵] و همکاران (۲۰۰۱) در زمینه بررسی آگاهی دانشآموزان در مورد مصرف صبحانه و کیفیت آن حاکی از آن است که کودکانی که صبحانه میخورند، مصرف آن را لازم میدانند و همچنین نتایج نشان داد استفاده از روشهای مختلف آموزشی میتواند در افزایش سطح آگاهیهای این گروه تاثیر مثبت داشته و نهایتاً در بهبود رفتارها و عملکرد تغذیهای آنها موثر باشد. مطالعهای توسط فرییل[۳۶] و همکاران (۱۹۹۹) با هدف ارزیابی برنامه آموزشی تغذیهای انجام شد و نتایج نشان داد بین رفتار دانش آموزان و سطح انتخاب غذایی آنها بعد از اجرای مداخله آموزشی تفاوت معنیداری وجود دارد و سطح آگاهی آنها نسبت به سنجش اولیه به طور معنیداری بیشتر و مصرف میان وعدههای شور بسیار کمتر شده بود.
آگاهی تغذیهای از طریق منابع مختلفی کسب میگردد. در این زمینه فرجزاده و همکاران (۱۳۸۷) در مطالعه خود در زمینه بررسی آگاهی فرماندهان و مسئولین یکی از نیروهای نظامی در مورد تغذیه، ۲۷۷ نفر را به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب نمودند. نتایج نشان داد که از مجموع ۲۷۷ نفر، سطح آگاهی در جامعه مورد مطالعه ۸% در سطح عالی، ۵۴% خوب، ۳۶% متوسط و تنها ۲% در سطح ضعیف قرار داشتند که این سطح از آگاهی نسبتاً قابل قبول میباشد همچنین منابع کسب آگاهی تغذیهای به ترتیب شامل روزنامه و مجلات (۷۶/۷۰%)، کلاسها و متخصصین تغذیه (۶۱%) صدا و سیما (۴۶/۴۹%)، پیکهای بهداشتی نیرو (۶۵/۴۷%)، کتابهای تغذیه (۰۷/۴۰%) و آشنایان و فامیل و دوستان (۴۱/۱۸%) بود. همچنین ۵۱/۲۸% اعلام نمودند که از سایر منابع آگاهی تغذیهای کسب نمودهاند. همچنین دلوریانزاده و همکاران (۱۳۹۰) در مطالعه خود منابع کسب اطلاعات تغذیهای را به تفکیک در دو منطقه بیان نمودند و نشان دادند که ۳/۵۰% از کتابهای درسی، ۲/۳۸% مادر و مادربزرگها، ۴/۳۵% از معلمان و ۴/۲۸% از اقوام و آشنایان این اطلاعات و دانش را کسب میکنند.
صدیفی (۱۳۸۶) در مطالعه خود منبع کسب اطلاعات در خصوص عادات غذایی را ۲۵% از دختران از رادیو و تلویزیون و ۳/۲۸% از پسران منبع اطلاعات خود را کادر بهداشتی اعلام کردند. در همین راستا ماکوچ و رسچک (۲۰۰۸) در مطالعهای به این نتیجه دست یافتند که مهمترین منبع یادگیری دانش تغذیه در کودکان، همسالان بوده است. تالور[۳۷] و همکاران (۲۰۰۰) در مطالعهای که در مالزی انجام دادند به این نتیجه دست یافتند که عملکردهای مناسب تغذیهای به دنبال نگرشهای خوب تغذیهای به وجود میآیند.
فصل سوم
روش پژوهش
مقدمه
این فصل از پژوهش حاضر، متمرکز بر فرایند روش شناختی تحقیق است. در این فصل روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری مورد مطالعه، روش نمونهگیری، ابزار گردآوری دادهها و روش تجزیه و تحلیل دادهها بیان شده است.
۳-۱ روش پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی بوده و نتایج حاصل از آن میتواند مورد استفاده نظام آموزش و پرورش قرار گیرد و از نظر روش توصیفی-پیمایشی می باشد.
۳-۲ جامعه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشآموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ (۳۵۰۰ نفر) میباشد.
۳-۳ نمونه و روش نمونه گیری