توسعه ابعاد گوناگونی دارد و قبل از آنکه نمودی بر بهبود تولید و دگرگونی در نهایت اقتصادی و سطح زندگی مادی انسان داشته باشد باید متحول کننده تفکر خود انسان باشد به عبارت دیگر تحول فکری در یک فرایند توسعه اقتصادی به تحول مادی تقدم دارد. یکی از نظریه پردازان اقتصادی در این ارتباط عنوان میدارد: «توسعه اقتصادی نیازمند شکلگیری دو فرایند اساسی زیر است:
۱- یافتن و بهکارگیری مکانیسمی که در آخرین حد ممکن هزینه های مصرفی غیرضروری جامعه در حالی گذر را محدود نموده و مازاد تولید اقتصادی را به سوی انجام سرمایهگذاری های انسانی و فیزیکی لازم، جهت و مدرن شدن مبانی تولیدی سوق دهد.
۲- طراحی وبه کارگیری مجموعهای از استراتژیها و خطمشیهای توسعهای که امکان تبدیل مازاد پسانداز توسط مکانیسم مندرج در بند (۱) را به سرمایه گذاری انسانی و فیزیکی مطابق با نیازهای توسعه اقتصادی فراهم آورد.» (عظیمی، حسین،۱۳۷۱)
حال با توجه به تعاریف رشد و توسعه میتوان در تعریف توسعه اقتصادی گفت که : توسعه اقتصادی، رشد اقتصادی همراه با تغییر و تحول کیفی است. به عبارتی دیگر توسعه اقتصادی ابعاد کمی و کیفی تغییر در متغیرهای اقتصادی را نه به صورت مکانیکی، بلکه به صورت ارگانیک در بر میگیرد.
۲-۲-۲ تعاریف توسعه اقتصادی درغرب
در تعریف توسعه اقتصادی دو عامل نقش حیاتی دارد: ۱- مکاتب فکری ۲- جغرافیای زندگی اقتصاد دان و جامعه شناسی که میخواهد توسعه را تعریف کند، به این معنا که اولویت اول هر کشور در نظر این اقتصادان در چیست؟ اما درباره مکتب فکری و نقش اساسی آن در تعریف توسعه و اختلاف تعاریف آن، تنها به ذکر سه مکتب اکتفا میکنیم.
الف – توسعه سرمایه داری
در این مکتب از دیدگاه جامعه شناسانه، توسعه به معنای گذر از سنت به تجدد و از دیدگاه اقتصادی یعنی رشد اقتصادی و از دیدگاه سیستمی یعنی فرایند تحولی بنیادین در سطح نهادهای اجتماعی(خاکبان، سلیمان،۱۳۷۵). اهداف این مکتب براساس فردگرایی اخلاقی، کسب لذت و خوشی بیشتر است و به این ترتیب هدف اصلی این مکتب رشد بیشتر اقتصادی است و گذر از سنت به تجدید و تحول بنیادین در نهادهای اجتماعی نیز در جهت رشد اقتصادی بیشتر است.
ب – توسعه از دیدگاه اقتصاددانان نئولیبرال
همانطور که سرمایه داری صنعتی اروپا در قرن نوزدهم به تدریج به سرمایهداری ارشادی تبدیل شد، مفهوم توسعه نیز بنا به تعریف مایکل تودارو به «جریانی چند بعدی تبدیل شد که مستلزم تغییراتی اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی باورهای عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابریها در ریشه کن کردن فقر مطلق است و به عبارت دیگر توسعه به معنای ارتقاء مستمر کل جامعه و نظم اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانیتر است.» (گریفتن، کیت،۱۳۷۵)
این تعریف برخلاف تعریف اول که فقط رشد اقتصادی را هدف گرفته بود. کاهش نابرابریها و ریشه کن کردن فقر مطلق و به عبارت دیگر توزیع نسبتاً عادلانه درآمدها را نیز مدنظر قرار داده و پرورش انسانهای آگاه در عالم و متخصص برای اعتماد به نفس داشتن و به خود متکی بودن از جنبههای مادی زندگی را یکی از اهداف خود قرار داده است.
ج- تعریف اومانیستی و اصالت انسانی
هر چند مردم به عنوان یکی از اهداف خود، خواهان درآمد بیشتر هستند، اما بدستآوردن پول تمامی زندگی افراد جامعه بشری نیست، حتی ملت های صنعتی نیز فهمیدهاند که درآمدهای بالا و به خود متکی بودن از جنبههای مادی زندگی نمیتواند مانعی در مقابل گسترش فرایند، مسائلی چون مصرف مواد مخدر، الکلیسم، ایدز، بی خانمانی و جنایت باشد. از طرف دیگر برخی از کشورهای کم درآمد نشان دادهاند چنانچه منابع در دسترس با مهارت در جهت توسعه قابلیتهای انسانی مصرف شود، میتوان به سطوح بالایی از ارزشهای انسانی دست یافت. به این دلایل و این دلیل که مردم ثروت واقعی ملتها هستند و هدف بنیادین توسعه، خلق شرایطی است که امکان یک زندگی طولانی، همراه با سلامتی و خلاقیت را برای مردم فراهم سازد، تعریف نوینی از توسعه در سال ۱۹۹۰ در نخستین گزارش برنامه عمران ملل متحد درباره دستاوردهای انسانی توسعه ارائه شد.
در این گزارش به تعریف انسانی از توسعه با عناصر ذیل اشاره شده است:
«توسعه انسانی روندی است که طی آن امکانات مردمان گسترش مییابد. اساسی ترین امکانات عبارتند از : داشتن زندگی طولانی و توأم با سلامتی، فراگرفتن دانش و برخورداری از سطح زندگی مناسب. امکانات ثانویه عبارتند از : آزادی سیاسی، رعایت تضمین شده حقوق بشر و حفظ عزت نفس. در این الگوی توسعه انسانی چهار عنصر اساسی به چشم میخورد که عبارتنداز:
۱- بهره وری: مردم باید قادر شوند سقف بهرهوری خود را ارتقاء بخشند و در فرایند درآمد زایی و اشتغال جبرانی، مشارکت فعال داشته باشند. براساس این معنا، رشد اقتصادی یکی از زیرمجموعههای الگوی توسعه انسانی است.
۲- برابری: مردم باید از شانس مساوی برای دسترسی به فرصتها برخوردار باشند. موانع موجود بر سر راه فرصتهای اقتصادی و سیاسی باید به گونهای برطرف شود که مردم بتوانند ضمن مشارکت در این فرصتها، ا ز منابع آنها نیز بهره مند شوند.
۳- پایداری: دسترسی به فرصتها نه تنها برای نسلهای حاضر که برای نسلهای بعدی هم باید تضمین شود و جهت نیل به این مهم، هر نوع سرمایه فیزیکی، انسانی و زیست محیطی باید ذخیره سازی و جبران شود.
۴- توانمندسازی: توسعه باید توسط مردم صورت گیرد، نه برای مردم از این رو، مردم باید در جریان تصمیمات و فرآیندهایی که زندگی آنان را شکل میدهند، مشارکت تام داشته باشند.( محسن اشرفی ،۱۳۹۰)»
۲-۲-۳ تئوریهای توسعه اقتصادی ازد یدگاه اندیشمندان
الف – آدام اسمیت
آدام اسمیت معتقد بود که هر فردی در جامعه میتواند بهترین داور، در مورد منافع شخصی خود باشد، بنابراین میبایست هر فرد در جامعه را ترغیب کرد تا دنبال منافع خود باشد و طبعاً این نفع شخصی با نفع جامعه ملازمت خواهد داشت. به عقیده وی هر فرد به وسیله دست نامرئی که راهنمای مکانیزم بازار است، هدایت میشود. از آن جا که هر فرد، اگر آزاد گذاشته شود، سعی می کند که حداکثر ثروت را کسب کند، بنابراین اگر تمام افراد آزاد گذاشته شوند، در مجموع ثروت اجتماع را به حداکثر خواهد رسانید.
وی مخالف هر گونه دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی بود و پشتیبان سرسخت سیاست تجارت آزاد، در سطح بین المللی و داخلی و طرفدار سیاست آزادی کامل اقتصادی برای تمام افراد جامعه بود. دست نامریی به طور خودکار از طریق اعمال مکانیزم رقابت کامل ، ثروت ملت را نیز به حداکثر خواهد رسانید.
تقسیم کار نقطه آغازین تئوری رشد اقتصادی آدام اسمیت است. وی علت فقر در جوامع اولیه بشری را در کارایی پائین نیروی کار میداند و فراوانی رفاه در جوامع کنونی را در افزایش کارائی با بهرهوری میداند و علت بهرهوری بیشتر را ناشی از تقسیم کار می داند. وی استدلال می کندکه تقسیم کار، افزایش قدرت بهرهوری نیروی کار را به دنبال خواهد داشت. یکی از نویسندگان در خصوص تقسیم کار آدام اسمیت این چنین مینویسد:
«آدام اسمیت بر خلاف فیزیوکراتها که زمین را منبع ثروت میدانستند و آدام اسمیت در اولین صفحه کتاب خود آنها را مورد حمله قرار داده، به جای زمین فعالیت انسان را منبع ثروت و کار افراد را سرمایه اولیه هر جامعه قلمداد کرده است. برای اسمیت ، کار لااقل در جامعههای ابتدایی معیار حقیقی ارزش قابل تعویض اشیاء است و تمیز جامعه متمدن از جامعه ابتدایی، در افزایش ثروت ناشی از تقسیم کار است. تنها کار کشاورز، مولد ثروت نیست بلکه کار همه افراد جامعه تولید ثروت میکند. ثروتی که با همکاری و تعاون همه افراد به دست میآید. به این ترتیب تفکیک طبقه بیحاصل از طبقه مولد بی معنی است و همه آحاد جامعه یک کارگاه بزرگ هستد که با تعاون و همکاری یکدیگر، ثروت جامعه را فراهم میکنند. این حس همکاری در جوامع بشری خودبهخود وجود دارد و براثر همین تقسیم طبیعی کار بین افراد جامعه است که قدرت تولید با بارآوری کار و تلاش افراد در جامعه افزایش پیدا میکند.»( قدیری اصل ،۱۳۶۴)
ب – جان استورات میل
تئوری وی از توسعه اقتصادی تابعی از زمین، کار و سرمایه است. زمین و کار (و عامل اصلی تولید و سرمایه از ذخایر قبلی تمرکز یافته از کار و زمین است. یکی از نظریه پردازان در خصوص دیدگاه توسعه میل مینویسد: «تجزیه و تحلیل میل از رشد اقتصادی، نکات تازه خاصی نداشت. وی تا حدود زیادی به بیان نظریههای پذیرفته شده مکتب کلاسیک پرداخت و از نوآوری های نظری ریکاردو نیز بهره گرفت. اما یکی از بارزترین ویژگیهای کتاب میل، خوش بینی وی درباره چشمانداز تداوم رشد بلندمدت در مقایسه با بدبینی ریکاردو است. از این جهت به نظر میرسد که دور کاملی را طی کرده باشیم، چرا که خوش بینی میل هم پایه خوش بینی اسمیت است. دلایل خوش بینی میل این هاست: پیشرفت تکنولوژی، فرصتهای افزایش واردات کالاهای دستمزد وی ارزان (شامل مواد غذایی) و فرصتهای صدور سرمایه. این خوش بینی چشمگیر تر احتمالاً تا حدودی در پاسخ به تغییر شرایط اقتصادی روز حاصل آمده بود. نه تنها قوانین منع تجارت غلات منسوخ شده بود، بلکه اقتصاد بریتانیا از رکود حاصل از جنگهای ناپلئونی رهایی یافته بود. اصلاحات گوناگون نهادین به ویژه در نظام پول و بانکداری صورت گرفته بود و به منظور تسهیل جابه جایی آزاد نیروی کار، در قوانین حمایت از فقیران اصلاحاتی اعمال شده بود.»( آزاد،۱۳۷۶)
جان استورات میل همچون دیگر اندیشمندان کلاسیک، عدم دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی را تجویز میکند و وظایف زیر را برای دولت بر شمرد:
- تغییر قوانین مربوط به مالکیت و نحوه تقسیم سود
- وضع قوانین علیه تقلب های بازرگانی و اجرای دقیق آن
- اعمال سیاست آموزش اجباری و به کارگیری یک سیستم امتحان گیری توسط دولت
- تنظیم ساعات کار کارگران
- برقراری تجارت آزاد و عدم به کارگیری سیاست های حمایتی، مگر در مورد صنایعی که در ابتدای تولید هستند.
ج – کارل مارکس
کارل مارکس همانند کلاسیکها به طور صریح و مشخص به الگوی توسعه نپرداخته است بلکه به تحلیل یک فرایند و مراحلی که تغییر و تحولات کمی و کیفی جامعه را شکل میدهد پرداخته است. دیدگاه وی تأثیر عمیقی بر سیستم اقتصادی کشورهای اروپایی شرقی، چین و سایر کشورهای سوسیالیستی داشته است.
به نظر مارکس تحقق توسعه از طریق یک فرایند وعبوراز مراحل مختلف انجام میگیرد. به نظروی تمام حوادث ورویدادهای تاریخی نتیجه مبارزه اقتصادی مداوم بین طبقات مختلف اجتماعی یک جامعه است. مارکس میگوید در هر جامعهای و در هر برههای از زمان وضعیتی ایجاد خواهد شد که بین نیروهای مولد (عوامل توسعه) با طبقات بازدارنده رشد و توسعه اقتصادی مبارزهای صورت خواهد گرفت و درنهایت نیروهای مولد پیروز شده و توسعه اقتصادی به طور کامل محقق خواهد شد. مبارزات فوق، جامع بشریت را از پنج مرحله تاریخی ( فرایند پنج گانه توسعه) عبور میدهد که عبارتند از :
۱- کمون های اولیه ۲- برده داری ۳- فئودالیسم ۴- سرمایه داری ۵- کمونیسم
«در دوره اول، فنون تولید، ابتدایی است. ویژگیهای این دوره عدم وجود مالکیت خصوصی، توزیع عادلانه و عدم وجود تضاد بین انسانها است. در دوره دوم مبارزه بین بردگان و برده داران جریان دارد. اصل مالکیت بر نفس انسانها جاری است و با تولید بیش از نیاز، امکان زنده نگه داشتن اسیران فراهم شد و در نتیجه مالکیت خصوصی شکل گرفت. در دوره سوم جامعه در طبقه صاحب زمین (فئودال) و طبقه بی زمین ( دهقان) است که طبقه دهقان مجبور به کارکردن بر روی زمین است. رقابت بین دو طبقه به شورش می انجامد. تجار از شورش دهقانان حمایت نموده و آنان را پذیرا میشوند. در مرحله چهارم مبارزه بین کارگر و طبقه سرمایه دار شکل میگیرد. طبقه کارگر تنها با فروش نیروی کار خود به صورت مزدوری قادر به ادامه حیات بود. در جامعه سرمایه اری روز به روز فاصله بین دو طبقه فوق افزوده می شود تا جایی که کارگران با یکدیگر متحد شده و با سازماندهی منطقی، انقلاب اجتماعی رخ داده و طبقه سرمایه دار را از بین برده و دیکتاتوری پرولتاریا حکومت را به دست می گیرد و جامعه سرمایه داری به جامعه سوسیالیستی تبدیل میشود. در مرحله پنجم پس از اینکه مبارزات طبقه کارگر به بارنشست و نظام سوسیالیستی به وجود آمد هر کس به اندازه توانایی خود کار میکند و به اندازه احتیاج خود از تولید جامعه برداشت میکند و دلیلی برای تضاد و تخاصم بین طبقات اجتماعی وجود ندارد.»( قاضی،۱۳۷۳)
د – آرتورلوئیس
آرتورلوئیس در مسائل اقتصادی توسعه و مطالعات بسیاری دارد و با توجه به تجربیاتش از کشورهای مختلف به تمام مسائل مرتبط با توسعه اقتصادی اشاره کرده است. وی تئوری توسعه اقتصادی خود را از طریق عرضه نامحدود نیروی کار برای اولین بار در سال های دهه ۱۹۵۰ به چاپ رسانید.
لوئیس روند توسعه اقتصادی را در یک اقتصاد دو بخش سرمایه داری و غیر سرمایه داری (سنتی یا خود اشتغالی تحلیل میکند. بخش سرمایه به نظر وی دارای ویژگیهای زیر میباشد:
۱- هدف این بخش سبک سود می باشد ۲- کارگران مزد بیشتر به خدمت گرفته میشوند ۳- تولید محصولات به منظور فروش آن در بازار است. ۴- در این بخش از سرمایه مولد یا قابل تولید مجدد استفاده میگردد ۵- تولید محصول به ازای هر نفر بسیار بالا است.
بخش سنتی ( خود اشتغالی) در دیدگاه وی دارای ویژگیهای زیر میباشد:
۱- کارگران برای خود کار می کنند. ۲- تولید سرانه این بخش در مقایسه با اقتصاد سرمایه داری بسیار ناچیز است ۳- دراین بخش از سرمایه مولد استفاده نمیگردد
۴- بهره وری نهایی یک کارگر در حد صفر میباشد ۵- مصرف کارگران در این بخش گاهی اوقات از تولید متوسط شان بیشتر است.»( قره باغیان،۱۳۷۳)
لوئیس فرایند توسعه اقتصادی را از طریق انتقال نیروی کار از بخش سنتی به بخش سرمایه داری به صورت خود به خود ارائه نمیدهد ، بلکه آن را در چهارچوب یک برنامه توسعه که با اصول و قواعدی تنظیم شده باشد عرضه میکنند. در همین راستا در سال ۱۹۷۶ کتابی را تحت عنوان «برنامه ریزی توسعه» تنظیم و منتشر میسازد. به نظر وی در برنامه ریزی توسعه اقتصادی باید به سه موضوع توجه کرد که عبارتند از :
۵-۶- پرسش چهارم پژوهش: آیا بین نرخ انتشار پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۱ – ۲۰۱۱، در رشته های مختلف اختلاف معناداری وجود دارد؟
همانطور که پیشتر بیان شد، مؤلفه شمار انتشارات علمی به تنهایی نمیتواند تصویری از بهرهوری علمی هویتهای مختلف درگیر در امر پژوهش ارائه دهد، بلکه باید در کنار این مؤلفه از شاخص های دیگری از جمله شاخص طول حیات علمی نیز استفاده نمود (هیوبر و واگنر-دوبلر، ۲۰۰۱) . در این پژوهش نرخ انتشار بر اساس شمار انتشارات بر طول حیات علمی پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج حاصل از بررسی نرخ انتشار رشته های مختلف نشان داد که میان نرخ انتشار پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۱ در ردههای موضوعی مختلف اختلاف معناداری وجود دارد و این اختلاف تنها به دو رده موضوعی شیمی و علوم کشاورزی با برخی دیگر از ردهها باز میگردد به نحوی که نرخ انتشار رده علوم کشاورزی نسبت به ردههای موضوعی علوم رایانه، علوم مواد، فیزیک کمتر بوده و رده موضوعی شیمی از نرخ انتشار بیشتری نسبت به ردههای بیولوژی و بیوشیمی، پزشکی بالینی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، داروشناسی، فیزیک، علوم گیاهان و جانوران و علوم کشاورزی برخوردار است (جدول ۴-۱۴، ۴-۱۵) .
نتایج حاصل از بررسی نرخ انتشار گروه های آموزشی مختلف نیز نشان داد که میان نرخ انتشار پژوهشگران ایرانی در گروه های آموزشی مختلف اختلاف معناداری وجود دارد و این اختلاف به تفاوت نرخ انتشار گروه آموزشی شیمی بازمیگردد به نحوی که نرخ انتشار گروه آموزشی شیمی به طور معناداری نسبت به گروه آموزشی بیوشیمی، مهندسی برق، مهندسی آب، ریاضیات، جراحی اعصاب، شیمی دارویی و فیزیک بیشتر است (جدول ۴-۱۶، ۴-۱۷) . در دیگر ردهها و گروه های آموزشی اختلاف معناداری نشان داده نشد. این یافته با نتایج حاصل از پژوهش هیوبر (۲۰۰۱) ناهمسوست، چرا که وی نشان داد، رشته بیولوژی با رشته های فیزیک، ریاضیات و روانشناسی تفاوت معناداری به لحاظ نرخ انتشار دارند. به نظر میرسد این ناهمسویی را بتوان به تفاوت جامعه مورد بررسی نسبت داد. لازم به ذکر است در بررسی گروه های آموزشی، شاخص نرخ انتشار همان تصویر سرانه انتشار را به لحاظ گروه های ایجاد کننده اختلاف نشان میدهد.
همانطور که مشاهده می شود در هر دو نوع ردهبندی رشته شیمی بوده است که باعث اختلاف نرخ انتشار در رشته های مختلف گردیده است. لازم به یادآوری است که این رشته که در شاخص سرانه انتشار با برخی ردهها متفاوت بود، به لحاظ نرخ انتشار نیز همچنان با برخی ردههای دیگر - به جز رده علوم اعصاب و رفتار، که تفاوت آن دو پس از بهنجار شدن بر اساس طول حیات علمی از میان رفت- دارای اختلاف است.
بنابراین، به نظر میرسد گذشته از رشته شیمی و رده علوم کشاورزی که حتی پس از بهنجار شدن بر اساس طول حیات علمی با برخی دیگر ردهها متفاوتند، لازم است در مقایسه میان رشتههای مختلف به عامل طول حیات علمی توجه گردد.
چنانکه از مقایسه نتایج حاصل از بررسی سرانه انتشار و نرخ انتشار برمیآید، بسیاری از ردههای موضوعی که اختلاف معناداری را در ردههای مختلف به لحاظ سرانه انتشار ایجاد کرده بودند، پس از بهنجارسازی سطح تولیدات آنها بر پایه طول حیات علمی، اختلاف معناداری را نشان ندادند. به طور مثال، رده موضوعی مهندسی تفاوت معناداری با ردههایی مانند ایمونولوژی، میکروبیولوژی، داروشناسی، علوم کشاورزی، علوم رایانه، علوم گیاهان و جانوران و چندرشتهای به لحاظ سرانه انتشار نشان داد، اما پس از بهنجارسازی سطح تولیدات بر پایه طول حیات علمی، تفاوتی دیده نشد. بنابراین، در صورت لحاظ کردن شاخص طول حیات علمی در شاخص های ارزیابی و مقایسههای بینرشتهای، به نظر میرسد تعداد رشته های بیشتری هستند که میتوانند با هم مورد ارزیابی قرار گیرند.
۵-۷- پرسش پنجم پژوهش: آیا بین نرخ انتشار بهنجارشده پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۱ – ۲۰۱۱، در رشته های مختلف اختلاف معناداری وجود دارد؟
با توجه به تفاوت پژوهشگران رشته های مختلف به لحاظ طول فعالیت علمی باید دید پس از بهنجارسازی سطح انتشار بر پایه این عامل وضعیت تولید علم رشته های مختلف چگونه است. در این پژوهش نرخ انتشار بهنجارشده بر اساس نرخ انتشار در طول فعالیت علمی پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج حاصل از بررسی نرخ انتشار بهنجارشده رشته های مختلف نشان داد که میان نرخ انتشار بهنجارشده پژوهشگران ایرانی در بازه زمانی ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۱ در ردههای موضوعی مختلف اختلاف معناداری وجود دارد و این اختلاف به رده علوم کشاورزی، بیولوژی و بیوشیمی، شیمی و چندرشتهای با برخی ردههای دیگر بازمیگردد، به نحوی که نرخ انتشار بهنجارشده در رده علوم کشاورزی نسبت به ردههای مهندسی، علوم مواد و بیولوژی مولکولی و ژنتیک کمتر بوده، اما نسبت به ردههای موضوعی ریاضیات و چندرشتهای بیشتر است. نرخ انتشار بهنجارشده در رده موضوعی بیولوژی و بیوشیمی نسبت به رده موضوعی مهندسی کمتر بوده، اما نسبت به ردههای موضوعی ریاضیات و چندرشتهای بیشتر است. همچنین رده شیمی دارای نرخ انتشار بهنجارشده بیشتری نسبت به ردههای موضوعی پزشکی بالینی، بیولوژی و بیوشیمی، علوم کشاورزی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، علوم اعصاب و رفتار، داروشناسی، فیزیک و علوم گیاهان و جانوران است. علاوه بر این، نرخ انتشار بهنجارشده چندرشتهای از ردههای پزشکی بالینی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، داروشناسی، فیزیک و علوم گیاهان و جانوران کمتر است (جدول ۴-۱۸، ۴-۱۹) .
نتایج حاصل از بررسی نرخ انتشار بهنجارشده گروه های آموزشی مختلف نیز نشان داد که میان نرخ انتشار بهنجارشده پژوهشگران ایرانی در گروه های آموزشی مختلف اختلاف معناداری وجود دارد و این اختلاف به تفاوت نرخ انتشار بهنجارشده گروه آموزشی شیمی بازمیگردد به نحوی که نرخ انتشار بهنجارشده گروه آموزشی شیمی به طور معناداری نسبت به گروه آموزشی بیوشیمی، مهندسی برق، مهندسی آب، ریاضیات، جراحی اعصاب، شیمی دارویی و فیزیک بیشتر است (جدول ۴-۲۰، ۴-۲۱) . همانطور که مشاهده می شود در هر دو نوع ردهبندی رشته شیمی مشترک بوده است و باعث اختلاف نرخ انتشار بهنجار شده در رشته های مختلف گردیده است. همانطور که پیشتر ذکر شد، هیچگونه پژوهشی پیرامون شاخص طول فعالیت علمی انجام نشده است تا یافتههای حاصل از پژوهش تبیین گردد. از این رو، تکرار این پژوهش در جوامع علمی دیگر، به ویژه کشورهایی که به لحاظ توسعه علمی در سطح ایران قرار دارند، جهت مقایسه ایران با هنجارهای جهانی یا ملی دیگر کشورها و همچنین تعیین جایگاه ایران ضروری است.
مقایسه نتایج حاصل از بررسی سرانه انتشار، نرخ انتشار و نرخ انتشار بهنجارشده نشان داد که در هر سه شاخص، همچنان رشته شیمی با برخی از رشته های دیگر متفاوت است. به عبارت دیگر تفاوت رشته شیمی با دیگر رشتهها نه تنها ناشی از شمار پژوهشگران، بلکه ناشی از طول حیات علمی یا طول فعالیت علمی هم نیست. همانگونه که پیشتر ذکر شد، این یافته می تواند دلالت بر دو واقعیت داشته باشد: نخست فعالتر بودن پژوهشگران این حوزه و همچنین برخورداری از پایداری و الگوی باثبات در انتشار و همچنین برخورداری از سرشت پژوهشی متفاوت.
صرف نظر از رشته شیمی، پس از بهنجار کردن سطح تولید علمی بر پایه طول فعالیت علمی، شمار ردههای دارای اختلاف کمتر شد. این مقایسه نشان از آن دارد که الگوهای متفاوت تولید، علاوه بر طول حیات علمی و سرانه انتشار، اختلاف میان ردههای مختلف را ایجاد کرده اند. به عبارت دیگر، توجه به طول فعالیت علمی علاوه بر طول حیات علمی و سرانه انتشار، تصویر جامعتری از تفاوت میان رشتهها نشان میدهد.
۵-۸- پرسش فرعی پژوهش: رتبه بندی پژوهشگران ایرانی بر اساس نرخ انتشار در بازه زمانی ۱۹۹۱ - ۲۰۱۲ چگونه است؟
نتایج نشان داد که بیشترین میزان نرخ انتشار در نزد پژوهشگران ایرانی مورد بررسی به موسویموحدی تعلق دارد. بعد از وی، به ترتیب زریندست، فیروزآبادی، ایرانپور، تنگستانینژاد، انصافی، شرقی جایگاههای دوم تا ششم را به خود اختصاص دادهاند. همچنین صفوی، کاوه و ملکزاده رتبه های هفتم تا نهم را کسب کرده اند. بررسی برترین پژوهشگران به لحاظ نرخ انتشار نشان داد که همگی آنان در بازه زمانی ۲۱ ساله مورد بررسی فعال بوده اند. بدین معنا که در سال ۱۹۹۱ در عرصه فعالیت علمی حضور داشته اند و آخرین سال فعالیت علمی آنان نیز سال ۲۰۱۱ بوده است.
همچنین در بین پژوهشگران مورد بررسی، پورآذرنگ، فخرطباطبایی، آقاگلزاده، احمدی، حاجرسولیها، حدادیان، برهانیداریانی، پورمحمودیان، نقشینه و تبریزچی، به ترتیب رتبه های پایین نرخ انتشار را داشته اند (جدول ۴-۲۲) . لازم به ذکر است که بیشینه این پژوهشگران (۶ تن) دارای طول حیات علمی ۲۱ سال بوده اند و برخی مانند احمدی، پورآذرنگ، برهانی داریانی و نقشینه دارای طول حیات علمی کمتری بوده اند. به عبارت دیگر پژوهشگران با طول حیات علمی ۲۱ ساله که تقریبا کل حیات علمی آنها در این سالها منعکس گردیده است، هم دارای بیشترین تعداد انتشار علمی (۲۷۰ انتشار علمی) و هم دارای کمترین تعداد انتشار علمی (۲ انتشار) در میان سایر پژوهشگران بوده اند. اکثر پژوهشگران با رتبه های فروتر نرخ انتشار، پژوهشگرانی بوده اند که طول حیات علمی زیاد اما تعداد انتشارات علمی کمی داشته اند.
همانگونه که از یافتههای پژوهشی در باره تأثیر طول حیات علمی انتظار میرود، در رتبه بندی پژوهشگران مورد بررسی، گاهی پژوهشگری با تعداد بیشتر انتشار علمی، در جایگاه پایینتری نسبت به پژوهشگری با تعداد انتشار علمی کمتر قرار دارد، زیرا طول حیات علمی پژوهشگر نخست از طول حیات علمی پژوهشگر دوم بیشتر است (جدول ۸ پیوست) .
۵-۹- پرسش فرعی پژوهش: رتبه بندی پژوهشگران ایرانی بر اساس نرخ انتشار بهنجارشده در بازه زمانی ۱۹۹۱ - ۲۰۱۲ چگونه است؟
نتایج نشان داد که بیشترین میزان نرخ انتشار بهنجارشده در میان پژوهشگران ایرانی مورد بررسی به زریندست اختصاص دارد. بعد از وی، به ترتیب موسویموحدی، فیروزآبادی، ایرانپور، انصافی، تنگستانینژاد، شرقی در جایگاههای دوم تا هفتم قرار دارند. صفوی، کاوه و افخمی رتبه های هشتم تا دهم را به لحاظ نرخ انتشار بهنجارشده به خود اختصاص دادهاند.
یافته ها نشان دادند در بین پژوهشگران ایرانی، فخرطباطبایی، کیایی، فرهودی، آقاگلزاده، حاجرسولیها، حدادیان، برهانیداریانی، پورمحمودیان، نقشینه و تبریزچی به ترتیب رتبه های پایین نرخ انتشار بهنجارشده را داشته اند (جدول ۴-۲۳) .
مقایسه برترین و فروترین پژوهشگران به لحاظ نرخ انتشار و نرخ انتشار بهنجارشده نشان داد که پژوهشگران برتر در نرخ انتشار بهنجارشده، تقریباً همان پژوهشگران برتر در نرخ انتشار هستند. البته به لحاظ رتبه بندی آنان، تفاوتهایی وجود دارد. همچنین، تصویری که پژوهشگران ایرانی با کمترین نرخ انتشار بهنجارشده نشان می دهند با تصویری که پژوهشگران ایرانی با کمترین نرخ انتشار نشان می دهند، متفاوت است. زیرا در این رتبه بندی علاوه بر طول حیات علمی پژوهشگر، طول فعالیت علمی و یا به عبارتی سالهای رکود وی نیز لحاظ میگردد.
۵-۱۰- نتیجه گیری
سیاستگذاران علم، به منظور تصمیم گیری برای چگونگی توزیع امتیازها و پاداشها از جمله اعتبارات پژوهشی، ارتقای رتبه، استخدام و … به ارزیابی پژوهشگران دست میزنند. هر شاخص ارزیابی با توجه به نقاط قوت و ضعف خاص خود، می تواند بخشی از واقعیت را منعکس سازد. از این رو، سیاستگذاران به دنبال شاخص یا مجموعه ای از شاخص ها هستند که بتوانند تصویری دقیقتر و واقعبینانهتر از واقعیت پژوهشی را منعکس سازد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که توجه به مؤلفه شمار انتشارات علمی، تصویری جامع از واقعیت پژوهشی را منعکس نساخته و توجه به شاخص های دیگری همچون نرخ انتشار و نرخ انتشار بهنجارشده که علاوه بر شمار انتشارات به شاخص طول حیات علمی و طول فعالیت علمی پژوهشگران نیز توجه نموده است، می تواند تصویری دقیقتر و جامعتر از بهرهوری علمی پژوهشگران نشان دهد. عدم توجه به این شاخص ها، نه تنها مقایسه پژوهشگران در میان رشته های مختلف که حتی در درون یک رشته را نیز دچار خطا می کند.
در مقایسه نتایج حاصل از بررسی سرانه انتشار، نرخ انتشار و نرخ انتشار بهنجارشده در رشته های مختلف نشان داده شد که با بهنجارسازی شمار انتشارات پژوهشگران با شاخص طول حیات علمی و طول فعالیت علمی، تفاوت میان رشته های بسیار کمتری به چشم میخورد. اما تفاوت میان رشته های بیشتری در شاخص نرخ انتشار بهنجارشده نسبت به شاخص نرخ انتشار نشان داده می شود که ناشی از لحاظ کردن طول فعالیت علمی – یا به عبارت دیگر، سالهای بدون رکود پژوهشگران - علاوه بر طول حیات علمی آنان است که می تواند تصویری دقیقتر و جامعتر از تفاوت میان پژوهشگران در رشته های مختلف نشان دهد.
با این حال، پژوهشگران رشته شیمی حتی با بهنجارسازی تولیدات علمی آنان با طول حیات علمی در گام اول و با طول فعالیت علمی در گام دوم، باز هم با بسیاری از رشتهها تفاوت نشان می دهند. بنابراین تفاوت رشته شیمی با بسیاری دیگر از رشتهها ناشی از طول حیات علمی و طول فعالیت علمی نیست. این یافته را میتوان به فعالتر بودن پژوهشگران رشته شیمی و یا ماهیت متفاوت این رشته نسبت داد. بنابراین لازم است ارزیابی پژوهشگران متناسب با ماهیت رشته و ظرفیتهای پژوهشی که در اختیار آنان قرار میگیرد، باشد.
۵-۱۱- پیشنهادهای کاربردی
با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش و در راستای ارتقای روشهای ارزیابی پژوهشگران پیشنهادهای زیر ارائه می شود.
از آنجایی که مؤلفه شمار انتشارات به تنهایی نمیتواند تصویری دقیق از چگونگی تولید علم پژوهشگران را به نمایش بگذارد، در ارزیابیهای علمسنجی بایستی به عامل زمان (طول حیات علمی و طول فعالیت علمی) توجه گردد.
در ارزیابی و مقایسه پژوهشگران، تفاوت میان رشتهها و حوزه های تخصصی آنان مد نظر قرار گیرد.
از آنجا که حتی با لحاظ شاخص های مطلق طول حیات علمی و طول فعالیت علمی در ارزیابی پژوهشگران، رشته شیمی همچنان با بسیاری دیگر از رشتهها تفاوت نشان میدهد، لازم است در مقایسه میان پژوهشگران رشتههای مختلف به تفاوت در ماهیت رشته شیمی با بسیاری دیگر از رشتهها و یا فعالتر بودن پژوهشگران این رشته نسبت به دیگر رشتهها توجه گردد.
در ارزیابیها و مقایسههای جمعی برای مثال بین دانشگاهها، تیمهای پژوهشی و رشته های مختلف به شمار پژوهشگران و به عبارتی شاخص سرانه انتشار توجه گردد.
۵-۱۲- پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده
در راستای تکمیل پژوهش حاضر به نظر میرسد که انجام پژوهشهای زیر بتواند مفید باشد.
مقایسه بهرهوری علمی پژوهشگران ایرانی در دانشگاه های مختلف بر اساس شاخص های سرانه انتشار و نرخ انتشار انجام گیرد.
از آنجا که به منظور مقایسه میانگین طول حیات علمی گروه های آموزشی مختلف ۲۳ گروه آموزشی به دلیل دارا بودن تنها یک پژوهشگر حذف شدند، پیشنهاد می شود پژوهشی ویژه به هدف بررسی طول حیات علمی این گروه های آموزشی صورت گیرد.
به منظور آگاهی از نقش و میزان تاثیر الگوی منظم و یکنواخت تولید علم در برخی از رشتهها نیاز به پژوهشهای دامنهدار بیشتری درباره ویژگیهای اعضای هیات علمی و رفتارهای پژوهشی آنان وجود دارد.
به منظور آگاهی از نقش و میزان تاثیر مدت زمان لازم برای به ثمر نشستن پژوهش در هر حوزه موضوعی، نیاز به پژوهشهای بیشتری درباره سرشت هر رشته و ویژگیهای پژوهشی آنها وجود دارد.
با توجه به آن که نتایج حاصل مختص به جامعه پژوهشگران ایرانی بوده است، لازم است پژوهشهایی تطبیقی جهت تعیین هنجارهای جوامع علمی و همچنین مقایسه جایگاه پژوهشگران ایرانی با آنها صورت گیرد.
با توجه به تفاوت ماهیت رشته شیمی با برخی دیگر از رشتهها، و یا فعالتر بودن پژوهشگران این رشته نسبت به برخی دیگر از رشتهها لازم است سهم هر یک از این دو عامل در تولیدات علمی رشته شیمی مشخص گردد.
فهرست منابع
منابع فارسی
اعظمی، محمد (۱۳۸۹). “بررسی میزان و عوامل موثر بر تولید علم در میان اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان طی سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۰". فصلنامه کتابداری و اطلاعرسانی، ۱۳(۳): ۲۲۵-۲۴۲٫
بینش، مژگان و مقصودی، رویا (۱۳۸۷). “بررسی وضعیت انتشارت علمی دانشگاه های ایران طی سالهای ۲۰۰۲- ۲۰۰۶ ( بر اساس پایگاه Web of Science)". کتابداری، ۴۲ (۴۷): ۱۳۹- ۱۵۴٫
حجازی، یوسف؛ بهروان، ژاله (۱۳۸۸). “بررسی رابطه بین عوامل فردی و سازمانی با بهرهوری پژوهشی اعضای هیات علمی کشاورزی: مورد مطالعه دانشکده های کشاورزی استان تهران". علوم ترویج و آموزش کشاورزی ایران، ۵ (۱): ۴۷-۶۰٫
حیدری، غلامرضا (۱۳۸۹). معرفتشناسی علمسنجی. شیراز: نوید شیراز: ۳۰٫
دیانی، محمدحسین (۱۳۷۶). مجموعهسازی و فراهمآوری در کتابخانه ها. اهواز: دانشگاه شهید چمران : ۱۶۷-۱۶۹٫
دیدگاه، فرشته (۱۳۸۸). “مطالعه الگوهای مشارکت علمی پژوهشگران بین المللی نمایه استنادی علوم طی سالهای ۱۹۹۸- ۲۰۰۷". پایان نامه کارشناسیارشد کتابداری و اطلاعرسانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز.
دیوداتو، ویرجیل پاسکوئاله (۱۳۹۱). دانشنامه علمسنجی. ترجمه غلامرضا حیدری، روحاله خادمی. تهران: کتابدار.
رحمانی، مژده (۱۳۸۵). ” ارزیابی عملکرد موسسات پژوهشی وزارت علوم تحقیقات و فناوری در سال ۱۳۸۳". رهیافت، ۳۸: ۵۱- ۵۷٫
“ی فخر خاص و مباهاتی خادمان را می گیرد که شور و شعفی در دلشان بوجود می آورد و آنها را به سمت خدمت بیشتر و بهتر هل می دهد.”
۴-۴-۱-۴) حس معنویت: احساس وابستگی و در هم تنیدگی عمیق و شهودی بین انسان و جهانی که در آن زندگی می کند، در ادبیات رفتاری حس معنویت تعریف می شود (کاوانق، ۱۹۹۹). این حس معنوی در بین خادمین وابسته به ارتباط قلبی آنها با درگاه خالق زندگی یعنی خدا و مقربان درگاهش یعنی اهل بیت است. چنین احساسی منجر به آن می شود که خادم به منظور مستحکم تر و عمیق تر کردن این پیوند درونی، از طریق نحوه خدمتگزاری خود سعی در نزدیک شدن بیشتر به این سرچشمه های معنوی می کنند. در این خصوص یکی از خادمان چنین اظهار می کند:
“خادمان احساس می کنند که با خدمت کردنشان به خدا و اهل بیت تقرب پیدا می کنند و می توانند به اونها نزدیکتر بشوند، بنابراین هر چه این حس عمیق تر باشد، در نحوه خدمت کردنشان بهتر اثر می گذارد.”
۴-۴-۲) عوامل شناختی؛ بطور کلی بیان های ارزشیابی کننده نقشی خادمی خادمان، عوامل شناختی آنها را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر عوامل شناختی ناشی از باورها، قضاوت ها و قصدهای رفتار خادمانه خادمان است. در واقع این شناخت، حقیقت درک شده از رفتارخادمانه و جایگاه آن، شناخت منزلت کسی که به او و برای او ارائه خدمت می کند و آگاهی از ارزش های نحوه ارائه خدمت را شامل می شود. عوامل شناختی بدست آمده از رفتار خادمانه خادمان زائرین سرزمین وحی عبارتند از: نگرش معنوی، درک منزلت شغلی، بینش معنوی، روانشناسی زائر و فرهنگ خدمت.
۴-۴-۲-۱) نگرش معنوی: همانطو که مک شان و گلینو(۲۰۰۹) اظهار می کنند نگرش ها شاخه ای از باورها، قضاوت های مشخص شده، و نیت های رفتاری نسبت به یک فرد، شی یا رویداد است. نگرش معنوی اشاره دارد به باورها و قضاوت های خادمان که مبتنی بر معیارها و شاخص های معنوی شکل می گیرد. بر این اساس، خادم به ماهیت خدمتی که ارائه می دهد از دیدگاه یا دریچه معنوی می نگرد و متناسب و منطبق با آن رفتار خود را تنظیم می کند. در این راستا یکی از خادمان چنین می گوید:
“خادم دست صاحب خانه اصلی است که این مسئولیتش را سنگین می کند چرا که عملش به حساب ایشان گذاشته می شود. باید طوری رفتار کند که نشانگر رفتار صاحب خانه باشد زیرا ارزشیابی عملکرد خادم از منظر زائرین تطابق با اعمال و رفتار موالیان می باشد.”
یکی دیگر از خادمین نیز بیان می کند:
“چون طرف کارو فقط برای رفع تکلیف انجام میده! یعنی ی مقدار که خسته می شه فراموش می کنه که الان رسول الله ناظر است. ببینید بهترین خادم کسی است که بتواند مولای خودشو را و صاحب خانه ر ا بالای سرخودش ناظر ببینه وقتی که داره به مهمان های صاحب خانه خدمت می دهد خود صاحب خانه هم ناظر است. اگر این احساس را داشته باشه این خدمت کاملا موفق است.
۴-۴-۲-۲) درک منزلت شغلی: اغلب وقتی صحبت از منزلت شغلی به میان می آید، ذهن مخاطب به سمت جایگاهی که آن شغل در اذهان عمومی و اجتماع دارد، متوجه می شود که در ادبیات از آن به پایگاه اجتماعی تعبیر می شود (علیزاده و رضایی، ۱۳۸۸). اما از دریچه معنوی، منزلت مشاغل بر اساس میزان برگزیدگی ارزشی آن نزد خداوند تعریف می شود، حال ممکن است برای اجتماع از ارزش بالایی برخوردار باشد یا نباشد. جایگاه خدمتگزاری به زائرین در زمره آن دسته از مشاغلی است که هم در بارگاه ایزدی از منزلت بالایی برخوردار است و هم در درون اجتماع مورد توجه آحاد مردم است. بنابراین چنانچه خادم این منزلت والا را درک کند، به منظور حفظ، تثبیت و توسعه چنین جایگاهی نهایت تلاش خادمانه خود را خواهد کرد.. این موضوع را یکی از خادمین چنین توضیح می دهد:
“خدمت به خلق بالاترین عبادت هاست لذا با توجه خادم به چنین جایگاهی نزد خداوند می تواند موفق تر عمل نماید. وقتی خدمت به خلق چنین است، خدمت به زائر که از ویژگی میهمانی خداوند و رسولش برخوردار است، چه منزلتی خواهد داشت؟“
یکی دیگر از خادمین نیز می گوید:
“خادم قدر خدمت را می داند چرا که الان فرصتی نصیبش شده که به زائرین خدمت کند و ممکن است این فرصت از دست برود پس باید از این فرصت نهایت استفاده را بکند و بهترین خدماتش را ارائه بدهد.”
۴-۴-۲-۳) بینش معنوی: بینش عبارت است از طرز تلقی و شناخت انسان از پیرامون خود و کلیه وقایعی که او با آن ها مواجه می شود. به عبارت دیگر، آن چه انسان از رویدادهای زندگی برداشت می کند، بینش او را شکل می دهد. بر این اساس بینش معنوی خادم اشاره دارد به درک و شناختی که نسبت به آستان خداوندی و اهمیت خدمتگزاری به زائر مخدوم خود دارد. لذا خادم سعی می کند پیرامون حوزه خدمتگزاری خود آنچه که موجبات رضایت خدا را فراهم می کند، شناسایی نماید و مبتنی بر این شناخت ایجاد شده، رفتار و عملش را تطابق ببخشد. یکی از خادمین پیرامون این امر چنین می گوید:
“چون همه کسانی که به عنوان خادم از اون بینش بالایی برخوردار نیستند گاهی اوقات در نیمه های کار ضعف نشان می دهند و اون وظیقه ای که باید انجام دهند و اون صبر و متانت و تواضع و اون خدمتگزاری که باید داشته باشند را ندارند بخاطر همین کاستی ایجاد می شود. علت آن عدم شناخت صحیح خدا و اهل بیت است.”
و یا در بخش دیگری از اظهارات یکی دیگر از خادمین آمده است:
“تفاوت کار خادم با یک کارمند فقط همان شناخت و معرفت نسبت به مسائل دینی است که نمایش آن در رفتار و اعمال درست و دقیق، بدون وقفه و خستگی ناپذیر و صبورانه یک خادم تجلی پیدا می کند.”
۴-۴-۲-۴) روانشناسی زائر: منظور از روانشناسی زائر درک و تشخیص دلایل روحی و روانی در رفتار زائرین در موقعیت های پیش رو توسط خادم است تا اینکه بتواند رفتار تعاملی مؤثری با وی برقرار نماید. در این رابطه یکی از خادمین چنین اظهار می کند:
“خادم می بایست حال و روز و شرایط زائر را خوب درک کند و متناسب با آن رفتار کند. مثلا در سفری پیش آمده که زائری که به دلیل شرایط سفرش عصبانی شده بود، آمده و سیلی ای به گوش من زد، من مقابل به مثل نکردم بلکه طوری با او رفتار کردم که شرمنده شد و بعد از چند روز معذرت خواهی کرد. البته من قصد شرمنده کردنش را نداشتم فقط متوجه شدم که او در اون لحظه شرایط روانی مناسبی نداشته است.”
۴-۴-۲-۵) فرهنگ خدمت: در هر پیشه و مسلکی ارزش های ویژه ای نهفته است که بعضا به صورت ماهوی بوده و انتظار پای بندی به آن زیاد است، بگونه ای که در صورت انحراف از آن ارزش ها، ممکن است طرد شدن را به همراه داشته باشد. در کسوت خادمی نیز این ارزش های فرهنگی بر نحوه خدمتگزاری خادمان اثر گزار است. ارزش هایی نظیر خدمت خالصانه، بدون منت گذاری، بدون وقفه ازجمله این ارزش ها است.
“خادم باید به ارزش های اسلامی انسانی حاکم برای خدمتگزاری آگاهی داشته باشد؛ باید بداند چگونه خدمت ارائه دهد، بدون منت بدون هیچگونه امتناع یا هرگونه چشم داشتی. خوشبختانه فرهنگ سازی خدمت در دین ما نهادینه است و خدام که همگی مسلمان هستند با این ارزش ها از کودکی آشنا شده اند.”
۴-۴-۳) زمینه شخصی (سرشتی، محیط ساخته)؛ آن دسته از عواملی نظیر ویژگی ها، تفکرات و رفتارهای قابل مشاهده و بافت زندگی شخصی که پیرامون شخص خادم بصورت پایدار وجود دارد و رفتارخادمانه او را تحت تأثیر خود قرار می دهد، زمینه شخصی خادم را شکل می دهد. از دیدگاه کتل (به نقل از شورلتز، ۱۳۹۱) این زمینه های شخصی باثبات را می توان بر حسب اصل و ریشه به دو نوع تقسیم کرد: ویژگی های سرشتی[۱۶۷]، و ویژگی های محیط ساخته[۱۶۸]. صفات سرشتی نظیر نیک سیرتی، توانایی جسمی، تعهد به خدمت، خود ارزیابی و بهداشت روان که از یافته های این تحقیق حاصل شده است، ریشه در شرایط درونی فرد خادم دارد که الزاما ذاتی هم نیستند. ویژگی های محیط ساخته خادمان نظیر تحصیلات، تربیت خانوادگی و الگوبرداری نیز که از یافته های این تحقیق است، از عوامل مؤثر در محیط اجتماعی وفیزیکی فرد خادم مشتق شده اند به عبارتی به وسیله محیط بر شخص خادم نقش بسته است[۱۶۹].
۴-۴-۳-۱) نیک سیرتی: سیرت نیکو حدی و میزانی است که نشان می دهد، فرد بر اساس ارزش های سطح بالا زندگی می کند. فردی که فاقد سیرت نیکوست، بر سر ارزش های سطح بالا مصالحه می کند. پای بندی افراد به ارزش ها، ملاک واقعی سنجش سیرت شان خواهد بود(نصر اصفهانی، ۱۳۸۹). نیک سیرتی خادمان نیز اشاره به پالایش درونی خادمان از رذایل اخلاقی و توسعه فضایل اخلاقی در وجود شان خواهد بود. که این عوامل رفتار خادمانه آنها را بسیار تحت شعاع خود قرار می دهد. در این زمینه اظهار یکی از خادمان چنین است:
“ خادمان باید همچون خادمان خاص حضرات معصومین عفیف، پارسا، ریاضت کش و از افراد زاهد باشند. رعایت مسائل اخلاقی و بطور کلی پاکدلی و پاکدامنی از خصیصه های خادم است.”
و یا در مصاحبه دیگری آمده است:
“خادم باید تقوای بسیار بالا داشته باشد یعنی ایشان باید معتقد باشد که تمام زائرین خانمی که در این سفرهای زیارتی هستند از نوامیس خودش وهمگی مثل مادر و خواهر خودشون هستند و کوچک ترین احساسی را نسبت به آنها نداشته باشد.
۴-۴-۳-۲) توانایی جسمی: ارائه خدمات گسترده و متنوع خادمین در طول شبانه روز و پر کاری آنها موجبات تحلیل رفتگی جسمی آنها را فراهم می آورد. ورزیدگی قوای جسمی خادمین منجر به آن می شود که این تحلیل رفتگی به تأخیر افتاده و با نیروی بیشتری به زائرین خدمت رسانی نمایند. در این خصوص یکی از خادمین می گوید:
“خادم باید به لحاظ جسمانی و هم روحانی خودش را تقویت کند. و آمادگی انجام انواع کارهای جسمانی را داشته باشد. قوای جسمانی سالم در ارائه خدمت بسیار مهم است.”
۴-۴-۳-۳) تعهد به خدمت: تعهد به خدمت نگرشی است که خادمان از طریق آن خود را با کسوت خادمیت شان هویت یابی می کنند. یعنی به لحاظ عاطفی و هنجاری خود را ملزم می کنند که بهترین خدماتشان را به زائرین عرضه نمایند در نتیجه زائرین می توانند در معرض خدمات بهتر و رفتارهای خادمانه ارزشمندتری قرار بگیرند. بر این اساس یکی از خادمین چنین اظهار می کند:
“این تعهد در افراد هرچه شناخته شده تر و جاافتاده تر باشد و نسبت به آن وجدان کاری داشته باشد اونجا بهتر می تواند ارائه خدمت داشته باشد.”
و یا خادم دیگری نیز ابراز می دارد:
“تعهد خادمین به خدمت می باید طوری باشد که هروظیفه ای که که بهشان محول شد، بپذیرند و برای انجام آن حتی بیش از انتظار هم عمل کنند.”
۴-۴-۳-۴) خود ارزیابی: عبارت است از این که خادمین در دوره زمانی معینی به ارزیابی و بازبینی رفتارهایی که انجام داده اند، برسد که چه رفتارهایی داشته است. اگر رفتار درستی داشته سعی در حفظ و تکرار آن نماید و اگر رفتار نامناسبی از او دیده شده، سعی در اصلاح و جایگزین کردن آن نماید. بنابراین خود ارزیابی در رفتارهای خادمان تأثیرگذار است. پیرامون این مقوله یکی از خادمین این چنین اشاره می کند:
“در رفتار خادمانه هیچ اشتباهی حتی سهوی اش جایز نیست لذا خادمان اگر دچار اشتباهی بشوند، باید مورد بازبینی قرار بدهند و یک مقداری بتواند خودش را متوجه نماید.”
در جایی دیگر از مصاحبه ها آمده است:
“اصلا خادم باید مرتبا رفتار خودش را مورد بازبینی قرار بده که نکنه یک وقتی دچار اشتباه بشه. فقط کافیه کوچیک ترین اشتباه روی بده، دیگه همین برای ی عمر خدمتگزاری بسه همشو خراب می کنه. چون اینجا با جاهای دیگه خیلی فرق می کنه.”
۴-۴-۳-۵) بهداشت روان: مفهوم بهداشت روان شامل آسایش ذهنی، احساس خودتوانمندی، خودمختاری، کفایت و شناخت توانایی خود در انطباق حالات هیجانی و رفتاری خادمان است. به گونهای دیگر میتوان گفت: بهداشت روان حالتی از آرامش ذهنی خادم است که در آن خادم تواناییهایش را باز میشناسد و قادر است با استرسهای معمول زندگی کاری خود مدارا کند و از نظر شغلی مفید و سازنده بوده نهایتا برای اجتماع خود نقش مؤثری ایفا کند و با دیگر خادمان مشارکت و همکاری داشته باشد. در این خصوص یکی از خادمین چنین می گوید:
“خادم اگر بهداشت روان نداشته باشد نمی تواند خادم خوبی باشد. آرامش روان در خدمت کردن اثر گذار است. اگر یک خادمی خودش استرس داشته باشد با یک حادثه کوچک، یک آتش سوزی کوچک، زایری از پله بیفته، چنین اتفاقاتی بیفته خود این خادم دست و پاشو گم می کند و خودش عامل استرس بیشتری می شود.”
۴-۴-۳-۶) تحصیلات: یکی از عواملی که اثر آن بر رفتارخادمانه خادمان را تقریبا همه مصاحبه شوندگان به آن اشاره کردند، تحصیلات است. تحصیلات بر انطباق فرهنگی با زائرین، قدرت یادگیری خادمین، برقراری ارتباط مؤثر و درک مفاهیم و ملزومات خدمتی اثرگذار است. در این خصوص برخی اظهارات بدین صورت است:
“تحصیلات و سواد عنصر مهمی در ارائه خدمات به زائر است که آمادگی برای یادگیری هر کاری را فراهم می کن.”
“خادم تحصیل کرده در برقراری ارتباط با زائرین که در میان آنها از افراد با سواد و فرهیخته می باشند، موفق تر بوده و کمتر دچار اشتباهات لفظی شده لذا در رضایت مندی زائرین مؤثرتر است.”
“علت این نیست که اگر سواد نداشت دین ندارد. چون افرادی که می آیند از جاهای مختلف کشور و باطبقات اجتماعی مختلفی هستند که خادم باید بتواند با تحصیلاتی که دارد مطابق قرهنگ طرف مقابل عمل نماید.”
۴-۴-۳-۷) تربیت خانوادگی: پرورش و رشد خادمان در خانواده هایی با اصالت دینی و تأکید خانواده ها بر اهمیت خدمتگزاری در آستان خداوندی، زیربنای مستحکمی بر شکل گیری رفتار خادمانه آنها خواهد بود. در این زمینه نقل قول یکی از خادمین به صورت زیر است:
“ خدمت مؤثر خادم بر می گردد به تربیت خانوادگی، یعنی یک خانواده باید اول مذهبی باشد و در این شرایط مناسب بار اومده باشه و درغیر اینصورت نمی تواند خدمتگزار خوبی باشد.”
یکی دیگر از خادمین نیز می گوید:
” اصلاً روش خدمتگزاری و فایده آن از طریق خانواده به فرد آموزش و انتقال می یابد تا یک خادم خوب تربیت شود.”
۴-۴-۳-۸) الگوبرداری: همانطور که نظریه یادگیری مشاهده ای بندورا (۱۹۶۳، به نقل از شورلتز، ۱۳۹۱) تأکید می کند که رفتار می تواند تحت تأثیر مشاهده یا نمونه آموخته شود، خادمان می توانند در موقعیت های تجربه نشده خدمتی خود از رفتار خدام برجسته پیشین الگو بگیرند و رفتار خود را متناسب با این الگو شکل بدهند و یا رفتار خود را بر اساس آن مورد ارزیابی قرار دهند. در این خصوص یکی از خادمین چنین مطرح می کند:
“ما می توانیم خدمت خود را از نحوه خدمتگزاری خادمان اهل بیت مثل سلمان، مثل قنبر یا فضه الگو بگیریم. مثلا هنگام تصمیم گیری هایمان بگوییم اگر سلمان[۱۷۰] الان بجای ما بود چه می کرد؟“
و یا در جای دیگری از مصاحبه ها آمده است:
“بهترین الگوی خادمان با شیوه امام سجاد (ع) بوده که در مسیر حج سقایت می کردند و در تمام مکانها به طور ناشناس این رفتاررا داشتند و اگر کسی ایشان را شناسایی می کرد بلافاصله از محل دور می شدند تا منّتی بر کسی نباشد.“
۴-۴-۴) زمینه مرتبط با نقش؛ دسته ای از عوامل اثرگذار بر رفتارخادمانه خادمان که مربوط به شرایط و جنبه های با اهمیت نقش خادمی آنها و از الزامات آن نقش محسوب می شود که این نقش را از سایر نقش های آنها متمایز می کند. از تحلیل سخن های مشارکت کنندگان، عوامل زمینه ای مرتبط با نقش مؤثر بر بروز رفتارخادمانه به زائرین عبارتند از: آموزش، تجربه و تمرین، پاداش درونی، قانون مداری، ادراک از نقش، ایده پروری، آگاهی فرهنگی، رهبری اثربخش، مشارکت در تصمیم و تشویق همکاران.
۴-۴-۴-۱) آموزش: آموزش خادمان به معنی ارائه اطلاعات لازم در خصوص نحوه خدمتگزاری و تعامل با زائرین است بگونه ای که آنها پیرامون وظایف عملکردی خود و تطبیق رفتار خود با انتظارات موجود توجیه شوند. برای مثال یکی از خادمین پیرامون بحث آموزش به عنوان عامل مژثر بر رفتار خادمانه خادمان چنین می گوید:
“ ما معصوم نیستیم فقط همین و نمیشه هم خرده گرفت اما می شود با گذاشتن کلاس و آموزش درست بشود. مثل دانشکده های تربیت معلم، برای تربیت خادم هم باید باشد.”
یکی دیگراز خادمین نیز در این خصوص بیان می دارد:
” اینکه کسی به قیامت معتقد باشد و به این مسائل دینی پای بند باشد این شروع بسیار خوبی برای خدمت است. بعد حالا اظهار می کند من دوست دارم خادم بشم ولی هیچی بلد نیستم. این امکانش هست که با آموزش درستش کرد.”
۴-۴-۴-۲) تجربه و تمرین: سابقه خدمتگزاری خادمان در مکان های مذهبی دیگر نظیر حسینیه ها، هیئت های مذهبی، زیارتگاه ها و غیره می تواند تمرین و تجربه خوبی باشد برای آنها در ارتباط با خدمتگزاری و تعامل با زائرین. چنین سوابقی در واقع یادگیری با تقویت مستقیم آنها را شکل می دهد که بر رفتارخادمانه آنها اثرگذار است. در این رابطه یکی از خادمین چنین می گوید.
“سوابق خدمتی و حضور خادمین در گروه های اعزامی مختلف، دستاوردهای خوبی را برای آنها فراهم می کند که بتوانند خدمت بهتری ارائه دهند لذا استقبال سازمان هم از حضور افراد باسابقه ومجرب بیشتر است.”
همه مراحل چرخه زندگی کسب و کارهای کارآفرینانه از دیدگاه استراتژیک اهمیت دارند و هر کدام از این مراحل به استراتژی های متفاوتی نیازمندند.
۲-۶٫ ساختار مالکیت کسب و کار
کارآفرینان از سه طریق می توانند کسب و کارهای کارآفرینانه خود را شروع کنند که هر یک از این روشها دارای مزایا و معایب مختلفی است.
از میان روش های یاد شده، ایجاد واحد کسب و کار از طریق پذیرش نمایندگی، از ریسک و مخاطره کمتری برخوردار بوده و هزینه سرمایه گذاری آن نیز پایین تر است. خرید کسب و کاری که موجود است نیز نسبت به کسب وکاری که باید از صفر شروع شود، از ریسک و مخاطره کمتری برخوردار است.
شکل۲-۱٫ روش های راه اندازی کسب و کارهای کارآفرینانه
۲-۶-۱٫ روش خرید کسب و کار: یکی از متداول ترین و آسان ترین فرصتهایی که افراد با آن مواجه می شوند،خرید کسب و کاری است که در حال فعالیت است. از میان مزایای مختلفی که این روش دارد، مهمترین آنها به قرار زیر است:
۱- از آنجا که کسب و کار قبلا فعالیت می کرده، استمرار عملیات آن در آینده قابل پیش بینی است.
۲- به تلاشها و زمانی که مرحله پیش از راه اندازی کسب و کار نیاز دارد، احتیاجی نخواهد بود.
۳- برخی اوقات این احتمال وجود دارد که بتوان با چانه زنی و شرایط ویژه ای که بوجود می آید، کسب و کار مورد نظر را با قیمتی کمتر از ارزش واقعی آن خرید.
ولی به هر حال، این روش برخی معایب را نیز دارد. از جمله آنکه ممکن است موفقیت کسب و کار، وابستگی زیادی به مالک و شخصیت او داشته باشد، بازار محصولات و خدمات کسب و کار به حد اشباع رسیده باشد یا کسب و کار با قیمتی بالاتر از قیمت واقعی خریده شود.علاوه بر اینها، کارآفرین نمی تواند آن طور که باید، خلاقیت ها و ایده های خود را در تغییر و تحول کسب و کار پیاده کند؛ زیرا ممکن است ایجاد تغییرات اساسی، هزینه هایی بیش از شروع یک کسب و کار جدید را به کارآفرین تحمیل کند.
۲-۶-۲٫ روش پذیرش نمایندگی
این کسب و کار، سیستمی است که یک عامل فروش یا کارآفرین با یک امتیاز دهنده یا شرکت معتبر توافق می کند که محصولات یا خدمات امتیازدهنده را به فروش برساند.
“هافمن” و “پربل[۶]” (۱۹۹۵میلادی) کسب نمایندگی را به عنوان یک استراتژی مقبول برای رشد کسب و کارها، اشتغال زایی و توسعه اقتصادی توصیف می کنند. کسب نمایندگی نوعی “همپیمانی استراتژیک” بین اعطا کننده نمایندگی و کارآفرین است که در پهنه وسیعی از صنایع و حرفه ها قابلیت اجرایی دارد و نوعی “ازدواج تجاری ” است.
در روش کسب نمایندگی به علت برخی خدمات مرکزی، هزینه های اداری همچون هزینه آموزش، تحقیق و توسعه و بازاریابی کاهش می یابد و صرفه جویی مالی و زمانی، امتیاز دهنده را قادر می سازد که بر موضوعات استراتژیک تمرکز یابد و امتیاز گیرنده نیز تمرکز خود را به موضوعات عملیات معطوف دارد.
۲-۶-۳٫ شروع کسب و کار از صفر
قبل از تصمیم در مورد سازماندهی عملیات، کارآفرینان نیازمند تعیین ساختاری قانونی اند که با تقاضاهای کسب و کار کارآفرینانه آنان بیشترین تناسب را داشته باشد. قوانین مالیاتی، وضعیت مسئولیت کارآفرین، دسترسی به سرمایه و پیچیدگی تاسیس کسب و کار"، از جمله مواردی است که در تعیین نوع ساختار قانونی کسب و کار موثرند. در مجموع سه شکل سازمانی عمده وجود دارد که عبارت اند از:
۲-۶-۳-۱٫ مالکیت انفرادی
کسب و کاری است که یک شخص آن را راه اندازی و اداره می کند و کسب و کار جدا از شخص مالک نیست. بدهی و تعهدات این کسب و کار بر عهده فرد مالک است و علاوه بر آن شخص مالک دارای مسئولیت نامحدود است.
۲-۶-۳-۲٫ شراکت
دو یا چند نفر به عنوان شریک در سود کسب وکار با یکدیگر مشارکت و همکاری می کنند، شراکت نامیده می شود. هر یک از شرکا با گذاشتن پول، اموال، نیروی کار و مهارت ها، سهمی در سود و زیان پیدا می کنند. شرکا بین خود قراردادی را امضا می کنند که در آن سهم مالی و مدیریتی آنان بصورت تفصیلی مکتوب شده و نقش های شرکا و روابط شراکتی آنان بیان شده است. در ساختار شراکتی، نکته مهم آن است که یکی از شرکا باید مسئولیت بدهی ها و مسئولیت نامحدود کسب و کار را بپذیرد.
۲-۶-۳-۳٫ شرکت
شرکت، تشکیلات قانونی منفک از افرادی است که مالک آن اند و از طریق قوانین دولتی ایجاد شده است. برای تاسیس شرکت باید اولا در مورد سهم سرمایه افراد توافق کرد و ثانیا اساسنامه کسب و کار به تایید نهادهای مربوط برسد و شرکت ثبت شود.
۲-۷٫ ثبت اختراع
اختراع محصول یا فرآیندی است که راه جدید انجام کاری را ارائه می دهد یا راه حل فنی جدیدی را برای مشکل خاصی پیشنهاد می کند.Patent حق انحصاری است که درقبال اختراع ثبت شده به مخترع یا نماینده قانونی او اعطا می شود. پتنت حمایت قانونی از اختراع را برای دارنده آن تأمین می کند. این حمایت برای مدت محدودی ( حداکثر بیست سال ) در ازای افشای جزئیات اختراع برای عموم ، اعطا می شود. حمایت پتنت به این معنا است که مورد اختراع را نمی توان بدون اجازه دارنده پتنت به صورت تجاری تولید کرد، استفاده یا توزیع نمود و به فروش رسانده به این نکته مهم باید توجه داشته که پتنت مجوز تولید محصول اختراعی نیست بلکه تنها دیگران را از تولید آن باز می دارد . حقوق پتنت معمولا پس از ارائه داد خواست ازسوی دارنده آن به دادگاه ، احقاق می شود. دادگاه در بیشتر نظام ها ، شخص یا اشخاص نقض کننده حقوق پتنت رااز این کار باز داشته و وی را مکلف به جبران خسارتهای وارده به صاحب حق اختراع می نماید . همچنین چنانچه شخص ثالثی در دادگاه حق اعطا شده پتنت را به چالش کشیده و در این امر موفق شود ، حق پتنت اعطا شده غیر معتبر شناخته خواهد شد . به عنوان مثال بتواند ثابت نماید که اختراع فاقد شرایط قانونی و لازم بوده است. دارنده پتنت حق دارد تصمیم بگیرد چه کسی می تواند در طول مدت حمایت، از اختراع وی بهره برداری نماید . وی می تواند با عقد قرار داد اجازه یا لیسانس استفاده از اختراع را به افراد دیگری واگذار کند.
دارنده پتنت همچنین می تواند حق اختراع خود را بطور کامل به دیگری بفروشد که خریدار ، دارنده جدید آن اختراع شناخته خواهد شد. با انقضای دوره زمانی پتنت ( حداکثر ۲۰ سال از زمان ثبت تقاضا نامه ) حمایت از اختراع پایان گرفته و استفاده از آن در اختیار عموم خواهد بود. یعنی دارنده پتنت دیگر حقوق اختراع خود را دارا نبوده و هرشخصی می تواند از آن بهره برداری تجاری کند.
۲-۸٫ شرایط عمومی ثبت اختراع
بطور کلی اختراعی قابل ثبت است که حداقل شرایط ذیل در آن محقق باشد:
۱- نو باشد: اختراع باید دارای مشخصه جدیدی باشد که سابقه آن مشخصه در دانش وزمینه فنی مربوط به آن اختراع پیش بینی نشده باشد .
۲- دارای گام ابتکاری باشد: اختراع باید علاوه بر نو بودن ، ارتقاء قابل توجهی را در حیطه خود موجب شود بطوری که استنتاج آن توسط فردی با دانش متوسط درآن زمینه امری بدیهی محسوب نشود . به عبارت دیگر راه حل فنی را که اختراع برای حل مشکل پیشنهاد می کند ، باید نسبت به سایر راه حلهای احتمالی موجود ،مزیت قابل توجهی داشته باشد. در واقع اختراع باید بتواند در حیطه خود مشکلی را از مشکلات موجود که هنوز راه حل ندارند، حل نماید تا دارای گام ابتکاری باشد.
۳- فایده عملی داشته باشد : اختراع نباید صرفا تئوریک و نظری باشد بلکه باید قابلیت استفاده عملی و تولید در صنعت را داشته باشد.
۴- مشمول موارد غیر قابل ثبت نباشد : علاوه بر سه شرط فوق در بیشتر کشورها قوانینی وجود دارد که به موجب آن نمی توان بعضی اختراعات را در آن سرزمین به ثبت رساند . مثل آنچه که برخلاف نظم عمومی و اخلاقیات باشد ، یا کشفها و تئوریهای عملی ، روش های ریاضی ، گونه های گیاهی وحیوانی، روش های تجارت ، روش های معالجه یا تشخیص بیماری در انسان و دام و نرم افزارهای کامپیوتری فاقد اثرات فنی.
۲-۹٫ تسهیم دانش
تسهیم دانش عبارت است از فرهنگ تعاملات دانش محور که شامل تبادل دانش ضمنی و صریح ، تجارب و مهارتهای کارکنان بین واحهای سازمانی یا در کل سازمان می شود. تسهیم دانش می تواند بصورت همزمان برا توانمندی های فردی و شایستگی های سازمان اثر گذارد و به تقویت توانمندی سرمایه فکری سازمان در حوزه سرمایه های انسانی و سازمانی منجر می شود.
براساس مطالعات محققان در این زمینه پس از بررسی بیش از ۱۰۰ مقاله معتبر بین المللی در حوزه تسهیم دانش مهمترین شاخص های مرتبط با سنجش عملکرد تسهیم دانش براساس سه دسته عوامل انسانی، سازمانی و فنی طبقه بندی شده است.
از دلایل اهمیت تسهیم دانش است که موجب بهبود عملکرد و ارائه خدمات به مشتریان و کاهش هزینه ها، زمان توسعه خدمات و محصولات جدید و زمان تاخیر در تحویل خدمات و کالاها به مشتریان و در داخل سازمان می شود. همانطور که گفته شد تسهیم دانش دارای سه عامل انسانی، سازمانی و فنی می باشد و هر کدام به زیر شاخه هایی تقسیم می شوند که در این تحقیق به ابعاد عوامل انسانی پرداخته شده است. عامل سازمانی تسهیم دانش دارای ۴مولفه به شرح ذیل است: ۱- حمایت مدیران ارشد، ۲- ساختار سازمانی، ۳- کانالهلی ارتباطی و ۴- پاداش سازمانی و عامل فنی شامل ۳ مولفه است: ۱- میزان دسترسی ، ۲- میزان کاربری و ۳- میزان سهولت.
عامل انسانی تسهیم دانش مهمترین عامل است که شامل ۳ مولفه می شود:
۲-۹-۱٫ تمایل به تسهیم دانش
در ابتدا فرد در سازمان باید رغبتی به تسهیم دانش با همکاران خود را داشته باشد و این مولفه با شخصیت کارآفرینی در ارتباط است زیرا هرچه فرد برون گراتر باشد تمایل بیشتری به تسهیم دانش دارد. برخی افراد از تسهیم دانش با همکاران خود لذت می برند و آن را دریچه ای برای دسترسی به اطلاعات بیشتر می دانند و برخی دیگر آن را تهدیدی برای خود می بینند که دانشی را که داشتند با تسهیم دانش از دست می دهند.
۲-۹-۲٫ تخصص فردی
در حیطه کسب و کار خیلی ها می گویند داشتن تخصص یک ویژگی حیاتی است،اما فردی مثل ریچارد برنسون می تواند این عقیده را به چالش بکشاند. او در هر صنعتی که کسب و کار موفقی راه اندازی کرده هیچ دوره آموزشی تخصصی را نگذارنده است. برنسون می تواند استثنایی برای این قانون باشد و کیفیت مدیریت و ذهن زیرک او می توانست کم تجربگی او در بازار را جبران کند.
دیدگاه ما هرچه باشد باید بدانیم افرادی که در صدر یک سازمان قرار می گیرند باید چه ویژگی هایی داشته باشند. سازمانهای بزرگ نیازمند رهبران بزرگ هستند و بدون علم به اینکه این رهبران چه ویژگی ها و مهارتهایی باید داشته باشند، کشورها در معرض خطر عدم توسعه استعدادهای مدیریتی برای آینده قرار می گیرند.
تام کوئیل تحلیلی گر امور کسب و کار معتقد است ویژگی های کلیدی مدیران کارآمد این است که دائما تمایل دارند عملکرد خود را توسعه دهند و قابلیت در میان کارمندان خود ایجاد کنند. به عقیده او در کار مدیریت با اتکا بر رفتارها، ارزشها و انگیزه ها بیشتر به تجربه می توان موفقیت را پیشگویی کرد. شناخت کارایی یک صنعت آسان تر از یادگیری اصول مدیریتی است. همچنین این مساله به این سوال بر می گردد که شرکتها چه رویکردی به کارمندان با استعداد خود دارند و چگونه آنها را ارتقا می دهند. آنها پتانسیل ها را به روش اشتباهی می سنجند. اگر فردی امروز وظیفه خود را بخوبی انجام می دهد دلیل نمی شود که به عنوان یک مدیر فروش فرد موفقی باشد.
مهارتهای امروز
تحقیق موسسه آی ال ام که در اوت گذشته منتشر شد مشخص می کند که این مهارتهای فنی در سطوح اولیه مدیریتی مهم هستند و بعد وقتی مدیر مورد نظر به سمتهای بالاتر ارتقا پیدا می کند. از اهمیت آن کاسته می شود. در مقابل ، مهارتهای استراتژیک، تجاری و مذاکره ای یک مدیر با ارتقای موقعیتش حیاتی تر می شود.
افراد مورد بررسی در این تحقیق نشان داده اند که مدیران برای موفقیت در یک نقش مدیریتی مهم به مهارتهای گوناگون و دانش گسترده نیاز دارندکه در این میان مهارتهای فنی عامل مهمی محسوب می شود. گودال معتقداست داشتن تخصص تنها ویژگی موجود برای یک مدیر خوب نیست. او می گوید فرصتهای توسعه مدیریت باید زمانی ایجاد شوند که فرد در پست مدیریتی خود ارتقا می یابد. الوین می گوید آموزش مدیریت به فردی که بیش از ۲۰ سال کار فنی کرده کار درستی نیست. بلکه افراد باید در حین توسعه مهارتهای فنی خود، مهارتهای مدیریتی را نیز یاد بگیرند. توسعه این مهارتها در مراحل اولیه کاری اثر مثبتی بر خطوط استعدادی یک سازمان دارد. اما بسیاری از شرکتها برای آماده کردن مدیران بعدی به موقع اقدام نمی کنند.
۲-۱۰٫ مروری بر تحقیقات مرتبط
با توجه به اهمیت موضوع، تحقیقات محدودی شناخته شد که با توجه به امکانات و شرایط به مهمترین آنها اشاره می شود:
۱- چک مورد نظر باید عهده یکی از بانکهای مجاز در داخل کشور یا شعب آنها در خارج از کشور صادر شده باشد.
۲- صدور اجرائیه تنها علیه صادرکننده چک امکانپذیر است.
۳- مطابقت امضای صادرکننده چک با نمونه امضای موجود در بانک باید به گواهی بانک محالعلیه رسیده باشد.
۴- چک سفید امضاء و چکهای مشروط و وعدهدار و چکی که بابت تضمین انجام معامله داده شده مانع صدور اجرائیه علیه صادرکننده چک نخواهد شد.
۵- متقاضی اجراییه باید مبلغ مورد درخواست را در صندوق اجراء ثبت تودیع نماید و پس از تودیع، مال متعلق به صادرکننده چک را به غیر از مستثینات دین برای توقیف به اجراء معرفی نماید. (ماده ۶۹ آییننامه اجرای مفاد اسناد رسمی و ماده ۶۵ قانون اجرای احکام مدنی).
۶- موعد پرداخت چک رسیده باشد. (ماده ۲۵۳ آییننامه مفاد اسناد رسمی لازمالاجرا).
بخشنامه سازمان ثبت کل که متضمن نظریه شورای عالی قضایی است، مستثینات دین و اموال مورد نیاز صادرکننده چک را مشتمل بر: یک باب خانه، یک دستگاه اتومبیل و یک شماره تلفن قرار داده است.
برای صدور اجرائیه، دارنده چک باید عین چک و گواهینامهی عدم پرداخت را به اجرای ثبت اسناد محل تسلیم کند.
بر خلاف موردی که در آن دارنده شکایت کیفری میکند، ماده ۲ ق.ص.چ. دارنده، متقاضی صدور اجرائیه را کسی میداند که چک در وجه او صادر گردیده یا به نام او پشتنویسی شده است و یا حامل چک (در مورد چکهای در وجه حامل) یا قائممقام قانونی آنهاست. و بنابراین، متقاضی اجرائیه صرفاً کسی نیست که برای اولینبار به بانک مراجعه میکند، بلکه کسی که پس از مراجعه به بانک چک به او منتقل شده است نیز حق تقاضای صدور اجرائیه را دارد.
در صورتی که چک به وکالت یا نمایندگی از طرف صاحب حساب- اعم از شخص حقیقی یا حقوقی- صادر شد، صادرکننده چک و صاحب حساب به طور تضامنی مسئول پرداخت وجه چک هستند و به علت وجود تضامن، اجرائیه علیه هر دو صادر میشود. (ماده ۱۹ ق.ص.چ.) (ماده ۲۵۲ آئیننامه مفاد اسناد رسمی لازمالاجرا).
به موجب ماده ۱۷ قانون گذرنامه مصوب ۱۳۵۱ «دولت میتواند از صدور گذرنامه و خروج بدهکاران قطعی مالیاتی و اجرای دادگستری و ثبت اسناد و … طبق ضوابط و مقرراتی که در آئیننامه تعیین میشود جلوگیری نماید». [۸۰]
اقدام از طریق اجرای ثبت دارای معایب و مزایایی است. در رابطه با معایب آن قابل ذکر است علیرغم اینکه اقدام از طریق اجرای ثبت مستلزم وقت کمتری میباشد و در واقع بدون رسیدگی و صدور حکم اقدام به اجرای مفاد چک میشود، در عمل دارندگان چکها، اقدام از طریق دادگستری را به طریق اجرای مزبور، ترجیح میدهند. دلایل عمده این امر را به شرح ذیل میتوان برشمرد:
۱- به موجب ماه ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب ۱۰/۸/۱۳۷۸: «هر کس محکوم به پرداخت مالی به دیگری شود چه به صورت استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشی از جرم یادیه و آنرا تأدیه ننماید دادگاه او را الزام به تأدیه نموده و چنانچه مالی از او در دسترس باشد آنرا ضبط و به میزان محکومیت از مال ضبط شده استیفا می کند و در غیراینصورت بنا به تقاضای محکومله ممتنع را در صورتی که معسر نباشد تا زمان تأدیه حبس خواهد کرد.» استفاده از امتیاز مذکور در این ماده (حبس محکومعلیه) مختص به اقدام از طریق دادگستری است.
۲- هزینه اقدام از طریق اجرای ثبت ۱۰ درصد مورد درخواست است که در مقایسه با هزینه درخواستی دادگستری (۵/۱ یا ۲%) به مراتب بیشتر است، اگر چه پرداخت ۱۰ درصد مزبور به عهده مدیون سند اجرایی است لکن در صورتیکه متقاضی موفق به معرفی اموالی از مدیون برای اجراء نگردد دایره اجرای ثبت استرداد لاشه چک را منوط به پرداخت مبلغ مذکور از طرف متقاضی اجراء می کند.
۳- همچنانکه ماده ۲ ق.ص.چ. صراحت دارد، اجرا از طریق ثبت تنها علیه صادرکننده امکانپذیر است.
۴- برخی از محاکم، اقدام از طریق اجرای ثبت را دلیل انصراف دارنده چک از تعقیب کیفری میدانند.
۵- تعقیب کیفری صادرکننده تنها از طریق دادگستری امکانپذیر است.
۶- در دادگاه امکان تأمین خواسته وجود دارد بدون ابلاغ به خوانده. ولی در اداره ثبت به طرف ابلاغ میشود و او اموالش را منتقل میکند.
در رابطه با مزایای اقدام از طریق اجرای ثبت، این اقدام برخلاف اقدام از طریق دادگستری که مستلزم تقدیم دادخواست و تشریفات دادرسی و قطعیت حکم و … میباشد، مدت زمان بسیار کمتری را جهت حصول نتیجه نیازمند است.[۸۱]همچنین در خواست صدور اجراییه از اداره ثبت مقید به مدت معین نمی باشد.
در خصوص امکان اقدام موازی به وصول وجه چک از سه مرجع حقوقی، کیفری و ثبتی به طور همزمان اختلافنظر وجود دارد. برخی اعتقاد دارند از آنجا که برای وصول وجه چک قانوناً هم از طریق اجرای ثبت و هم دادگاه میتوان اقدام کرد و دادگاه ملزم است بدون در نظر گرفتن مراجعه دارنده چک به اجرای ثبت با ملاحظه گواهی عدم پرداخت قرار تأمین اموال صادر کند ولی چنانچه از طریق دادگاه، حقوق شاکی پرداخت نشد به هر حال عشریه آنرا به ثبت بدهد، نهایتاً منعی در اقدام موازی وجود ندارد. عدهای در مقابل معتقدند دارنده چک در انتخاب مرجع آزاد است. لکن در صورتیکه از طریق اجرای ثبت عمل نماید مادام که از این راه منصرف نشود و تقاضای اجرائیه را مسترد ننماید نمیتواند از طریق دادگاه تظلم نماید و مطالبه وجه از طریق دادگاه وجاهت ندارد. چرا که هر یک از مراجع مربوط برای وصول طلب دارنده چک ممکن است به توقیف مال متعلق به مدیون اقدام نماید و توقیف چند مرجع در خصوص دین واحد شرعاً و قانوناً مجاز نمیباشد.
اداره حقوقی در نظریه شماره ۱۰۲۷۱/۷- ۲۷/۱۱/۸۱ وصول وجه چک از دو مرجع را عمل مجرمانه و مشمول عنوان کلاهبرداری میداند و در نظریه شماره ۱۰۶۹۹/۷ – ۶/۱۲/۸۱ نیز اعلام داشته است که در صورت اقدام موازی در ثبت و دادگستری دادگاه قرار عدم استماع دعوی صادر میکند.
ولی در مورد اقدام همزمان کیفری و ثبتی همچنانکه ماده ۲۹۹ آییننامه اجرای مفاد اسناد رسمی … مقرر داشته: «اعلام جرم علیه صادرکننده چک بلامحل به مقامات صلاحیتدار مانع درخواست صدور اجرائیه برای وصول وجه چک از طریق اداره ثبت نخواهد بود مگر اینکه دستوری در اینباره از طرف مقامات قضایی صادر شود».[۸۲]
مبحث دوم: طریقه کیفری
یکی از راههای وصول وجه چک، اعلام شکایت کیفری است. به این معنی که دارنده چک بعد از دریافت برگ عدم پرداخت از بانک محالعلیه، آنرا به ضمیمه دو برگ فتوکپی مصدق پشت و روی چک و یک برگ شکوائیه ملصق به ……… ریال تمبر[۸۳] به مرجع قضایی صالح تسلیم میکند. پس از تشکیل پرونده و ارجاع آن به مرجع رسیدگیکننده، تعقیب کیفری صادرکننده چک شروع میشود. در مواردی که شاکی درخواست تأمین خواسته کند قاضی به تجویز ماده ۷۴ ق.آ. د.ک. : در صورتی که تقاضای شاکی مبتنی بر دلایل قابل قبول باشد دادگاه قرار تأمین خواسته را صادر می کند، این قرار قطعی و غیر قابل اعتراض است. از طرف دیگر چنانچه صادرکننده چک در دادگاه، مدعی جعل یا سرقت چک شده و یا مدعی سایر موارد مصرح در ماده ۱۴ ق.ص.چ. شود، به ادعای وی نیز رسیدگی میشود و هرگاه خلاف ادعایی که موجب عدم پرداخت شده ثابت گردد دستوردهنده علاوه بر مجازات مقرر در ماده ۷ ق.ص.چ.، به پرداخت کلیه خسارات وارده به دارنده چک محکوم خواهد شد.
به موجب ماده ۱۱ ق.ص.چ. قانونگذار ظرف زمانی شکایت کیفری علیه صادرکننده چک را دو دوره ۶ ماهه معین کرده است. در واقع دارنده چک موظف است ظرف مدت ۶ ماه از تاریخ صدور چک آنرا به بانک ارائه دهد و به علت فقدان یا کسر موجودی و یا به هر علت دیگر گواهی عدم پرداخت دریافت نماید. همچنین دارنده باید ظرف زمان شش ماه از تاریخ صدور گواهی عدم پرداخت از طرف بانک محالعلیه، اقدام به شکایت نماید. بدیهی است در صورت عدم رعایت ظرف زمان های یاد شده حق شکایت کیفری دارنده از بین میرود.
به موجب ماده ۲۲ ق.ص.چ. و نظر به حکم ماده ۱۹ ق.آ.د.ک. قانونگذار برای حفظ حقوق دارنده چک اجازه محاکمه و صدور حکم غیابی درباره متهم به ارتکاب جرم صدور چک پرداخت نشدنی را داده است.
مواردی که صادرکننده چک بلامحل قابل تعقیب کیفری است عبارتند از:
۱- دارا نبودن وجه نقد یا عدم کفایت آن در حساب جاری صادرکننده چک. ۲- بیرون کشیدن تمام یا قسمتی از وجهی که به اعتبار آن چک صادر شده است. ۳- صدور دستور عدم پرداخت وجه چک به بانک محالعلیه.
۴- تنظیم چک بصورت نادرست (الف- عدم مطابقت امضاء، ب- اختلاف در مندرجات، ج- قلمخوردگی و امثال آن)
۵- صدور چک از حساب مسدود.
مبحث سوم: طریقهی حقوقی
در صورتی که چک از لحاظ کیفری قابل تعقیب نباشد و همچنین در صورتی که دارنده چک طریقهی اجرایی و مراجعه به اداره ثبت را انتخاب نکند میتواند از طریق حقوقی و طرح دعوا در دادگاه صالح علیه صادرکننده و سایر مسئولین اقامهی دعوا نماید. به این طریق در بخش آینده پرداخته میشود.
منتهی قابل ذکر است که انواع دعاوی حقوقی را که نسبت به چک میتوان مطرح کرد عبارتند از: دعوای مطالبه وجه (مبلغ) مندرج در چک و خسارات قانونی و همچنین دعوای ابطال چک ، ظهرنویسی،ضمانت و استرداد آن.
در همین راستا در بخش دوم به دعوای مطالبه وجه (مبلغ) مندرج در چک و خسارات قانونی و در بخش سوم به دعوای ابطال چک ، ابطال ظهرنویسی،ابطال ضمانت و استرداد چک خواهیم پرداخت.
بخـش دوم
دادرسی در دعاوی حقوقی مربوط به مطالبه وجه (مبلغ) مندرج در چک
و خسارات قانونی
در این بخش برآنیم تا شرایطی را که دارندهی چک برای طرح دعوای حقوقی مطالبه وجه مندرج در چک و کلیهی خسارات قانونی باید رعایت کند را بررسی نمائیم.
فصل نخست: دعوا، شرایط اقامه و انواع آن
در مواردی که حق شخص به ادّعای او تضییع یا انکار شده است، مدّعی حق میتواند برای احقاق یا شناسایی حق خود، در مراجع صالح قضاوتی اقامهی دعوا نماید.
مبحث نخست: مفهوم دعوا
دعوا، در لغت، به معنای ادّعا کردن، خواستن، ادّعا، نزاع و دادخواهی آمده است.[۸۴]
درحقوق ایران تعاریف مختلفی از دعوا شده که در ذیل به ذکر دو مورد اکتفا میشود.
۱- دعوا حقّی است که به موجب آن اشخاص میتوانند به دادگاه مراجعه کنند و از مقام رسمی بخواهند که بوسیله اجرای قانون از حقوقشان در برابر دیگری حمایت شود. مراجعه به دادگاه و اجرای این حق همیشه به وسیله عمل حقوقی خاصی انجام میشود که اقامهی دعوا نام دارد. [۸۵]
۲- دعوی، مضمون ادعایی است که شخص در رابطه با حق مورد نظر خود بیان میکند و اگر این اظهارنظر از طریق مراجعه به دادگاه باشد، اقامهی دعوا نامیده میشود هر چند ممکن است وسعت این تعریف محل نقد باشد اما باید به هر حال بین دعوی و اقامهی آن در تعریف تفاوتی وجود داشته باشد.[۸۶]
مبحث دوم: شرایط اقامهی دعوا
اقامهی دعوا مستلزم وجود شرایطی است که اگر چه اقدام به «اقامه دعوا» حتّی با نبودن هر یک از شرایط شود، همواره امکانپذیر است، اما بدون شرط یا شرایط مورد اشاره موجب میشود که دادگاه اگر چه وارد رسیدگی شود، امّا از رسیدگی به ماهیّت دعوا، یعنی بررسی وجود یا فقدان حقّ اصلی مورد ادّعا و تضییع یا انکار آن و ترتّب آثار قانونی مربوط در قالب حکم، ممنوع شود؛ نتیجهی چنین حالتی، علیالاصول صدور قرار رد یا عدم استماع دعواست.
عدهّای از حقوقدانان برای اقامهی دعوا چهار شرط قائل گردیدهاند:
۱- حقّی که در دادگستری اعمال و اظهار میشود باید منجّز بوده و معلّق و مشروط نباشد. ۲- اعمالکننده باید ذینفع باشد. ۳- باید سمت او از حیث اصالت یا نمایندگی قانونی محرز باشد. ۴- باید اهلیّت قانونی داشته باشد.[۸۷]
بعضی دیگر از حقوقدانان، وجود حقّ منّجز را، از شرایط اقامهی دعوا ندانسته بلکه از شرایط پیروزی در دعوا شمردهاند.[۸۸] لازم به ذکر است که تقدیم دادخواست، از شرایط اقامهی دعوا نبوده بلکه از شرایط لازم برای شروع رسیدگی دادگاه و بررسی وجود یا عدم شرایط اقامهی دعواست. [۸۹] هر چند عدهای آنرا از شرایط اقامهی دعوا برشمردهاند. [۹۰] در حقیقت به صراحت مادّه ۴۸ ق.آ.د.م. «شروع رسیدگی در دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست میباشند…». حال به طور مختصر به بررسی این شرایط میپردازیم.
گفتار نخست: نفع