۲-۹-۵- مدرسه و شغل
آخرین متغییر موثر در رشد سبکهای تفکر, دوران مدرسه و نهایتا شغل است. مدارس و مشاغل مختلف مشوق سبک های متفاوتی در انسان هستند موسس یک کمپانی به طور متفاوتی نسبت به یک کارگر خط تولید تشویق می شود. همانطور که افراد برای دنبال کردن زندگی ممکن است با توجه به نظام پاداش خود جنبه هایی از سبک های تفکر را تشویق یا محدود کنند.
به طور متوسط مدارس در اکثر نقاط جهان احتمالا سبک تفکر اجرایی, جزئی نگر و محافظه کارانه را تشویق می کنند. دانش آموزانی با هوش تلقی می شود که هر چه به آنان گفته می شود به درستی انجام می دهند. مدارس خود را عامل اجتماعی کننده تلقی می کنند. ولی کودکان چگونگی تفکر درباره امور و انجام آن را از طریق فرهنگ می آموزند.
این امر نسبتا نادر است که استقلال عقلایی تشویق شود مگر اینکه در بالاترین سطح تحصیلی مانند فارغ التحصیل در درجه دکتری. هر چند حتی در این سطح نیز تفکر قانونگذار به طور خاص تشویق نمی شود( استرنبرگ,۱۳۸۰,ص۱۵۵).
۲-۱۰- تعریف نوآوری
وقتی تحولات شتاب می گیرند، بر پدیده ها پیچیدگی و ابهام حاکم می شود و سیستم ها از حالت تعادل خارج می شوند وضعیت بحرانی شده و دیگر قانونمندی مرسوم بر پدیده ها حاکم نیست (فقیهی فرهمند،۱۳۸۲،ص۱۱).
با چنین شتاب روزافزون تحولات و دگرگونی ها در دنیای کنونی، فرایند تغییر و تحول مستمر از عمده ترین جریان های حاکم بر حیات بشری شده است. از این رو شرکت های و سازمان هایی که خواهان ایجاد یا حفظ مزیت رقابتی هستند، مجبورند که انعطاف پذیر و پذیرای تغییرات باشند. در چنین دوره ای نوآوری، تکیه گاه اصلی سازمان ها است ( میر کمالی و چوپانی، ۱۳۹۰،ص۱۶۱).
نوآوری ایده یا تولید نوآوری از دیدگاه راجرز(به نقل از منطقی ۱۳۸۰)، ناظر به روش یا موضوعی است که ازنظر فرد، جدید تلقی می شود. جدید بودن ایده به اولین کاربر و یا کشف آن بستگی چندانی ندارد. پس جنبه تازگی یک نوآوری را می توان با توجه به دانش ،گرایش یا تصمیم در کاربرد آن توجیه کرد. منطقی(۱۳۸۴) در یک جمع بندی معتقد است: نوآوری نتیجه ابتکار و بهره برداری از آن است. امروزه ، محققان اجرای نوآوری را فرایند پیچیده ای می دانند که افراد، سازمان ها و جوامع و همچنین عوامل سیاسی ، اقتصادی- اجتماعی، روشن شناختی و دیگر سازمان ها را شامل می شود. منطقی روند به کارگیری دانش را ، حرکت از یک دیدگاه ساده و فعلی به سمت رویکردی تبادلی و پویاتر معرفی کرده است. از این رو نوآوری عبارت است از فراهم آوری چیزی که در مقایسه با ساخت های ذهنی حاصل از عادات متفاوت باشد(تورانی و همکاران،۱۳۹۱،ص۱۰).
«هالت »اصطلاح نوآوری را دریک مفهوم وسیع به عنوان فرایندی برای استفاده از دانش یا اطلاعت مربوط به منظور ایجاد یا معرفی، چیزهایی تازه و مفید به کار برده است .«وارکینگ»نیز توضیح میدهد که نوآوری هر چیزه تجدید نظر شده است که طراحی و به حقیقت در آمده باشد وموقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلند مدت را میسر سازد؛ به عبارتی نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال وبه اجرا رساند. «الوانی »می گوید: نوآوری یا ابداع،کار بردی وعملی کردن افکار واندیشه های نو وبدیع ناشی از خلاقیت است. «البر شیت »بیان می کند : نوآوری، تبدیل خلاقیت (ایده ی نو ) به عمل ویا نتیجه (سود) است. «رابینز»می گوید نوآوری، فرایند فزآینده ی خلاق وتبدیل آن به محصول، خدمات وروشهای جدید عملیات است( شایق ،۱۳۹۰،ص۷۹).
در خصوص نوآوری امام صادق(ع)می فرمایند «من دوست دارم که آدمی دارای حرفه وفنی(نو)را ببینیم که به دنبال کار وکسب روزی باشد . پیامبر اکرم(ص)نیز درجه فرد نوآور را بالاتر برده و خداوند را نیز علاقه مند به او می داند و می فرمایند: «خداوند بنده مومنی را دوست دارد که در حرفه و پیشه جدیدی باشد(نهج البلاغه،ص۷۵۰به نقل شاه حسینی،۱۳۸۸ ،ص۵۵و۵۶).
۲-۱۱- تفاوت خلاقیت و نوآوری
مفاهیم خلاقیت و نوآوری مشابه هم به نظر می رسند حقیقت نیز چنین است هر دو مفهوم ارتباط نزدیکی به هم دارند چرا که هر دو به ایجاد ایده و پدیده جدید معطوف هستند با این تفاوت که خلاقیت به عنوان عامل فردی، ذهنی و درونی، ریشه نوآوری محسوب می شود(رمضانی، ۱۳۸۸،ص۲۰).
اندیشمندان در تعریف هایی از خلاقیت و نوآوری بدست می دهند بر تمایز بین این دو مفهوم تاکید می کنند. «اسلیکوف»تفاوت خلاقیت و نوآوری را این چنین بیان می کند: خلاقیت دانه و نوآوری گیاه و ثمره ی آن است«البر شیت» خلاقیت را فعالیت ذهنی وعقلایی برای وجود آوردن ایده ای جدید و بدیع میداند، حال آنکه نوآوری را معنای تبدیل خلاقیت به عمل یا نتیجه قلمداد می کند. او نوآوری را عملیات و مراحل مورد نیاز برای نتیجه گیری یک فکر بکر و واقعیت جدید میداند. ولی توانایی تبدیل آنها را به نوآوری نداشته باشد؛ ازاین رو فرد نوآور غالبأ خلاق است ولی افراد خلاق الزاما نوآور نیستند. همچنین «رزتعلد وسروو» ماهیت خلاقیت با اختراع را نوآوری به وسیله ی معادله ی زیر تفکیک کردند:
انتفاع+اختراع+مفهوم=نوآوری( شایق،۱۳۹۰،ص۸۰).
در حقیقت، نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد. در حقیقت، نوآوری محصول نهایی عمل خلاقیت است. خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالیکه نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. به عبارت دیگر ، خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو، ذهنیت های جدید و فکر تازه است ولی نوآوری به معنای کاربردی ساختن و به محصول و تولید رساندن آن افکار نو و ذهنیت جدید است. خلاقیت حاصل بدیعیت و تازگی است و نوآوری به کارگیری این تازگی در جامعه است به ساده ترین زبان خلاقیت تازگی ایجاد شده و نوآوری تازگی منتقل شده است(الینیک, ۱۳۸۵,ص۱۱۸).
بنابراین، خلاقیت لازمه و زیرساخت نوآوری است و تحقق چیزی نو وابسته به خلاقیت می باشد. در واقع خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوری است. در این باره کونتر(۱۹۸۸)معتقد است که نوآوری بکارگیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت است و میگوید: نوآوری می تواند محصولی جدید یا راهی برای انجام کاری باشد؛در حالی که خلاقیت توانایی و قدرت ایجاد فکر یا ایده جدید است.
خلاقیت=استعداد+تخیل+تجسم+ تفکر
نوآوری= اقدام و ایجاد محصول+ تفکر+ توجه+ استعداد( امیر حسینی،۱۳۸۹،ص۱۲و۱۳).
از خلاقیت تا نوآوری غالبا راهی طولانی در پیش است و تا اندیشه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید در آید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوشش ها و کوشش های بسیار به عمل می آید.گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه ی نو به وسیله ی فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی می گردد.
خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است، به طور خلاصه با در نظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله ی وجود داشته و یا عبارتی به معنای دلالت بر «پیدا کردن» چیزهای جدید است هر چند که ممکن است به مرحله ی استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده ای جدیدی است که در بر گیرنده ی توسعه ی یک محصول، خدمات یا فرایند می گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوری ها به تغییر و انطباق بهتر سازمان با ایده های جدید منجر می شود (شایق،۱۳۹۰،ص۸۱).
۲-۱۲- نوآوری سازمانی
در عصر حاضر تقریبا جایی که فاقد سازمانی باشد نمی توان یافت. اما جالب آنکه فرایند ایجاد و تکاثر آنها طی قرن گذشته به قدری آرام اتفاق افتاد که توجه خاصی را به خود معطوف نساخت. غلبه سازمانها بر همه شئون زندگی ما یکی از دلایل اهمیت آنهاست اما دلایل دیگری نیز برای اهمیت سازمان ها وجود دارد. اخیرا سازمان ها به مراتب بیش از گذشته منشا مصائبی که دامن جامعه معاصر ما را گرفته است قلمداد می شوند( رحمان سرشت ،۱۳۸۶،ص۱۸).
به همین دلیل نوآوری به عنوان مسئله ای مهم برای افراد، نهاد ها و روی هم رفته ، برای همه ی جوامع دلیل ارتباط آن با انعطافپذیری و تولید بسیار مهم و اساسی است(رانکو[۱۳]،۲۰۰۴).
نوآوری سازمانی،اختراع تازه ای از دانش یا توسعه ی اطلاعات تازه نظیر مفهوم ، تئوری یا فرضیه است. به عبارت دیگر نوآوری سازمانی به معنای چیزی جدید برای استفاده می باشد. نوآوری سازمانی مستلزم تبدیل ایده ها به اشکال قابل استفاده ی سازمانی است و این ایده برای پیشبرد عملکرد سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد( دامن پور و گوپالا کریشنان,۲۰۰۱,ص۶۵).[۱۴]
در جهان پیچیده و پر شتاب امروز، عوامل بی شماری بر تغییر و تحولات سازمان اثر می گذارد. چهار عامل عمده،که حداکثر اثر را بر سازمان ها وارد می آورند عبارتند:
-
- فشار شدید رقابت جهانی ۲- محو شدن مرز و بوم بازار تجارت ۳- شتاب تکنولوژی ۴- دگرگونی سریع در ارزش و نحوه زندگی مصرف کنندگان کالا
سازمان های موفق جهان برای مقابله با این عوامل،به خلاقیت و نوآوری به عنوان فعالیتی حیاتی روآورند. خلاقیت و نوآوری برای سازمان هایی که در صحنه فن آوری و بازرگانی بین المللی با رقابت های شدید مواجه هستند،اجتناب ناپذیر است(شهرآرای، مدنی پور، ۱۳۷۶،ص۷۳).
جنینگر(۱۹۹۴) سه نوع نوآوری را مشخص نموده است.
-
- نوآوری در فناوری ۲) نوآوری اداری ۳) نوآوری جانبی
نوآوری ها در فناوری آنهائی هستند که با ایجاد تغییراتی در فناوری، سازمان ها را دچار تغییر می کنند نوآوری های اداری آنهائی هستند که ساختار یک سازمان با فرایند های اداری آن را تغییر می دهند، نوآوری های جانبی، برنامه هایی هستند که بین یک سازمان و گروه های خارج از محدوده آن ایجاد می شوند. نمونه های از نوآوری های جانبی شامل فعالیت های خدمات اجتماعی، کتابخانه ای، طرح های توسعه شغلی و برنامه های آموزشی مستمر می باشد. نوآوری در فناوری،و نوآوری اداری در داخل سازمان بوقوع می پیوندند و تحت کنترل مدیریت سازمان هستند. نوآوری های جانبی در نقطه تلاقی بین یک سازمان و محیط خارجی آن صورت می گیرد و مرکز آن در خارج از سازمان می بشد. این نوع نوآوری کاملا تحت کنترل مدیریت سازمان نیست. همچنین سه دسته از عوامل بر انتخاب نوع خاصی از نوآوری تاثیر می گذارند. این سه دسته از عوامل بر انتخاب نوع خاصی از نوآوری تاثیر می گذارند. این سه دسته عبارتند از : متغییرهای فردی، سازمانی و محیطی، متغییرهای فردی همان ارزش ها، نقش ها و شخصیت های راهبران یک سازمان هستند. متغییرهای سازمانی شامل متخصص، تفکیک وظایف، حرفه گرائی، وسعت، رکود و نقاط قوت و ضعف اداری هستند.
متغییرهای محیطی در شش بعد تشریح می شوند: ۱) پایداری یا ناپایراری محیط ۲) همگونی یا ناهمگونی آن ۳) تمرکز یا پراکندگی آن ۴) ساده یا پیچیده بودن آن ۵) میزان آشفتگی و عدم قطعیت آن ۶) مقدار منابع قابل دسترس برای حمایت از سازمان ( احمدپورداریانی،۱۳۷۹،ص۱۵۷و۱۵۶).
یکی از رویکردهای اصلی یک سازمان نوآوری است.سازمانها در شکوفاسازی استعداد ها و توان خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی نقش بسزایی دارند. سازمان زمانی موفق است که بتواند نیازهای نیروی انسانی موجود را برآورده سازد و به پرورش ابتکار و خلاقیت آنها بپردازد ( هاشمی و همکاران،۱۳۹۰،ص۶۴).
۲-۱۳- نوآوری و رقابت
نوآوری به چالش کشیدن قواعد
شرکت ها برای موفقیت به جای انجام بهترین شیوه عمل وارائه بهترین محصول به خلق شیوه های نو، قواعد جدید و خلق محصولاتی کاملا متفاوت احتیاج دارند. اگر چه اثربخش بودن فعالیت ها ضروری است اما کافی نیست زیرا دیگر اثربخشی فعالیت ها تضمینی برای برتری بر رقبا فراهم نمی سازد. امروزه قرار گرفتن در شرایط مستعد برتری مستلزم ایجاد تغییر اساسی در قواعد بازی است . عوامل روی آوری شرکت ها به نوآوری و خلق ایده های انقلابی عبارتند از:
فقر و کاهش اهمیت منابع
در گذشته نچندان دور، در اختیار داشتن منابع و برخی امتیازات عامل مهمی برای برتری وبقاء و محصول می گردد. پیش از این محدودیت منابع و امتیازات ناتوانی شرکت ها در دستیابی به آنها موجب تضعیف آنان در مقابا رقبا می گردد. اما کاهش اهمیت امتیازات و فقر منابع باعث می گردد شرکت ها در پی قابلیتی باشند علاوه بر پایداری ، مزایای رقابتی قابل اتکایی برای آنها به همراه داشته باشد این قابلیت نوآوری نام دارد. نوآوری در کسب و کار و نیز پیشرفت تکنولوژی ، باعث شده است تا از اهمیت منابع به ویژه از منابع اولیه در دستیابی به مزایای رقابتی کاسته شود. شرکت ها با روش ها و راه حل های گوناگون و نوآورانه وابستگی خود به منابع دسته اول و امتیازات را کاهش می دهند و برای فایق آمدن بر فقر، تکنولوژی، نیروی انسانی و نیز تورم تلاش می کنند( علی احمدی و اللهیاری و ۱۳۸۲, ص۱۱۳و۱۱۲)
آینده سازی
به دلیل وجود متغییر های آشکار و پنهان بسیار، پیش بینی دقیق آینده ناممکن است. دقیق نبودن پیش بینی آینده و تلاش برخی از شرکت ها برای ایجاد الگوی کسب و کار آینده، نیاز مند قابلیتی منحصر بفرد بنام نو آوری است .شکست گروهی که از آینده سازی غفلت نمایند حتمی است ولی ساختن آینده سیاستی است که احتمال پیروزی دارد.گری هامل، استاد استراتژی، بیان میدارد که هدف از پیش بینی تعیین آنچه ممکن است رخ دهد نیست بلکه هدف از آن درک آینده ای است که می توان ایجاد نمود. دنیس گابور معتقد است : “بهترین راه پیش بینی آینده ، ساختن آن است".
همگرایی، تشابه و کوتاه شدن عمر استراتژی ها
عمر استراتژی های موفق بسیار کوتاه شده است. افزایش توان تقلید و نیز سرعت تغییرات، عمر استراتژی های موفق را کوتاه نموده است خلق مزیت رقابتی دیگر به معنای انجام بسیار خوب یک قاعده کنونی بازی نمی باشد بلکه به توانایی شرکت در ایجاد تغییرات بنیادی در قواعد بازی بستگی دارد. مشابه تو هم گریی استراتژی ها، شرکت های پیش رو را وتدار می سازد تا برای متمایز شدن از سایرین، فرایند ها، شیوه ها و محصولات و خدماتی نو خلق نماید این امر مستلزم نوآور بودن آنهامی باشد.