تعریف کیفیت زندگی را شامل مولفه پذیرش خود ،هدف داشتن در زندگی ،رشد شخصی،تسلط بر محیط ،خودمختاری و روابط مثبت با دیگران می داند.
۱-پذیرش خود:به معنای احترام به نفس براساس آگاهی از نقاط قوت و ضعف خود است.
۲-هدف داشتن در زندگی :با بهره گرفتن از هدف در زندگی ،افراد می توانند در مقابل سختی ها و رنج ها پایداری و مقاومت کنند.
۳-رشد شخصی :به صورت شکوفا ساختن کلیه نیروها و استعدادهای خود ،به دست آوردن توانایی های جدید حاصل می شود.
۴-تسلط بر محیط:فرد محیط را مطابق خصوصیات و نیازهای فردی خود شکل دهد و بتواند آن را به همان شکل نگه دارد.
۵-خودمختاری:به این معنا که فرد بتواند براساس معیارها و عقاید خویش عمل و زندگی کند .
۶-روابط مثبت با دیگران:عبارت است از توانایی برقراری روابط نزدیک و صمیمانه با دیگران و اشتیاق برای برقراری روابط نزدیک و صمیمانه با دیگران و نیز عشق ورزیدن به دیگران(فریدونی،۱۳۸۴؛به نقل از مرادی،۱۳۸۹).
۲-۴-۶-مولفه های کیفیت زندگی
یک توافق کلی بین پژوهشگران وجود دارد که ،سازه کیفیت زندگی متشکل از عوامل عینی[۱۸۴](کارکردهای جسمانی،روانی و اجتماعی)و عوامل ذهنی[۱۸۵](بهزیستی درونی)است .عوامل ذهنی بیشتر بر رضایت فرد از زندگی تاکید دارند ،درحالی که عوامل عینی بر نیازهای مادی و مشارکت در فعالیت ها و روابط بین فردی متمرکز هستند(دونالد،۲۰۰۱)شاخص های عینی کیفیت زندگی ،شامل مواردی مانند سطح سواد ،سطح درآمد،شرایط کاری،وضعیت تاهل،امنیت،جایگاه اجتماعی و تولید اقتصادی هستند.شاخص های ذهنی کیفیت زندگی ،براساس ارزیابی و برداشت فرد از میزان رضایت ،شادی ،امیدواری و نظیراینها،به دست می آیند.در واقع ،شاخص های عینی در بهترین حالت ،فرصت ها و امکانات ارتقای کیفیت زندگی را فراهم می کنند،ولی به تنهایی نمی توانند آن را تامین کنند.به نظرمی رسد بهترین رویکرد در تعریف کیفیت زندگی یک رویکرد ترکیبی(عوامل عینی و ذهنی)باشد.براساس این دیدگاه،کیفیت زندگی براساس کیفیت ارضاء نیازهای انسان ،دربافت فرهنگی و سیستم ارزشی یک جامعه ،براساس ارزیابی و برداشت خود فرد تععین می شود(نیوسام و سن،۲۰۰۱؛به نقل از صولتی).سه مولفه اصلی این رویکرد ،۱-نیازهای انسان ،۲-فرصت ها[۱۸۶]و امکانات ۳-سیاست های کلان یک جامعه است.
نیازهای انسان مهم ترین مولفه در تعیین کیفیت زندگی ،شناخت نیازهای انسان است.تلاش زیادی در طبقه بندی نیازهای انسان انجام گرفته است.طبقه بندی نیازها و کارکردهای انسان از نیوسام و سن،(۲۰۰۱) و سلسله مراتب نیازها از مازلو(۱۹۵۴به نقل از شارف،۱۳۸۶)از جمله این تلاش ها به شمار می روند.با این حال به نظرمی رسد که پاره ای از نیازها در اکثر این طبقه بندی ها مشترک بوده و از سوی صاحب نظران به عنوان نیازهای اساسی انسان ها پذیرفته شده اندبرخی از این نیازها عبارتند از :نیازهای مربوط به امرارمعاش[۱۸۷]مانند غذا ،پناهگاه،آب و هوای سالم و استراحت؛تولیدمثل[۱۸۸]و فرزندپروریمانند تشکیل خانواده ،تولد و تناسل ،تربیت فرزند،انتقال ارزش ها ؛امنیت[۱۸۹]و محبت[۱۹۰] مثل نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن و احترام متقابل ؛فهم[۱۹۱]مانند دسترسی به اطلاعات و توانایی استدلال ؛مشارکت[۱۹۲]مثل شرکت در فعالیت های اجتماعی و احساس کارآمدی و شایستگی در انجام آنها ؛تفریح[۱۹۳]مثل نیاز به تجدید قوا ،مسافرت و گردش در طبیعت ؛معنویت[۱۹۴]مانند اعتقاد به تکیه گاه برتر ،تجارب معنوی و داشتن جامعه ای مبتنی بر اصول اخلاقی ؛خلاقیت[۱۹۵]مانند نوآوری و اختراع ؛هویت[۱۹۶]مثل رسیدن به یک حس یکپارچه از خود ؛آزادی[۱۹۷]مانند حق انتخاب شیوه زندگی ،همسر ،شغل و غیره(دونالد۲۰۰۱و نیوسام و سن۲۰۰۱؛به نقل از صولتی،۱۳۸۷)بعضی از این نیازها مانند فهم و خلاقیت ،با یکدیگر هم پوشی دارند.کمیت و کیفیت ارضای این نیازها ،روابط تنگاتنگی با فرهنگ و سیستم ارزشی یک جامعه دارد.
۲-۴-۷-سه اصل کیفیت زندگی
به رغم اختلاف نظرها در تعریف کیفیت زندگی ،بیشتر پژوهش گران برسه اصل کیفیت زندگی اتفاق نظر دارند که شامل :چند بعدی بودن ،ذهنی بودن و پویا بودن می باشد(رحیمی،۱۳۸۶).
۲-۴-۷-۱-چندبعدی بودن:کیفیت زندگی یک مفهوم چندبعدی بوده و باید از زوایا و ابعاد مختلف سنجیده شود که شامل سه بعد جسمی ،روانی و اجتماعی می باشد.بعد جسمی به درک فرد از توانایی هایش در فعالیت های روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد اطلاق می شود ،که شامل مقیاس های تحرک ،توازن،انرژی ،درد و ناراحتی ،خواب و استراحت و ظرفیت توان کاری می باشد.و بعداجتماعی به توانایی فرد در ایجاد ارتباط با خانواده ،همسایگان ،همکاران و سایر گروه های اجتماعی ،شغلی با در نظرگرفتن شرایط اقتصادی می باشد(رحیمی،۱۳۸۶).
۲-۴-۷-۲-ذهنی بودن:کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و بیماران خود بهترین قضاوت کنندگان راجع به کیفیت زندگی خود هستند .اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای بیمار مشکل می سازد در این صورت فرد مراقبت کننده (پزشک یا پرستار)فادر به انجام ارزیابی خواهند بود.
۲-۴-۷-۳-پویا بودن:کیفیت زندگی یک ماهیت پویا و فعال است نه یک ماهیت ایستا ،و بدین جهت یک فرایند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی در آن دخیل می باشند ،این مشخصه در یک مطالعه طولی به خوبی قابل مشاهده است(رحیمی،۱۳۸۶).
۲-۴-۸-عوامل موثر بر کیفیت زندگی
از دید الیور و همکاران(۱۹۹۷)عوامل تعیین کننده زندگی در سه طبقه قراردارند:
۱-مشخصات فردی شامل متغیرهای دموگرافیک.
۲-شاخص های عینی کیفیت زندگی که شرایط محیطی هستند و بر متغیرهای مربوط به رفاه عمومی ،بهداشت محیط اجتماعی ،تحرک ،فرهنگ ،مذهب ،محیز طبیعی و سیاست ها.
۳-شاخص های ذهنی کیفیت زندگی که به مفاهیمی همچون احساس رضایت مندی از زندگی ،رفاه و آسایش جسمی و روانی و شادکامی توصیف می شود(مختاری،۱۳۸۹).
۲-۴-۹-مدل های کیفیت زندگی
۲-۴-۹-۱-مدل فلس و پری:
فلس و پری(۱۹۹۵)بعد از بررسی ۱۵مدل مفهومی از کیفیت(به نقل از رحیمی،۱۳۸۶).یک مدل کلی طراحی کردند ،که در این مدل پنج طبقه اصلی وجود دارد.
-بهکامی جسمی که شامل سلامت ،زیبندگی ،تحرک و ایمنی شخصی است .
-بهکامی مادی که شامل درآمد ،کیفیت محل زندگی ،حریم شخصی ،ثروت ،وضعیت تغذیه ،حمل و نقل ،همسایگی ،ایمنی و سکونت دائم یا اجاره نشینی می باشد.
-بهکامی اجتماعی که در برگیرنده ارتباطات درون خانواده و ارتباط با اقوام در خانواده های گسترده تر و یا دوستان ،فعالیتهای ارتباطی و سطح حمایت اجتماعی است .
-رشد و فعالیت که با مهارت های مربوط به خود تعیینی-شایستگی یا استقلال ،خبر یا اختیار ،اشتغال اوقات فراغت ،کارهای خانه ،تحصیلات ،تولید یا مشارکت است .
-بهکامی هیجانی در برگیرنده عاطفه یا خلق و خو ،رضایت مندی تکامل ،عزت نفس ،شان احترام و اعتقادات مذهبی می باشد.
۲-۴-۹-۲-مدل لی و همکاران
لی ،یانگ ،وی ،ژانگ ،ژنگ ،اکسیو ،وانگ و چن (۱۹۹۸؛به نقل از رحیمی ،۱۳۸۶)با توجه به بیشتر عوامل شخصیتی و فرهنگ مدلی در ارتباط با کیفیت زندگی ارائه دادند.آن ها معتقد بودند که ساختار مفهومی کیفیت زندگی باید حداقل شامل چهار بعد یا زمینه گسترده زندگی و دو محورعینی و ذهنی باشد ،رضایت ذهنی زندگی فرد توسط زندگی عینی ،نظام سلسله مراتبی نیازهای زندگی و استانداردهای مقایسه شده با زندگی حاضر فرد تعیین می شود.این ارزیابی ها نیز بر اساس شخصیت ،تجربه های زندگی و منابع شخصی در بافت فرهنگی ،اجتماعی و محیطی می باشد.
از نظر کالمن وقتی می توان گفت که یک کیفیت عالی برای زندگی وجود دارد که امیدهای فرد با تجارب وی تطابق داشته باشد و تکمیل شود حالت عکس هم صدق می کند ،کیفیت پایین زندگی وقتی است که امیدها با تجارب همخوان نشود .به بیان دیگر ادعای کالمن این است که شیوه ی زندگی ،با این مفهوم که فرد به خواسته های خود می رسد بهبود می یابد .با این وجود این به این معنا نیست که امیدهای شخصی و آرزوها ،ابتدا مثبت شده و سپس تکمیل می شوند.کالمن اشاره می کند که اهدافی که توسط عوامل ایجاد می شوند باید واقع گراتر باشند(وقتی که آرزوها را واقعی تر کرده ،فرد را به توسعه و رشد در راه های دیگر تشویق کنیم )فاصله میان امیدها و دستیابی به آن ها به خوبی کم می شود.بنابراین با توجه به نظر کالمن ،حقیقتا می توان شیوه زندگی فرد را با مخالفت کردن با آرزوها بهبود بخشید(حسن شاهی،۱۳۸۸)
در سال ۱۹۹۲ در دانشکده بوستون تحقیق گسترده ای در مورد کیفیت زندگی در محیط دانشکده انجام شد ،این بررسی به ارزیابی ارتباط بین احساس تعلق به اجتماعی که دانشجویان در آن قراردارند و عوامل متفاوت شخصیتی و محیطی از جمله جنس ،نژاد ،محل اقامت و دانشکده پرداخت .بررسی داده ها نشان داد ،دانشجویانی که از هنجارهای تعیین شده دور بودند که جدیدا به محیط دانشکده وارد شده بودند ،و کاستی در تجارب مراوده در محیط دانشکده منتهی به کم تر شدن احساس تعلق به محیط دانشکده می شد.این احساس در بین تازه واردین بیشتر بود.این مطالعه که احساس تعلق به محیط دانشکده را تقویت می نماید به این قرار معرفی کرد:وضعیت مناسب خدمات دانشجویی ،اتحاد موجود در دانشکده محل تحصیل و فعالیتهای اجتماعی موجود در دانشکده در مقایسه بین دو دانشکده که در یکی اکثریت با دانشجویان مذکر و در دیگری اکثریت با دانشجویان مونث بود ،چنین مشخص گردید که هر دو جنس مذکر و مونث در دانشکده هایی که اکثریت دانشجویان آن مونث بودند ،احساس تعلق بیشتری از خود نشان می دادند و هنگامی که به دانفنگرش دینی ،وضعیت اجتماعی –اقتصادی شجویان مونث اجازه داده می شد که با اعضای هیات علمی همکاری نشان دهند،آنان به صورت بارزی بهتر از دانشجویان مذکر عمل می کردند(ماندل و دیگران۱۹۹۲).
اخیرا در ایران پژوهشی بر روی ۳۷۰۰ دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی به منظور پاسح یابی ۳۱سوال در مورد کیفیت زندگی ،نگرش دینی ،وضعیت اجتماعی –اقتصادی و عملکرد تحصیلی دانشجویان به تفکیک جنس ،سن و رشته تحصیلی و رابطه متقابل برخی از متغیرهای مذکور ،انجام شده است.برخی از یافته های این بررسی نشان داده اند که کیفیت زندگی حدود نیمی از دانشجویان در حد متوسط و یا کمی بهتر از آن است.لیکن حدود۲۵% از آنها از کیفیت زندگی در آنچنان شرایط نارسایی به سر می برند که نیازمد تغییر جدی هستند .به عوامل جنسیت ،سن ،نوع مذهب ،وضعیت حیات والدین ،در کیفیت زندگی گروه نمونه بی تاثیر و عوامل تاهل ،اشتغال ،برخی از سطوح تحصیلی و شغلی والدین و نیز موقعیت اجتماعی اقتصادی بر کیفیت زندگی دانشجویان مورد نظر،تاثیر داشته است(بهمنی ،۷۹-۱۳۷۸)
از نظر خوارزمی(۱۳۸۲)کیفیت زندگی در سطح فردی به جهان بینی فرد و نگاه او به زندگی بستگی دارد ،همه بحث کیفیت زندگی سرانجام به فرد برمی گردد ،این فرد است که باید احساس کند همه تلاش هایی که در سطح جهانی و ملی و محلی صورت می گیرد ،زندگی او را بهبود می بخشد.
آرینگتون و همکاران[۱۹۸].(۲۰۰۶).در پژوهشی نشان داده اند که کیفیت زندگی در دختران نسبت به پسران پایین تر است.
راسل و والز(۱۹۹۴ ؛ به نقل ازآلیس ،۲۰۰۴) در تحقیقی نشان دادند که رضایت مندی زناشویی و کیفیت زندگی خوب به سلامت جسمی و روانی می افزاید. و کیفیت زندگی بالا با سلامتی،رضایت و بهداشت روانی و فعایت روزمره رابطه دارد.
تحقیقات سارکوسکی و گرین(۲۰۰۶ ؛به نقل از اسدی راد،۱۳۸۸)؛در مورد ارتباط خوشبختی و دیدگاه مثبت و کیفیت زندگی که بر روی ۸۰ پرستار زن و مرد در کشور لهستان انجام گرفت نشان داد که ارتباط مثبت و قوی میان مثبت نگری و کیفیت زندگی وجود دارد. همچنین این تحقیق نشان داد که میان مردان و زنان از لحاظ کیفیت زندگی تفاوت معنی داری وجود ندارد .
اشمیث و همکاران(۲۰۰۷) در مطالعه خود به بررسی کیفیت زندگی و تاب آوری نوجوانان دارای ناتوانی حرکتی بر روی ۱۵۹ نفر از نوجوانان ۱۸-۱۱ ساله پرداختند نتایج نشان داد که افزایش کیفیت زندگی در نوجوانان دارای ناتوانی حرکتی بر کاهش فشارهای زندگی و افزایش تاب آوری متأثر است.
در پژوهشی که توسط جیلین و همکاران (۲۰۰۴) با هدف بررسی ارتباط سن با کیفیت زندگی و مفاهیم رشد شناختی در سه رده سنی جوانان، میان سالان و سالمندان صورت گرفت مشخص شد که کیفیت زندگی جنس مذکر از جنس مونث بیشتر و کیفیت زندگی با تغییر ساختارهای شناختی در محله صوری ارتباط مستقیم دارد.
جوادی (۱۳۸۹) به بررسی رابطه بین کیفیت زندگی بر بهداشت روانی ۲۱۵ نفر از دانش آموزان(۱۰۵ نفر دختر و ۲۱۰ نفر پسر) دبیرستانی شهر کهنوج انجام داد.یافته ها نشان داد که هر چهار بعد کیفیت زندگی، یعنی سلامت جسمی،سلامت روان،ارتباطات اجتماعی و ادراک محیط زندگی بر بهداشت روان دانش آموزان دختر و پسر رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
نصری و واعظ موسوی (۱۳۸۵) به بررسی سلامت روانی و کیفیت زندگی مربیان ورزش کشور پرداختند. یافته ها نشان دادند که بین کیفیت سلامت روانی مربیان و کیفیت زندگی آن ها رابطه مثبت وجود داشت و بین مربیان استان های مختلف از نظر میزان سلامت روانی تفاوت معنی داری وجود داشت و همچنین بین مربیان استان های مختلف از نظر کیفیت زندگی تفاوت وجود داشت.
دهقان نیری (۱۳۸۵) در بررسی استرس و کیفیت زندگی در دانشجویان مقیم دانشگاه نشان داد که تن آرامی می تواند باعث بهبود درک از کیفیت زندگی گردد، به همین دلیل می توان کاربرد تن آرامی را در جهت افزایش سطح کیفیت زندگی دانشجویان توصیه کرد.
گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ،کیفیت زندگی را چنین تعریف می کند :«دریافت های شخصی فرد از جایگاه زندگی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می کند که متاثر از اهداف ،انتظارات و استانداردهای مورد نظر فرد است.با توجه به این تعریف ،بیشتر متخصصان علوم پزشکی بر این باورند که کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی و ذهنی است .
بولینگ[۱۹۹]در بررسی مفاهیم مربوط به کیفیت زندگی به این نتیجه می رسد:
کیفیت زندگی چیزی بیش از سلامت جسمانی است،کیفیت زندگی شامل احساس سالم بودن ،سطح اساسی رضایتمندی،و وجود حس کلی خود ارزشمندی است.مفهومی انتزاعی و پیچیده ،شامل زمینه های گوناگونی که ،تمام آن ها در رضایت شخصی و عزت نفس سهم دارند(بولینگ،۱۹۹۱).
کیفیت زندگی دانشجویان در تعامل با شرایطی است که آنان در آن زندگی می کنند.در نگاهی کلی این شرایط را به بخش های عمده ای مانند محیط یادگیری ،مسکن ،برنامه های درسی ،فعالیتهای اجتماعی ،بهداشت عمومی ،روابط بین فردی ،فعالیتهای فوق برنامه،امکانات فردی،تعطیلات آخر هفته و تعطیلات طولانی تر تقسیم نمود.
بسیاری از بررسی های خارجی در رابطه با ارزیابی کیفیت زندگی دانشجویان ،با هدف ارزیابی روانشناختی دانشجویان جهت تعیین برنامه های حمایتی برای گروه های نیازمند انجام شده است که از کیفیت های زندگی پایین برخوردار بوده اند(فریش مایکل بی،۱۹۹۲).
گروهی از مطالعات انجام شده برای تدوین و ساخت پرسشنامه های گوناگون ارزیابی کیفیت زندگی دانشجویان نیز به منظور استفاده خاص از آنها در مشاوره خانواده انجام شده اند.تاکید غالب این آزمون ها بر سنجش موقعیت فرد در چهار حیطه عمده رضایت ،سلامت ،تعلق اجتماعی و منابع قدرت وکنترل متمرکز است(کنت وی،۱۹۹۴).
پژوهشگران مذکور بررسی و تلاش برای شناخت کیفیت زندگی دانشجویان را از سه جنبه سودمند گزارش کرده اند .آنها معتقدند که یافته های حاصل از بررسی کیفیت زندگی دانشجویان می تواند به مسئولین درباره نتایج برنامه هایی که برای بهبود شرایط زندگی دانشجویان اجرا می کنند ،اطلاعات مفیدی ارائه فراهم کند.در عین حال از اطلاعات حاصل می توان در جهت ایجاد یک مقیاس مهم به منظور اندازه گیری و شناخت چگونگی بازده آموزشی و تربیتی دانشکده و دانشگاهها استفاده کرد.
و بالاخره می توان از اطلاعات مذکور به عنوان ابزاری جهت ارزیابی اثر آموزش یکسان شده در حیطه های غیر از فعالیت های درسی و آکادمیک نظیر آسایش روانی دانشجویان ،استفاده نمود(کنت وی و شالیک ،۱۹۹۴).
راهنمای نگارش پایان نامه در مورد بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و سلامت روان با ...