بهکاربردهاند همچنین در این مطالعه روش فازی با منطق بولین مقایسه شده است و نتایج مورد بررسی قرار گرفتهاند آنها در این تحقیق از معیارهای شیب، فاصله از عوارض جغرافیایی و ارتفاع استفاده کردهاند.
چرج [۳](۲۰۰۲) برای یافتن مکان مناسب دفن شهر ستالونیکی در کشور یونان با بهره گرفتن از دو روش بولین و ارزیابی چند معیاره اقدام به مکانیابی نموده و یک شبکه برای مکانیابی مکانهای مناسب برای سالهای آینده ایجاد نمود. همچنین یک مدل مشاهده گر جهت کمک به محلهای مناسب ایجاد و یکسری پارامترها و محدودیتها بر اساس قوانین اروپایی و جهانی جهت مکانیابی محل دفن پسماند ارائه نمود.
واستا وناسوات[۴] (۲۰۰۳) در تحقیق خود در اطراف شهر رانسی با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور با در نظر گرفتن معیارهایی چون زمینشناسی گسلها، شیب زمین، نوع سنگ مادر، خاک، آبهای سطحی و عمق آب زیرزمینی مراکز شهری، شبکه ارتباطی موجود، فاصله از فرودگاه و… با بهره گرفتن از سیستم وزن دهی به شاخصها از طریق مقایسات زوجی ۵ محل مجزا در اندازههای مختلف را جهت دفن زباله این شهر ۸۰۰ هزار نفری انتخاب نمودند.
هوبینا[۵] (۲۰۰۵) با بهره گرفتن از الگوریتم چند معیاره بر اساس مقادیر دوتایی اقدام به مکانیابی دفن زباله مسنیک کرده است هدف ایجاد مدل ارزیابی چند معیاره مدلی که توپولوژی برای تصمیمگیری برای مکان مناسب دفن را بالا میبرد نقشه مناسب محل دفن از ترکیب لایههای وزن دهی شده شامل عوامل و موانع به دست میآید هر دو معیار عوامل و منابع، از منابع متفاوتی شامل نقشههای رقومی، پوشش زمین،منابع آبی مراکز جمعیتی، جادهها، زمینشناسی، اقلیمی بعد از وزن دهی به معیارهای عوامل و موانع مکان مناسب را با بهره گرفتن از ابزار در شمال منطقه انتخاب کردهاند.
گریکین و همکاران[۶] در سال (۲۰۰۹) به مطالعه مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر بیجینگ چین با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و فرایند تحلیل سلسلهمراتبی AHP پرداختهاند. در این پژوهش ازGISجهت ارائه اطلاعات مکانی استفادهشده است. همه نقشهها از ۱ پایینترین تا ۵ بالاترین درجه تناسب نمرهگذاری شده است و مکانهای انتخابی بر اساس بالا بودن وزن معیارها تعیین شده است. که به مناطق عالی، خوب و نامناسب تقسیمبندی شده که مناطقی که از نظر وزنی عالی هستن به عنوان مکانهای بهینه دفن مواد زائد تعیین شده است.
سنر وهمکاران[۷] (۲۰۱۰) مکانیابی دفن مواد زائد جامد را با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل AHP برای حوضه سیرنیک آلبورا انجام داده است که یکی از مهم ترین نواحی آب شیرین ترکیه است بدین منظور ده معیار مختلف لیتولوژی، آبهای سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی، پوشش خاک، منظر، ارتفاع، شیب، فاصله از جاده, و مناطق مسکونی در رابطه با مکان دفن زباله بررسی شدهاند. سولومون پیتر گبانی و همکاران در سال ۲۰۱۳ به مکانیابی محل دفن زباله با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS و مدل MCDA روش تصمیمگیری چند معیاره پرداخته است. نتیجه به دست آمده نشان میدهد۳/۸۳ درصد از منطقه برای دفن زباله نامناسب است. بر اساس پارامترهای شیب، لیتولوژی، توپوگرافی، فاصله از شهر، جاده، قیمت زمین، منظر و رضایت مندی جامعه نتیجهگیری کرده است.
-۱-۶-۱ پیشینه تحقیق در ایران:
علاوه بر پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه در جهان میتوان به کار های که در این زمینه در ایران انجامگرفته اشارهکنیم از جمله اینکه: کتاب مدیریت مواد زائد جامد (اصول مهندسی و مباحث مدیریتی) از جرج چوبانگلوس، هیلاری تیسن و رولف الیاس، که در سه جلد مجزا توسط محمدعلی عبدلی و دکتر منیره مجلسی در سال ۱۳۷۱ و ۱۳۷۰ به فارسی ترجمه شده است و یکی از کاملترین مرجع در مورد موضوع مورد مطالعه میباشد، نویسندگان تمام جزییات امر را در فصول متفاوت و تحت عنوان عناصر مدیریت مواد زائد مورد بررسی قرار دادهاند. عمرانی (۱۳۷۹) فقط روی چند موضوع مواد زائد از جمله معیارهای محل دفن بحث کرده است. سعید نیا (۱۳۷۸) تولید مواد زائد، جمع آوری و حملونقل و دفع مواد زائد شهری را مورد ارزیابی قرار میدهد.
سیدکوئی ۱۳۷۸ روش تحلیل سلسلهمراتبیAHP را برای مکانیابی محل دفن پسماند توسط GIS ارائه داده است. در این مطالعه چهار معیار نزدیکی به شهر، نوع کاربری زمین، محدودیت خاک (شامل شیب، بافت، نفوذپذیری، عمق سنگ بستر) و عمق آبهای زیرزمینی را در مکانیابی محل دفن برای منطقه کلیوند در اوکلاهاما را مورد بررسی قرار داده و وزنها را از روش مقایسه دوتایی محاسبه کرده است.
عبدلی (۱۳۷۹) تجارب کشورهای دیگر جهان ازجمله کشورهای اروپایی در جهت دفن و یا دفع مواد زائد شهری میپردازد ولی به نظر میرسد تجارب کشورهای پیشرفته از جمله انگلستان و فرانسه بسیار جامع تر از تجربیات این کتاب باشد. نویسنده خلاصه وار به بررسی این تجارب پرداخته و از ارائه جزییات موضوع پرهیز نموده است. عبدلی (۱۳۷۹) با بررسی تک تک شهرهای بزرگ ایران از لحاظ آماری آنها را با یکدیگر مقایسه کرده است.
پوراحمد و همکاران در سال ۱۳۸۰ با بهره گرفتن از دادههایی چون فاصله از گسلهای منطقه، فاصله از آب منطقه، جهت باد، خاکشناسی، هیپسومتریک (طبقات ارتفاعی)، پوشش گیاهی و زمینشناسی و از طریق مدلهای مختلف تلفیق اطلاعات و نقشهها که بر اساس مدل منطق فازی ترکیبشدهاند، مکانهای مناسب برای دفن بهداشتی مواد زائد شهر بابلسر مکان گزینی و در نقشههای مختلف ارائه شده است.
حیدر زاده (۱۳۸۰) با بررسی عوامل زیستمحیطی و اجتماعی و اقتصادی در مکانیابی دفن زباله با روشهای رتبهای، نسبتی و دوتایی به معیارها وزن داده است. روش مقایسه دوتایی را به عنوان یکی از کاراترین روشها معرفی و سپس گزینههای مختلف را با یکدیگر مقایسه کرده است و با بهره گرفتن از GIS مکانیابی کرده است در مرحله پایانی با بهره گرفتن از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی از بین مکانهای انتخاب شده بهترین مکان را انتخاب کرده است.
خراسانی و همکاران، ۱۳۸۳در پژوهشی با عنوان مطالعات زیستمحیطی در جهت انتخاب محل مناسب دفن زبالههای شهر ساری با بهره گرفتن از GIS به مطالعه پارامترهایی چون سطح آبهای زیرزمینی، شیب، فاصله از شهر و مراکز جمعیتی، فاصله از جنگل، فاصله از منابع آبهای سطحی، فاصله از جادههای دسترسی، فاصله از خطوط انتقال نیرو، نوع خاکها و سنگها پرداختهاند. پارامترهای مذکور با روش منطق بولین و فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند و نهایتاً نقشه مکانهای مناسب برای دفن زباله در این شهر حاصل آمده است. ولیزاده و همکاران در سال ۱۳۸۶ در طرح ملی مکانیابی محل دفن و دفع زبالههای ویژه صنعتی در منطقه شمال غرب کشور با بهره گرفتن از ۲۴ لایه اطلاعاتی و بهکارگیری روشهای بولین، فازی و همپوشانی لایهها، مکانهای بهینه را مورد شناسایی قرار دادهاند. نیرآبادی در سال ۱۳۸۶ با روشهای بولین و فازی و با بهره گرفتن از تصاویر ماهوارهای در محیط (GIS) به مکانیابی محل دفن زباله در شهر تبریز پرداخته است. عادلی (۱۳۸۶) به بررسی ویژگیهای ژئومورفیک در مکانیابی کاربریها در مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر بناب پرداخته است. فرایند مکانیابی با در نظر گرفتن معیارهای ژئومورفولوژی و معیارهای فرعی چون سنگ، خاک، شیب، گسل، اراضی ناپایدار و… میباشد. همچنین علاوه بر معیارهای ژئومورفولوژی به معیارهای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی، و هیدرو اقلیم نیز توجه شده است در این پژوهش در مورد مکانیابی با بهره گرفتن از GIS و تعیین مکان بهینه دفن با روش AHP انجامگرفته است. نیرآبادی (۱۳۸۶) به مکانیابی محل دفن مواد زائد شهری تبریز با بهره گرفتن از سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته است. در این پژوهش از روشهای بولین، تحلیل سلسلهمراتبی AHP ترکیب خطی وزنی WLC و وزن دهی ساده افزایش SAW استفاده کرده است.
شهابی، هیمن در سال (۱۳۸۸) در پایاننامه ارشد خود نقش عوامل ژئومورفیک را در مکانیابی محل دفن مواد زائد شهر سقز با بهره گرفتن از GIS و فناوری سنجش از دور پرداخته است. در این پژوهش ۲۲ عامل موثر در مکانیابی محل مناسب دفن مواد زائد در نظر گرفته شده است. که در نهایت با رقومی کردن و وزن دهی ۱۳ لایه بر اساس استانداردهای موجود از قبیل شیب، فرسایش، گسل، آبهای سطحی، آبهای زیرزمینی، چاهها، منطقه حفاظتشده، فرودگاه، پوشش گیاهی، خطوط ارتباطی، خطوط نیرو، فاصله از شهر سقز و مراکز جمعیتی و واردکردن لایههای مذکور به محیط GIS و EDRISI و تشکیل پایگاههای اطلاعاتی و با بهره گرفتن از مدهای AHP, SAW, WLC در مرحله اولیه و با انتخاب چهار مکان نهایی محل دفن مناسب تعیین شده است. پیمان حیدریان و همکاران در سال ۱۳۹۰به مکانیابی محل دفن پسماند شهری با بهره گرفتن از مدل های -AHP FUZZY و FUZZY-TOPSIS به مطالعه شهر پاکدشت پرداختهاند. با توجه به معیارهای مختلف عوامل محیطی، اجتماعی، دسترسی، هیدرولوژی، زمین ساختی، زیستمحیطی FAHP برای تصمیمگیری مکانهای مناسب و از روش FUZZY-TOPSIS برای اولویتبندی مکانهای پیشنهادی دفن پسماند استفادهشده است.
خورشید دوست و عادلی،( ۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان استفاده از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) برای یافتن مکان بهینه دفن زباله در شهر بناب معیارهای ژئومورفولوژی، هیدرواقلیم، زیستمحیطی، کاربری اراضی، شبکههای انتقالی و هزینههای اقتصادی را مورد مطالعه قراردادند. ابتدا وزن بین معیارها را تعیین کردند. این وزنها با توجه به اهمیت معیارها در مقابل یکدیگر، نسبت به هدف (یافتن محل مناسب دفن زباله) تعیین میشوند. ابتدا معیارهای لایه اصلی با یکدیگر مقایسه میشوند سپس نوبت به زیر معیارها میرسد که بر اساس معیارهای مورد نظر، مناطق مختلف منطقه از نظر توانایی دفن زباله اولویتبندی شدند و جنوب شهر بناب واقع در ۷ کیلومتری جاده ملکان به عنوان مناسبترین محل انتخاب شد.
مرضیه مهتابی اوغانی و همکاران در سال۱۳۹۲ به مقایسه دو روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس در مکانیابی محل دفن پسماندهای شهر کرج پرداختهاند. در این تحقیق دو روش برای تعیین اولویت گزینههای دفن در کرج استفادهشده است. روش بررسی از روی هم گذاری لایههای اطلاعاتی (نقشههای رقومی) و بهکارگیری توابع پرس و جو در نرمافزار۹٫۲ Arc GIS، ۴ منطقه در جنوب محدوده مورد مطالعه (کرج) شناسایی شده بود. سپس اولویتبندی گزینهها با بهره گرفتن از روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس انجام و نتایج با یکدیگر مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته است. یافتههای این بررسی مبین این واقعیت است که هر دو روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی و تاپسیس در اولویتبندی گزینههای دفن، روشهای مناسبی هستند. دیگر محققان ایرانی نیز با بهره گرفتن از نرمافزارهای GIS برای شهرهای سمنان، سنندج، بناب، بابلسر، رامهرمز، کوهدشت، شیراز، زنجان، کرمانشاه، تبریز به مکانیابی دفن زباله پرداختهاند.
در سال ۱۳۹۲ مهدی ریاحی خرم، مریم سلطانیان، بهاره لرستانی مقالهای تحت عنوان مکانیابی دفن پسماندهای جامد شهر هرسین به روش الکنو ارائه دادند که در آن به مقوله مکانیابی بهترین محل دفن زباله در شهرستان هرسین در استان کرمانشاه میپردازد. در این تحقیق موردی از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به عنوان یک ابزار قدرتمند استفادهشده است. همچنین به منظور جمعبندی دادهها یا همان لایههای اطلاعاتی دیجیتال از مدل الکنو استفادهشده و لایههای اطلاعاتی کاربردی شامل لایه خاک، لایه بارش و لایه عمق آبهای زیرزمینی منطقه میباشد. در این مطالعه ابتدا لایههای یادشده روی هم گذاری گردید و سپس مناطق مستعد جهت کاربری دفع پسماند شهر هرسین شناسایی شد و بر اساس سیستم نمره دهیم دل، مناطق شناسایی شده، اولویتبندی شده است. پس از روی هم گذاری لایه ها، ۶ منطقه در اراضی شهرستان هرسین که دارای توان لازم برای تخصیص کاربری دفع پسماند شهری هرسین میباشد، شناسایی شد و این مناطق بر روی نقشه مشخص گردید و نمره تخصیص یافته برای هر یک از مناطق شش گانه فوق بدست آمده است.
در همه این تحقیقات عوامل ژئومورفولوژی مانند شیب، جنس زمین، تکتونیک به عنوان شاخصهای موثر در مکانیابی به چشم میخورد اما هیچ یک از آنها در تحقیقات خود نقش هیدروژئومورفولوژی را به عنوان یک متغیر مستقل و تاثیرگذار در نظر نگرفتهاند.
ما با توجه به اینکه در شهر بیستون در مورد مکانیابی دفن پسماندهای شهری هیچگونه مطالعه ای صورت نگرفته است و زباله های این شهر به خارج از محدوده بخش بیستون حمل و در چاله هرسین –صحنه به صورت غیراصولی دفع می شود و با در نظر گرفتن اینکه منطقه مورد نظر دارای سازند کارستی و سفرههای آب زیرزمینی و خاکهای آبرفتی و حاصلخیز مخروطه افکنه ای میباشد در این منطقه لزوم تحقیقات هیدروژئومورفولوژیکی بیش از مناطق دیگر احساس میشود. لذا در این تحقیق سعی میشود با توجه به شاخصهای هیدروژئومورفولوژیکی و با بهره گرفتن از نرمافزارهای GIS و مدل سلسلهمراتبی AHP مکان بهینه جهت دفن پسماندهای جامد شهری مکانیابی شود.
۱-۷- مبانی نظری (مفاهیم و تعاریف)
۱-۷-۱ پسماند
مواد زائد جامد یا پسماند به کلیه مواد زائد حاصل از فعالیت های روزمره انسان و حیوان که در حالت طبیعی به صورت جامد بوده و به علت بلا استفاده بودن و یا ناخواسته به دور انداخته میشوند پسماند گفته میشود. (سازمان مدیریت پسماند شهری)
پسماند شهری: (Municipal solid wast)MSW: مواد زائد غیر خطرناکی را گویند که در مناطق مسکونی، تجاری، موسسات و صنایع سبک تولید میشوند این پسماندها شامل پسماند فرایندهای صنعتی، پسماندهای کشاورزی معادن و لجن فاضلاب نمیشوند.(عبدلی، ۱۳۷۰)
۱-۷-۲- انواع پسماند
در زندگی روزمره بشر زائدات مختلفی تولید میشود که میتوان آن را به دو دسته کلی پسماند و پساب تقسیم کرد. در این تقسیم بندی، هر نوع ماده جامد، گاز و مایعی (به غیر از فاضلاب) که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از فعالیت انسان حاصل شده و از نظر تولید کننده، زائد تلقی شود، جزء گروه پسماندها، محسوب میگردد و فاضلابهای تولیدی نیز، در دسته پسابها، قرار می گیرد. پسماندها را میتوان بر حسب منابع تولید کننده آن، به انواع مختلف طبقه بندی نمود. (عباس پور.۱۳۸۴)
پسماندهای عادی : به کلیه پسماندهایی گفته میشود که به صورت معمول از فعالیتهای روزمره انسانها در شهرها، روستاها و خارج از آنها تولید میشود و شامل نخالههای ساختمانی و زبالههای خانگی میگردد. زبالههای خانگی خود به دو دسته پسماند تر و پسماند خشک تقسیم میشوند (عباس پور.۱۳۸۴)
-پسماند تر :پسماند تر که به آن پسماند آلی، ارگانیک یا فسادپذیر نیز میگویند شامل پسماندهای مواد غذایی مثل پس ماندههای غذا، پوست میوه و سبزیجات، روغنهای خوراکی سوخته و فاسد شده، تفاله چای و همچنین پسماندهای باغبانی و فضای سبز میباشد. بخش بزرگی از زبالههای خانگی را پس مانده های گیاهی و حیوانی تشکیل می دهند که کمّیت این پسماندها در طول سال متغیر بوده و در ماه های تابستان، که مصرف میوه و سبزی بیشتر است، به حداکثر میرسد. پسماندهای غذایی مهمترین قسمت زباله است، چرا که از یک سو به دلیل تخمیر و فساد سریع، بوهای نامطبوع تولید کرده و محل مناسبی برای رشد و تکثیر مگس و سایر حشرات و جوندگان است و از سوی دیگر به دلیل قابلیت تهیه کود از آن (کمپوست) از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد. یکی از مسایل مهم در رابطه با پسماند تر مساله شیرابه است. شیرابه عبارت است از مایعی بد بو به رنگ قهوه ای تیره که از داخل موادزائد به خارج تراوش کرده و حاوی مواد محلول ومعلق میباشد. مهم ترین علت ایجاد شیرابه، مایعات و رطوبتی است که در کیسه های زباله جمع میشود، در حقیقت مایعات مثل انواع نوشیدنی یا آب خورشت به صورت مستقیم و پوست و تفاله میوه ها نیز به شکل غیرمستقیم شیرابه ایجاد می کنند. از هر تن زباله حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ لیتر شیرابه تولید میشود که خطر اصلی آن در مراکز دفن، نفوذ این مایع به آبهای زیرزمینی، خاک و چاههای اطراف میباشد. وجود موادی چون فلزات سنگین، مواد سمی و مواد آلی با غلظتهای زیاد، ازعوامل آلودگی شیرابه است و اجزای آلی شناخته شده در شیرابه مراکز دفن نیز بیشتر، ازگروه مواد سمی میباشند. تولید شیرآبه در فصول مختلف متفاوت است، در فصل تابستان به دلیل استفاده از میوه های آب دار تولید شیرآبه افزایش می یابد بطوریکه ۲۵ درصد وزن پساند را شیرآبه تشکیل میدهد. همچنین شیرابه زباله علاوه بر آلودگیهای زیستمحیطی به دلیل ایجاد محیط اسیدی خسارت زیادی به خودروهای حمل زباله و ماشین آلات و تجهیزات دیگر نیز وارد می نماید. بهترین کار برای جلوگیری از تولید شیرابه، جداسازی مایعات از دیگر زبالههاست. (عباس پور.۱۳۸۵)
-پسماند خشک : پسماندهای خشک به ویژه کاغذ، مقوا، پلاستیک، فلزات و شیشه از ارزش اقتصادی و زیستمحیطی برخوردار بوده و در صورت تفکیک، در واحدها و کارخانهها بازیافت به محصولاتی با کاربردهای مشابه و یا جدید تبدیل میشوند تا از اتلاف منابع و سرمایه های ملی جلوگیری به عمل آید. در واقع تفکیک پسماند ارزشمند در مبدأ سبب صرفهجویی ۳۰ درصدی در هزینه ها میشود. از مهمترین اهداف پردازش مواد زائد جامد، بازیافت و جداسازی ترکیبات با ارزش از داخل زباله و تبدیل آن به مواد اولیه میباشد. در این میان روش جداسازی و تفکیک در مبدأ یکی از مهمترین و کم هزینهترین روشهای جداسازی و تفکیک مواد زائد، محسوب میشود. جمع آوری این نوع پسماند به صورت یک روز در هفته از درب منازل انجام میشود، همچنین شهروندان میتوانند با مراجعه به ایستگاه های ثابت یا غرفه های بازیافت، پسماند خشک خود را به آنها تحویل دهند.
پسماندهای پزشکی (بیمارستانی) : به کلیه پسماندهای عفونی و زیان آور ناشی از بیمارستآنها، مراکز بهداشتی درمانی، آزمایشگاه های تشخیص طبی و سایر مراکز مشابه گفته میشود. سایر پسماندهای خطرناک بیمارستانی از شمول این تعریف خارج است. جمع آوری این نوع از پسماند به عهده وزرات بهداشت و درمان میباشد.
پسماندهای کشاورزی : به پسماندهای ناشی از فعالیت های تولیدی در بخش کشاورزی گفته میشود. این پسماندها شامل فضولات، لاشه حیوانات (دام، طیور و آبزیان)، محصولات کشاورزی فاسد یا غیر قابل مصرف می باشند. جمع آوری پسماندهای کشاورزی در صورتی به عهده این سازمان است که به پسماند عادی تبدیل شود.
پسماندهای صنعتی : به کلیه پسماندهای ناشی از فعالیت های صنعتی و معدنی و پسماندهای پالایشگاهی صنایع گاز، نفت و پتروشیمی و نیروگاهی و امثال آن گفته میشود که شامل براده ها، سرریزها، لجنهای صنعتی و … میگردد. دفع این نوع از پسماند به عهده تولید کننده آن است و تنها در صورتی که به پسماند عادی تبدیل شود توسط این سازمان جمع آوری می گردد. (عباس پور ۱۳۸۴)
۱-۷-۳روشهای دفع زباله
روشهای معمول که تاکنون برای دفع زباله بکار گرفته شده است شامل بازیافت، سوزاندن، دفن بهداشتی و تهیه کمپوست با بهره گرفتن از سیستمهای سنتی، نیمه صنعتی و مدلهای پیشرفته هوازی و غیرهوازی است. با توجه به موقعیّت جغرافیایی و آب و هوایی شهرهای کشور و وجود زمینهای بایر فراوان در اطراف شهرها و همچنین ویژگیهای خاص زبالههای شهری در ایران که بیش از ۷۰% آنها را مواد آلی تشکیل میدهد، روشهای سوزاندن، کمپوست و دفن بهداشتی به صورتی که در ابتدا با اجرای سیستمهای بازیافت از مبدأ تولید همراه باشد از اهمیت خاصّی برخوردار است که ذیلاً به صورت خلاصه مورد بحث قرار میگیرد. (منوری ۱۳۷۳)
-سوزاندن (Incineration) :در ایران با توجه به کیفیت زبالههای شهری که بهره وری بازیافت و کودسازی در آنها زیاد است و نیز با عنایت به وجود زمینهای بایر و فراوانی که در اطراف شهرها تناسب خاصی برای دفن بهداشتی زباله دارند، سرمایه گذاری در جهت احداث کارخانه های زباله سوز، توصیه نمیشود. اما از آنجا که آلودگی بیولوژیکی و عفونی زبالههای بیمارستانی معمولا بیش از انواع دیگر زباله است،کارشناسان، بهترین روش برای دفع زبالههای مراکز درمانی را سوزاندن در کوره های زباله سوز، توصیه کرده اند. (منوری ۱۳۷۳)
-کمپوست یا کود گیاهی : تهیه بیوکمپوست از فضولات شهری در مقایسه با سایر روشهای دفع زباله، به خصوص سوزاندن، ارزان تر و اقتصادی تر است، بطوریکه در حوالی شهرها با سرمایه گذاری کمی میتوان کود مناسبی جهت توسعه فضای سبز شهری و یا به منظور فروش تهیه نمود. یادآور میشود که به علت گنجایش نسبتا زیاد تاسیسات تهیه کمپوست و نیز محدودیت حجم تولید و الزام به رعایت زمان تبدیل مواد آلی زباله به کمپوست، نمیتوان کلیه زبالههای شهری را به کود کمپوست تبدیل کرد، بلکه استفاده از روشهای دیگر دفع زباله نظیر دفن بهداشتی نیز یک مسئله اجتناب ناپذیر است. از آنجا که بیش از ۷۰% از زبالههای شهری در ایران را مواد آلی تشکیل میدهند تولید بیوکمپوست میتواند بخوبی در صدر برنامه های بازیافت و دفع بهداشتی زباله در کشور ما قرار گیرد. تعریف کلمه کمپوست ـ عبارت است از تجزیه کنترل شده مواد آلی در حرارت و رطوبت مناسب بوسیله باکتریها، قارچها، کپکها و سایر میکروارگانیسمهای هوازی و یا غیر هوازی. کمپوست دارای درصد زیادی هوموس است. هوموس اصلاح کننده خاک بوده و باعث بهبود شرایط زندگی و عملکرد موجودات خاک میشود. نکته مهم اینکه هوموس حاوی مقدار زیادی مواد ازته میباشد که بتدریج در خاک آزاد شده و در اختیار گیاه قرار میگیرد.
-دفن بهداشتی زباله
روشهای مختلف دفن بهداشتی زباله :دفن در خاکچال آخرین عنصر موظف در سیستم مدیریت مواد زائد جامد و سرنوشت نهایی تمام مواد زائدی است که ارزشی ندارند و باید دور ریخته شوند. به عبارت دیگر دفن یک گزینه حتمی و اجباری است. دفن بهداشتی روشی مهندسی جهت دفن مواد زائد جامد در زمین، جهت ممانعت از آسیب زدن به محیطزیست میباشد. در این روش زائدات در لایههایی با ضخامت مناسب پخش شده و فشرده میشوند و در انتهای هر روز با خاک پوشانده میشوند. بر اساس تجارب بدست آمده گذشته، در کشورهای پیشرفته و سایر جوامع، دفن بهداشتی در زمین اغلب به عنوان اقتصادیترین راه حل دراز مدت برای مشکل مواد زائد جامد انتخابشدهاست.(عبدلی.۱۳۷۰) اگرچه خاک مهمترین و گستردهترین صافی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آ بها، بازیافت کننده ضایعات و نیز دریافت کننده بسیاری از مواد میباشد لیکن ظرفیت آن محدود بوده و ممکن است بسیاری از مواد سمی و آلایندهها که به خاک افزوده میگردند از نظر تمرکز افزایش یافته و در نهایت به صورت تهدیدی جدی برای محیطزیست درآیند. عمدهترین مشکل محل دفن مواد زائد جامد شهری، شیرابه و گاز تولید شده در اثر تجزیه زبالههای دارای ترکیبات آلی میباشد. در این بین مهمترین عامل آلودگی آب در محل دفن مواد زائد جامد، شیرابهاست که با ورود به آ بهای سطحی و یا زیرزمینی مخاطرات بهداشتی زیست محیطی برای انسان و جانوران ایجاد میکند. (عمرانی. ۱۳۷۷)
دفن بهداشتی زباله عبارت است از انتقال مواد زائد جامد به محل ویژه دفن آنها در دل خاک به نحوی که خطری متوجه محیطزیست نشود. دفن بهداشتی، یک روش موثر و ثابت شده برای دفع دائم مواد زائد است. در هر منطقهای که زمین کافی و مناسب وجود داشته باشد، روش دفن بهداشتی میتواند به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. این روش متداول ترین روش دفع زباله در جهان است. عملیات دفن بهداشتی زباله شامل چهار مرحله زیر است:
ریختن زباله در یک وضع کنترل شده
پراکندن و فشردگی زباله در یک لایه نازک برای حجم مواد (به ضخامت حدود ۲ متر)
پوشاندن مواد با یک لایه خاک به ضخامت حدود ۲۰ سانتی متر
پوشش لایه نهایی زباله به ضخامت حدود ۶۰ سانتی متر با خاک
دفن بهداشتی زباله یک روش کاملاً قابلقبول و مطمئن برای دفع زبالههای شهری است و به عنوان یک جایگزین در مقابل تلنبار کردن زباله مطرح است. پوشاندن مواد در دفن بهداشتی زباله به طور موثر از تماس حشرات، جوندگان، حیوانات دیگر و پرندگان با زبالهها جلوگیری به عمل میآورد. لایه پوششی خاک همچنین از تبادل هوا و مواد زائد جلوگیری کرده و مقدار آب سطحی را که ممکن است به داخل محل دفن نفوذ کند به حداقل میرساند. ضخامت لایه خاکی که برای پوشش روزانه مواد به کار میرود بایستی حداقل ۱۵ سانتی متر و پوشش نهایی خاک در روی شیارهای زباله ۶۰ سانتی متر باشد تا از نظر ایجاد و یا نشت گازهای تولیدی در اعماق و یا سطح زمین کنترل لازم به عمل آید.
روشهای مختلف دفن بهداشتی زباله بر حسب موقعیت جغرافیایی، سطح آبهای زیرزمینی و میزان خاک قابل دسترس جهت پوشش زباله بسیار متفاوت است. قابل ذکر است که توضیح کامل یکایک این روشها از حوصله این گفتار، خارج بوده و تنها با شرح کلی روشهای مسطح، سراشیبی، ترانشه ای اکتفا میگردد.
الف ـ روش دفن بهداشتی به صورت مسطح (Area Method)
از این روش در موقعی استفاده میشود که زمین برای گودبرداری، مناسب نباشد در این روش زبالهها بعد از تخلیه به صورت نوارهای باریکی به ضخامت ۷۵-۴۰ سانتی متر در روی زمین تسطیح گردیده و لایههای زباله فشرده میشوند تا ضخامت آنها به ۳۰۰-۱۸۰ سانتی متر برسد. از این مرحله به بعد روی لایههای آماده شده قشری از خاک به ضخامت ۳۰-۱۵ گسترده و فشرده میشوند.
ب ـ روش سراشیبی (Ramp Method)
اغلب در مواردیکه مقدار کمی خاک برای پوشش زباله در دسترس باشد از روش سراشیبی استفاده مینمایند. اصولا مساعدترین منطقه برای عملیات دفن بهداشتی زباله در این روش، مناطق کوهستانی با شیب کم است، که خوشبختانه به وفور در کشور ما یافت میشود. در این عملیات جایگزینی و فشردن مواد طبقه روش قبلی صورت گرفته و خاک لازم برای پوشاندن زباله از قسمتهای دیگر محل تامین میگردد.
ج ـ روش ترانشه ای یا گودای (Trench Method)
نگارش پایان نامه در رابطه با مکانیابی بهینه دفن پسماندهای جامد شهری بر اساس معیارهای ...