وسعت شهرستان در حدود ۲۴۵کیلومتر مربع است که از نظر مختصات جغرافیایی با اندکی تفاوت نسبت به مرکز تهران در ۵۱ درجه و ۱۰ دقیقه طول شمالی تا ۳۰،۲۲،۵۱ و در عرض ۳۰،۴۲،۳۴تا۳۰،۲۷،۳۵ عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرارگرفته دارای ۲بخش ،۴ دهستان و ۴۹ روستا است که حداقل فاصله روستاها تا کیلومتر و حداکثر ۱۰کیلومتر است. این شهرستان در منطقه دشت آبرفتی جنوب تهران واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا در حدود ۱۱۵۰متر است.
پستی و بلندی قابل ملاحظه ای در محدوده شهرستان وجود ندارد ولی همانطور که اشاره شد اراضی شهرستان بر روی آبرفتهای دامنه جنوبی ارتفاعات«توچال»و«کن» واقع شده و با شیب طبیعی بسیار ملایمی از سمت شمال به جنوب از ارتفاع آن اندکی کاسته شده و اختلاف ارتفاع بلندترین و پست تریت نقطه آن حداکثر ۱۰ متر است، لذا به دلیل شیب ملایم و مسطح بودن اراضی شهرستان بدور از تاین آلودگی های صنعتی نخواهد بود به که باعث ایجاد پدیده «اینورژن» یا «وارونگی دما» و بارانهای اسیدی خواهد شدکه اثرات مهلکی بر محیط زیست و اقلیم شهرستان می گذارد. به دلیل نداشتن ایستگاه «سینوپتیک» در شهرستان اسلامشهر، جهت بررسی اطلاعات وضعیت جوی از آمار نزدیکترین ایستگاه«سینوپتیک» در به منطقه یعنی تهران استفاده شده است. براساس آمار بدست آمده این ایستگاه، معدل بارندگی سالیانه ۲۳۱ میلی متر و متوسط درجه حرارت سالیانه ۱۷/۱ درجه سانتیگراد است.
باتوجه به پارامترهای فوق و براساس طبقه بندی اقلیمی روش کوپن، اقلیم شهرستان بیابانی با پراکنش بارندگی نامشخص می باشد. معدل میزان بارندگی ۲۳۱ میلی متر و معدل حداکثر و حداقل درجه حرارت در ایستگاه تهران به ترتیب ۶/۲۲، ۷/۱۱ و متوسط درجه حرارت ۱/۱۷، تعداد روزهای یخبندان ۴۹ روز و رطوبی نسبی در ساعت ۳۰/۶و۳۰/۱۲ به ترتیب ۴۸ و۳۰درصد بوده است. براساس این آمار حداکثر بارندگی در یک روز طی این ۳۰سال ۴۰میلی متر و حداکثر و حداقل مطلق درجه حرارت به ترتیب ۴۴و۴۸/۱- و معدل حداکثر درجه حرارت در تیرماه ۴/۳۶درجه سانتیگراد و کمترین معدل حداقل درجه حرارت در دیماه۴/۱-درجه سانتیگراد است. همچنینی آمار دیگیری که طی سالهای ۷۲-۶۴ در یک مرکز جمع آوری شده، نشان می دهد که بیشترین میزان بارندگی در مدت ۹ سال یادشده مربوط به سال ۷۱ به میزان ۳۲۷ میلی متر بوده است. بطوری که گفته شد عامل اصلی تعیین کننده رژیم حرارتی یک منطقه ، تهاجم توده هوایی است که از آن منطقه عبور می کند. این امر علاوه بر مستقرد کردن هوای سرد و گرم در منطقه سبب وزش باد نیز می شود. بر اساس آخرین آمار منتشر شده در سالهای ۷۴-۷۰ باد غالب منطقه عموما باد غربی است و ضعیفترین بادها نیز مربوط به جبهه هوایی است که از شرق ایران وارد می شود. همچنین سریعترین بادها دارای سرعتی معادل ۲۰-۱۸ متر درثانیه هستند.
همچنین از بادهای غالب دیگر منطقه می توان به بادهایی که از سمت جنوب شرقی و شمال غربی کشور می وزند، اشاره کرد. اطلاعات باد در ایستگاه های تهران نشان می دهد که می توان منطقه تهران را از نظر جریانات جوی به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرد. بر اساس تحقیقات بعمل آمده جریانات جنوبی از اوایل صبح در نواحی جنوب تهران از دشت فشافویه شهرستان ری شروع به گسترش کرده و سراسر تهران را دربرمی گیرد. به طوری که در اواسط روز تمام منطقه ری، اسلامشهر و تهران دارای جریانات جنوبی می شود. باتوجه به اینکه شهرستان اسلامشهر در دامنه های جنوبی سلسله جبال البرز واقع شده و ارتفاع آن از شمال به جنوب کاهش می یابد، اکثراً تحت تأثیر بادهای محلی نیز قرار می گیرد. بادهای موسمی و محلی شهرستان عبارتند از: بادشهریار که در فصل بهار از غرب به شرق می وزند و سرعت آن به ۱۵-۱۰متر در ثانیه و تقریباً سرد است و باد ورامین که در فصل تابستان از شرق به غرب می وزد و به باد کویر نیز معروف است، سرعت آن ۱۵-۵ متر در ثانیه و تقریبا گرم است.
۲-۳- ساختار جمعیتی اسلامشهر
اسلامشهر که در ابتدا به صورت یک روستا بود و قاسم آباد شاهی و سپس شادشهر نامیده می شد . در سال ۱۳۴۵ جمعیتی بالغ بر ۲۷۶۹ نفر داشته است و در سال ۱۳۵۵ جمعیت آن به ۸۰۹/۵۳ نفر رسید که با رشد جمعیتی معادل ۵/۳۴ درصد روبرو بوده است . در فاصله سالهای ۶۵-۱۳۵۵ با افزایش چشمگیر استقرار صنایع ، کارخانجات ، پایانه و انبارها در محور تهران – ساوه موج گسترده ای از مهاجرت به اسلامشهر پدید آمد . روند رشد سریع تا سال ۱۳۶۵ به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ادامه داشت و به ۷۴۹/۲۳۶ نفر رسید که با رشد ۱۶ درصد همراه بوده است . در سال ۱۳۷۵ پس از تهیه و تصویب طرح جامع و تفصیلی اسلامشهر( ۱۳۶۸ ) و اعمال نسبی ضوابط طرح رشد اسلامشهر کاهش یافت . به طوری که در سرشماری سال ۱۳۷۵ ، ۴۵۰/۲۶۵ نفر جمعیت داشت ( با رشد ۱۵/۱ درصد ) و در سال ۱۳۸۵ جمعیت شهر اسلامشهر به ۳۸۹/۳۵۷ بالغ گشت. سرشماری های سال ۱۳۹۰ از جمعیت حدود ۵۰۰ هزار نفری شهرستان اسلامشهر خبر می دهد.
براساس منابع آماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۷۵ ، از کل جمعیت ۴۵۰/۲۶۵ نفری شهر اسلامشهر ، ۱۱۰/۱۳۵ نفر مرد و ۳۴۰/۱۳۰ نفر زن بوده اند . بعد خانوار در سطح شهر اسلامشهر ۹/۴ نفر می باشد . کل جمعیت ۴۵۰/۲۶۵ نفری اسلامشهر در ۱۶۳/۵۳ خانوار زندگی می کنند که سرپرست ۵۴۵/۵۰ خانوار مرد و سرپرست ۶۱۸/۲ خانوار زن می باشد
جمعیت شهرستان اسلامشهر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۹۲/۴۴۷ نفر بوده است که از این تعداد ۰۳۴/۲۳۱ نفر مرد و ۱۵۸/۲۱۶ نفر زن بوده اند . همچنانکه قبلاً نیز گفته شد این شهرستان دارای دو بخش مرکزی ، چهاردانگه ، دو نقطه شهری اسلامشهر ، چهاردانگه وچهاردهستان فیروز بهرام ، چهاردانکه ،ده عباس و احمدآباد مستوفی می باشد .
در سال ۱۳۸۵ از کل جمعت ۳۸۹/۳۵۷ نفر شهر اسلامشهر ، ۲۵۳/۱۸۴ نفر مرد و ۱۳۶/۱۷۳ نفر زن می باشد و تعداد خانوار در این سال ۳۰۴/۹۱ خانوار می باشد که بعد خانوار در شهر اسلامشهر ۹/۳ نفر بوده است( مرکز آمار ایران، ۱۳۸۵).
۲-۴- علل و عوامل جذب مهاجران به اسلامشهر و پهنه پیرامونی آن:
قاسم آباد شاهی روستای کوچکی که بعدها به اسلامشهر تغییر نام یافت در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی فقط صد خانوار جمعیت داشت و تا سال ۱۳۴۱ روند عادی رشد خود را طی می نمود، اما با شروع انقلاب سفید شاه در سال ۱۳۴۰ و به دنبال آن اصلاحات اراضی در سال ۱۳۴۱، که مهاجرت بی رویه روستاییان را به طرف شهرهای بزرگ، به ویژه تهران در پی داشت، این منطقه نیز مورد توجه قرار گرفت و شهرک هایی بدون در نظر گرفتن استانداردهای شهرسازی در اطراف جاده تهران – ساوه ایجاد گردید. در میانه سال های دهه ۱۳۵۰ ورود دلارهای نفتی و تزریق آن در پیکره اقتصاد کشور، به خصوص در بخش خدمات، به افزایش درآمد شهر نشینان انجامید. به نحوی که در سرشماری سال ۱۳۵۵ جمعیت اسلامشهر به ۵۳۸۰۹ نفر افزایش یافت. از سال ۱۳۵۵ با احداث واحدهای خدماتی و تجاری و کارگاه های کوچک و بزرگ در طول جاده ساوه ، روند رشد با شتاب ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۱۳۵۷ با پیروی انقلاب اسلامی و تغییر و تحول ساختار سیاسی کشور ، زمینه برای ساخت و سازهای بی رویه و مهاجرت روستاییان برای مدتی بیشتر آماده گشت و تهران و حومه های آن توسعه فراوانی یافت ، به گونه ای که جمعیت اسلامشهر در سرشماری سال ۱۳۶۵ به ۲۳۶۷۴۹ نفر رسید که رقمی بسیار چشمگیر است. ده سال بعد یعنی در سرشماری سال ۱۳۷۵ جمعیت شهرستان با احتساب جمعیت شهرک های طالقانی و سینا به حدود ۴۰۰ هزار نفر افزایش پیدا کرد و در سال ۱۳۸۵ نیز این رقم به حدود ۴۴۷ هزار نفر بالغ گشت(استانداری، ۱۳۸۸) .
با نگاهی به روند رشد جمعیت اسلامشهر این سئوال در ذهن مطرح می گردد که علت ایجاد و شکل گیری اسلامشهر با این رشد فزاینده جمعیت چیست و چه خصوصیات و ویژگی هایی سبب جذب به این منطقه گردیده است ؟
برخی از عوامل به غیر از عللی که وجه مشترک مهاجرت در ایران است را می توان به شرح ذیل بیان کرد :
نزدیکی به تهران که در دهه های اخیر به مرکز ثقل فعالیت های مهم کشوری و محل تمرکز سازمان های سیاسی، اداری ، سرمایه ای و تجاری تبدیل شده و این امر سبب روی آوری و جذب مهاجران فراوانی شده است .
نزدیکی به مکان های کار به ویژه کارخانه ها و شرکت های کوچک و بزرگ که در محورهای جاده قدیم و جاده مخصوص کرج و نیز در امتداد جاده ساوه گسترده شده که فعالیتی در مقیاس ملی و جهانی داشته و زمینه های اشتغال بخش بزرگی از نیروی کار را فراهم آورده است .
امکان اشتغال و فعالیت در داخل خود مجموعه ، خواه اشتغال در زمینه هایی که از قبل در محل وجود داشته و به مرور زمان رشد و توسعه یافته اند ، مثل : گاوداری ها و کارگاه های کوچک و بزرگ تولیدی ، خواه اشتغال در فعالیت های خدماتی که با پیدایش مجموعه ایجاد شده و با گسترش ابعاد مجموعه بر تعداد و گستردگی آنها نیز افزوده شده است .
وجود هسته ها ی قدیمی روستایی به عنوان هسته های اولیه ای که قابلیت گسترش و تبدیل به کانون های زیستی شهر را داشتند و زمین های کشاورزی پیرامون آنها در روند اضمحلال کشاورزی ، از کشت بازمانده و بایر شده و بعد ها تفکیک و قطعه بندی شده و برای ساخت و ساز مسکن به فروش رسیده است .
ارزانی زمین ، امکان استفاده از مصالح و نیروی کار ارزانتر نسبت به تهران و فقدان نظارت فنی سازمان یافته که همگی هزینه تمام شده مسکن را پایین می آورد از دیگر عوامل جذب جمعیت در این منطقه بوده است .
انگیزه ها و تشویق های ایجاد شده از سوی کارخانه ها و نهادهای خصوصی یا عمومی به صورت ساخت مسکن و تسهیلات در دادن وام بانکی به متقاضیان مسکن در اسلامشهر ، کارگران و کارکنان کارخانه ها و نهادها را به سکونت در این منطقه هدایت کرده است .
نزدیکی نسبی کانون های استقرار جمعیت به هم که امکان تجمع و تلاش برای کسب موقعیت اداری – سیاسی را به بواسطه ابعاد جمعیتی به وجود آورده است و از این طریق تقاضا و درخواست امکانات و تسهیلات دولتی را برای آنها مهیا ساخته است . امری که کانون های زیستی یا جمعیتی متوسط قادر به انجام آن نبوده اند .
بالا بودن اجاره بها در تهران و ضعف مالی توده های ضعیف جامعه باعث روی آوردن آنها به اسلامشهر شده است .
طرح احداث فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) در نزدیکی این شهرستان .
قرار گرفتن در محدود ۲۵ ساله در جنوب غربی تهران .
احداث راه ارتباطی احمدآباد مستوفی از جاده قدیم و مخصوص کرج به عنوان سهل ترین و نزدیک ترین راه انتقال نیروی کار به محور فعال اقتصادی تهران – کرج .
اعمال نفوذ مالکان محلی در ارگان های مسئول شهری همراه با فقدان نقشه هادی یا برنامه توسعه شهری .
نبود سیستم مدیریتی منسجم و یکپارچه برای کنترل ساخت و ساز در اراضی پیرامونی شهرها.
دسترسی مناسب و نزدیکی به قطب های فعالیت صنعتی و خدماتی ( تهران و کرج )
ضعف جامع نگری در راهبرد تمرکز زدایی از تهران( لطفی طلب، ۱۳۹۱).
۳-۱-مقدمه
در این فصل ابتدا به امنیت و ویژگی های آن پرداخته و در ادامه ابعاد امنیت و نظریات مرتبط با امنیت مطرح شده است. سپس به قومیت و تنوع قومیت در ایران و عوامل مؤثر بر همگرایی و واگرایی اقوام در ایران پرداخته و به تفصیل ارتباط بین قومیت و امنیت مطرح شده است و با توجه به این مهم که اسلامشهر به دلیل مجاورت با تهران منطقه ای است که با رشد بالای مهاجرت و حاشیه نشینی اقوام روبرو است به تفصیل پیامدها ی تنوع قومیتی در اسلامشهر و تبعات حاشیه نشینی و مهاجرت به این شهرستان و اثرات آن بر امنیت مورد بررسی قرار گفته است.
۳-۲-امنیت
امنیت از دیرباز مهمترین دغدغه انسانها بوده است. از زمان انسانهای اولیه، امنیت به عنوان اساسی ترین رکن زندگی پس از آب و غذا مطرح بوده است. شاید غارنشینی انسان های اولیه به عنوان اولین تحول زندگی انسان روی کره زمین در پی این نیاز بوده است تا مأمنی برای دوری از خطرات دائمی زندگی ایجاد کند. دوشادوش سایر ابداعات بشری که برای بهبود شرایط زیست انسانها صورت میگرفت، راه های ایجاد امنیت نیز ارتقاء یافت و انسانها به دنبال ایجاد راه کارهایی برای افزایش امنیت زندگی اجتماعی خود برآمدند.
مفهوم امنیت، مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت است. امنیت در مورد افراد به این معناست که مردم هراس و بیمی نسبت به حقوق و آزادی های مشروع خود نداشته و به هیچ وجه حقوق ایشان به مخاطره نیفتد و هیچ عاملی حقوق مشروع آن ها را تهدید نکند. لزوم و ضرورت امنیت در جامعه به این مفهوم، از طبیعت حقوق بشری ناشی میگردد و لازمه حقوق و آزادی های مشروع مصونیت آنها از تعرض و دور ماندن از مخاطرات و تعدیات امنیت است. در واقع امنیت عبارت است از"جلوگیری از نقض و تعرض بالفعل” . گاهی اوقات نیز امنیت در برابر احساس وحشت و خوف و خطر مطرح میشود( گروسی و همکاران،۱۳۸۶).
در برابر این تعاریف از امنیت که تلاش برای ارائه درکی شفاف از امنیت داشتهاند، گروه دیگری نیز بر این باور هستند که امنیت تعریف ناشدنی است. هیومک دونالدو کوشید با بهره گرفتن از یک سری طبقهبندی ها ابهام مفهوم امنیت را رفع کند اما در چنبره طبقه بندی های خود با شکست روبه رو شد و اعلام کرد که امنیت مفهومی «نارسا» است. پاتریک مورگان در این باره میگوید: «امنیت مانند سلامتی یا منزلت نوعی شرایط است که به آسانی تعریف و تحلیل نمیپذیرد». مک سوئینی امنیت را واژه ای لغزنده و بی ثبات میخواند که در گستره گیج کنندهای از زمینههای متنوع و در جهت اهداف چندگانه به وسیله افراد، شرکت ها، حکومتها و متخصصان آکادمیک به کار رفته است و در این فضا مجموعه ای از چیزها، مردم، وسایل، اهداف، حوادث خارجی و احساسات درونی منظور شدهاند(پارسا،۱۳۸۶).
به نقل از شولت، (۱۳۸۲:۲۵۶) امروزه مفاهیم مربوط به امنیت در دنیای سیاست شامل تضمین هایی برای صلح ، یکپارچگی بوم شناختی ، امرار معاش، ثبات مالی ، اشتغال ، هویت فرهنگی ، انسجام اجتماعی و دانش نیز می شود( بوت[۴] ، ۱۹۹۱ ، کراوز و ویلیامز [۵] - تامس و ویلکین [۶] ، ۱۹۹۹.(
به رغم مشکلاتی که در زمینه تعریف امنیت وجود دارد و فارغ از عینی یا ذهنی- روانی دانستن آن، در حقیقت زیرساخت و زیربنای تمام پیشرفت های انسانی ایجاد امنیت بوده است و به وضوح میبینیم که تمام اکتشافات و اختراعات بزرگ بشری در زمان هایی صورت گرفته است که امنیت برای اندیشمندان فراهم شده است. این موضوع سبب تمرکز مطالعات بر روی عوامل پیشبرنده اجتماعات انسانی شد.
امنیت به شیوههای گوناگونی تقسیم بندی شده است از قبیل امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت روانی، امنیت قضایی، امنیت اخلاقی، امنیت عمومی و …
بنا به تعریف منینگ[۷] «امنیت، آزادی از عدم امنیت است» و جان مارز[۸] معتقد است «امنیت، آزادی نسبی از تهدیدهای آسیب رساننده است» (تاجیک، ۱۳۷۶: ۲۹). برخی دیگر امنیت را به صورت «ایجایی» و «سلبی» تقسیم میکنند، در معنای ایجابی امنیت، وجود احساس رضایت و اطمینانخاطر نزد دولت مردان و شهروندان و در معنای سلبی امنیت، نبود ترس، اجبار و تهدید را به عنوان یک شاخص در نظر میگیرند (افتخاری، ۱۳۷۷: ۴۵).
پروفسور «باری بوزان» به عنوان یکی از بنیانگذاران مکتب کپنهاک (مکتبی نظری در زمینه امنیت) بر این عقیده است که تحلیل امنیت در سه سطح جهانی، منطقهای و داخلی میتواند صورت گیرد که در سطح جهانی بیشتر به تحلیل عملکرد و سیاستهای قدرتهای بزرگ، در سطح منطقهای به حیطه قلمرو تحلیل محدود شده و روندها و قدرتهای منطقهای بیشتر مدنظر هستند و سرانجام سطح داخلی که در آن شرایط، سیاستها و عملکرد داخلی و تأثیر آن بر امنیت در نظر گرفته میشود (صادقی، ۱۳۸۲: ۸۵).
امنیت ملی نیز عبارت است از توانایی دولت و ملت در برابر ارزشهای حیاتی خود در قبال خطر یعنی آسیبپذیری داخلی و تهدید خارجی، اهدافی که به عنوان هدفهای امنیت ملی پیگیری میشوند عبارتند از:
حفظ استقلال و تمامیت ارضی
تحقق رفاه مردم و ثبات سیاسی کشور
حفظ و اشاعه ارزشهای ملی و اعتقادی
فراهم کردن امکان فراغت خاطر نسبت به تهدیدهای احتمالی (کاظمیپور، ۱۳۷۶: ۴۳).
۳-۳-ویژگی های امنیت
نسبی بودن امنیت : در جهان امروز دستیابی به امنیت مطلق ناممکن است زیرا قدرت که مبنا ی تحصیل امنیت محسوب می شود متغیر، متفاوت و نسبی است و به تبع آن امنیت حاصل برای دولت ها نیز نسبی می باشد. بنابراین با تغییر میزان قدرت و وجود تهدیدات بالقوه و بالفعل حتی قوی ترین دولت ها نیز امنیت مطلق ندارند. به طور خلاصه امنیت مطلق دست یافتنی نیست و هیچ نوع نظم اجتماعی نمی تواند همه ی بی ثباتی ها، خطرها، ویرانی ها و مرگ را از بین ببرد.
ذهنی بودن امنیت : اصولاً احساس امنیت یا عدم امنیت یک برداشت یا امر ذهنی است که ریشه در اعتقادات و باورهای مذهبی، اخلاقی، فرهنگی مردم و رهبران یک کشور دارد.
تجربه ناپذیر بودن امنیت : بدین معنی که امنیت در مقابله کردن با حاکمیت و استقلال یک کشور رابطه ای مستقیم دارد. یعنی اگر در شهر یا استانی از یک کشور جنگ داخلی یا ناامنی پدید آید، نمی توان ادعا کرد چون در دیگر شهرها امنیت به هم نخورده است ، امنیت ملی کامل است (شولت ۱۳۸۲ : ۲۵۶).
۳-۴-ابعاد امنیت
امنیت دارای دو بعد داخلی و خارجی است که با یکدیگر مرتبط هستند . در بعد داخلی تهدید های آشکار و پنهان در درون مرزها ناامنی بوجود می آورد از قبیل تهدیدات سیاسی(شورش ، جدایی طلبی ، انقلاب …) ، بحران های اقتصادی ، نظامی ( جنگ داخلی و …) و آشوب های اجتماعی که هر کدام مردم را تحت فشار قرار می دهند. در بعد خارجی نیز امنیت می تواند از ناحیه مسائل سیاسی ، نظامی و اقتصادی ( تحریم های اقتصادی ، تعرفه ها …) تهدید شود (شولت، ۱۳۸۲: ۲۵۶).
۳-۵-دیدگاه و نظریه های امنیت
آبراهام مازلو در هرم سلسله مراتب نیازها، اولین نیاز انسان را نیازهای فیزیولوژی از قبیل گرسنگی، تشنگی وامثال آن قرار داده است. پس از آن، یعنی در دومین سطح از این سلسله مراتب، نیازهای ایمنی شامل احساس امنیت کردن و دور از خطر بودن را قرار داده است. در این سلسله مراتب نیازها،از نیازهای اساسی و زیستی آغاز می شود و سپس در سطوح بالاتر به نیازهای پیچیده روانی می رسد و در نهایت به خود شکوفایی و تعالی منتهی می شود. به نظر مازلو تنها پس از برآورده شدن نیازهای اولیه، نیازهای بعدی نقش مهمی بر عهده می گیرند. نیازهای هر سطح معین باید دست کم تا حدودی ارضاء شوند تا نیازهای بعدی بتوانند به صورت عوامل تعیین کننده رفتار انسان در آیند. وقتی نیازهای سطح پایین تر که در هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو، نیازهای فیزیولوژیایی از قبیل گرسنگی ،تشنگی وامثال آن قرار دارد، برآورده نشده و دستیابی فرد به غذا و آب مشکل باشد،تلاش برای ارضای آن نیازها بر اعمال فرد مسلط خواهد شد و انگیزه های سطح بالاتر اهمیت چندانی نخواهد داشت. زمانی که نیازهای اساسی ارضاءشوند،آن وقت آدمی می تواند وقت و نیروی خود را صرف علایق ذوقی وفکری کند. کوشش های علمی و هنری در افرادی که باید برای غذا، مسکن وایمنی مبارزه و تلاش کنند کمتر شکوفا می شود. هر چند در هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو،اولین نیاز انسان نیازهای فیزیولوژیایی منظور شده است،ولی باید توجه کرد که حتی برآورده کردن نیازهای اساسی نیز در سایه امنیت امکان پذیر است.اساساً انسان مایل است نیازهای اساسی خود را در سایه امنیت ارضاءکند. شاید به همین دلیل است که انسان ها از همان ابتدا شروع به ساخت مسکن کرده اند. البته این نیاز به امنیت در جانوران هم وجود دارد وشاید به همین دلیل است که جانوران هم از ابتدا شروع به ساخت لانه کرده اند. از این رو باید پذیرفت که فاصله بین نیازهای اولیه با احساس امنیت زیاد نیست وشاید بتوان گفت به محض بر آورده شدن نیاز اساسی و فیزیولوژیایی، نیاز به امنیت سر بر می آورد چرا که رفع این نیازها در سایه امنیت وآرامش مطلوب است. به هر حال در زمانی که انسان گرسنه است رفتار واعمال او تحت تاثیر این نیاز اوست. در این مرحله تمام تلاش او برای رفع نیاز او به غذا به کار گرفته می شود.در این مرحله نیاز به امنیت تعیین کننده نوع رفتار و تلاش فرد نخواهد بود بلکه بر عکس، ممکن است نیازهای اولیه فرد موجب شود تا به خاطر بر آورده شدن نیازهای اساسی و اولیه،امنیت خود و یا دیگران را به خطر بیندازد.البته به محض تامین نیازهای اولیه بلافاصله انسان نیازمند امنیت وآرامش می شود.بدیهی است آنچه دومین نیاز انسان است احساس امنیت و در امان بودن است نه امنیتی که در واقعیت وجود دارد؛ زیرا آنچه بر تفکر، اعمال ورفتار افراد اثر می گذارد، آن چیزی است که احساس می کنند نه آنچه که در واقعیت وجود دارد. نیاز به امنیت نیز رفتار انسان ها وحتی جانوران را تحت تاثیر قرار می دهد. تلاش برای خانه ساختن یکی از این رفتارهاست.
مکاتب نظری امنیت اجتماعی مقوله ای است که افراد و دولت به همراه یکدیگر در تامین آن سهم و شریک هستند.در حال حاضر با توجه به کاهش کنترل حکومتها بر جوامع خود ،افزایش محاجرت وجریان حکومت پناهندگان، بررسی روابط دولت ومردم امری اجتناب نا پذیر است. در ادبیات نظری پیرامون امنیت دو دیدگاه کلان (نبودتهدید )و(کسب فرصتها) طرح گردیده است.
دانلود پایان نامه در رابطه با : ساختار جمعیتی وقومیتی در اسلامشهر و نقش آن ...