«سیر فی الله به واسطه اتصاف به صفات او و تحقق به اسماء تا افق اعلی که نهایت مقام روح و نهایت مقام حضرت و احدیت است.رفع حجاب وحدت استاز وجود کثرت و آن سیر در خداست.»(همان :۲۶۵)
۲-۵-۳ سفر از حق به خلق
«این سفر فنا در حق است.(همان :۴۰)ترقی بعین جمع و حضرت احدیت است که مقام «قاب قوسین» است تا موقعی که دوئیت باقی است و موقعی که دوئیت بر طرف شد مقام «اوادنی»است.عبارت از میان رفتن تقید به قید ظاهر و باطن است که ترقی به عین الجمع است.»(همان :۲۶۵)
۲-۵-۴ سفر به حق در خلق (سیر بالله عن الله)
«سیر بالله عن الله برای تکمیل است که مقام بقاء بعد از فنا و فرق بعد از جمع است.بازگشت از حق به خلق و آن احدیت جمع و فرق است.»(همان :۲۶۵)
«سیاحت بر دو قسم است،سیاحت نفس سیر در زمین و سیاحت قلب در ملکوت علیین از جهت شهود عالم غیب مکنون.»(همان :۲۷۵)
«سیرو سیاحت از شیوه های ریاضت مرسوم صوفیان بود در کتاب های آنان مانند رساله قشیریه و عوارف المعارف باب یا ابوابی خاص درباره سفر و آداب آن دیده می شود. صوفی که به سفر می رود او را گشادِ دل حاصل می شود و اسرار بسیار که در پرده بود بدو رخ می نماید و به قول شمس تبریزی و مولانا«مهذّب» می گردد و از این رو است که برخی از متصوفه تمام عمر خود را در سیر و سیاحت می گذرانیدند.»(موحد،۱۳۷۸ :۴۹)
۲- ۶ علت و انگیزه سفر
سیاحت و سفر، از قدیم ترین ادوار، از مهم ترین خواست ها و تمایلات انسان بوده و هست بشر همیشه آرزو داشته و دارد که از دیگر اقوام و افراد بشری و دیگر سرزمین ها دیدار کند،ناشنیده ها را بشنود و نادیده ها را ببیند. برای هر انسانی،هم انسان های دیگر اهمیت دارند و هم اقلیم ها و اماکنی که زیست گاه آدمی و دیگر موجودات است اولی را «سیر در انفس» و دومی را «سیر در آفاق » نام نهادند.(دانش پژوه،۱۳۸۰ :۱۱)
انگیزه های مختلفی برای رفتن به سفر وجود دارد، اقناع حس کنجکاوی مسافر و ثبت مشاهدات خود از سرزمین های ناشناخته و کشف پدیده های تازه و ارائه دادن آن به نسل جدید انگیزه قوی برای سفر کننده خواهد بود. نکات فکرت انگیز و عبرت آموز که مقصود عمده دادن نمونه ای برای جوانان و تشحیذ ذهن و رغبت انگیزی در راه استفاده از آثار گذشتگان است.
سفر کردن در گذشته و حال:نقش هایی از مردمی وجود دارد که ۳۱۶ میلیون سال پیش زندگی می- کردند.نقش ها در سنگ فسیل شده اند و در کنیا توسط مری لیکی (Mary Leakey) که باستان شناس است،کشف شده استمردم همیشه سفر کرده اند.افراد در جستجوی غذا بوده اند،از خطر گریخته اند و همیشه خواسته اند بدانند چه چیز در آن گوشه دیگر است و در افق چیست.امروزه نیز گاه به دلایل مشابهی سفر می کنیم. اما همچنین برای تجارت،به عنوان جهان گرد و برای ملاقات دوستان و بستگان نیز سفر می- کنیم و باید دلایل بسیار دیگری نیز وجود داشته باشد.(رایت،۱۳۷۳ :۱۱)
«تمایل به سیاحت و معرفت و شناختی که از سیر در حالات آدمیان و شهر و دیارها حاصل می شود خاص یک دسته از افراد بشر نیست،همه کسانی که با هر مقصود و منظوری سفر می کنند بدین شناخت تمایل دارند و این میل و علاقه آن چنان شدت و قوت دارد که اشتیاق سفر به هدف های دیگر در وجود انسان غلبه می کند.به طوری که کمتر کسی را می توان یافت که انس به سیاحت در وجود سرشته نباشد.»(دانش پژوه،۱۳۸۰ :۱۳)
۲-۶-۱ عشق سَفَر – نوطلبی و ماجراجویی
خواننده ی یک سفرنامه که گزارش مشقات و مخاطرات و فلاکتهای عظیم سفر را می خواند گاهی از خود می پرسد که آخر این فرد از این همه راه رفتنها و آواره گشتنها چه می خواهد؟ چرا آرام نمی- گیرد؟ تا کجا می خواهد پیش برود؟ تنها، در سرزمین های ناشناس، در میان اقوامی غریب و ناآشنا که نه زبان شان را می داند و نه با آداب و رسوم شان وجه مشترکی دارد چه می جوید؟(موحد،۱۳۷۸ :۴۷).
در میان ادیان شناخته شده جهان شاید هیچ یک به اندازه اسلام توجه به سفر نداشته است. احکام شرع که برای زندگی حضری وضع می شود در مقام تطبیق با مقتضیات سفر تعدیل می گردد. اگر نماز است قصر می شود. (آیه ۱۰۱، سوره نساء) و اگر روزه است به پس از پایان سفر موکول می گردد. (آیه ۱۸۴، سوره بقره) و اگر معامله و تجارت است شرایط خاص سفر در آن ملحوظ می افتد. (آیه ۲۸۳، سوره بقره).(همان:۴۷)
خدیجه، بانوی اول اسلام، بازرگان بود و پیغمبر اکرم خود جوانی را در سفرهای بازرگانی گذرانیده بود. در حدیثی منسوب به پیغمبر آمده است: سفر کنید تا سالم بمانید و توانگر. «سافروا تصّحوا و تغنموا». در قرآن کریم علاوه بر توجه به آن معانی که سابقه در زندگی عربها داشت سفر به دو انگیزه دیگر هم موردنظر قرار گرفته است. اول انگیزه آموزش یعنی تفقه در دین (آیه ۱۲۲، سوره توبه) دوم انگیزه بیداری دل و باز شدن چشم و گوش آدمی (آیه ۴۶، سوره حج) و عبرت گرفتن از سرگذشت اقوام و احوال گذشتگان (اقلاً در ده مورد از قرآن).(همان :۴۸)
۲-۷ آداب و شرایط سفر
زیارت خانه خدا، مرقد حضرت رسول، قبور مطهر ائمه معصومین (علیهم السّلام)، مزار پاکِ شهدای راه حق، زیارت قبر انبیاء و اوصیاء و اولیاء و صحابه و تابعین. دیدار از مرقد علمای بزرگ فرزندان اهل بیت و قبور مؤمنان و صالحان، همه از مواردی است که در متون دینی به آنها تشویق شده است و زیارت قبور امامان، نوعی تجدید عهد و پیمان با صاحبانِ ولایت است. امام سجاد (ع) بیست و پنج بار به سفر حج رفت.
دیدگاه اسلام درباره آداب سفر را می توان در سه قسمت مطرح کرد: پیش از سفر، هنگام سفر و پس از سفر. گرچه رفتار انسان در هر حالی باید شایسته باشد، اما در سفر به خاطر رنج های بسیار که زمینه های عصبانیت افراد را مهیا می سازد، اسلام آداب خاصی را توصیه نموده است.
۲-۷-۱ آداب پیش از سفر
در روایتی امام علی (علیه السلام) از افراد می خواهد، به سفری نروند که بیم آن می رود به نماز یا.
در روایتی امام علی (علیه السلام) از افراد می خواهد، به سفری نروند که بیم آن می رود به نماز یا دینشان لطمه بخورد.
در حدیثی دیگر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) از امام علی (علیه السلام) می خواهد، هنگام سفر، برای حفظ جانش از سارقان و درندگان، چوبدستی از درخت بادام تلخ به همراه داشته باشد و آیه بیست و دوم از سوره قصص را بخواند. همچنین در دره ها (که پناهگان ماران و درندگان است) اتراق نکند.
«انتخاب همسفر در اسلام بسی مهم شمرده و نخستین پیشوا، در سفارش به فرزندش، از او می خواهد، ابتدا به جست و جوی دوست (و همسفر) برآید و سپس را ه افتد. و نیز برای پیشگیری از اختلاف، با کسی همسفر نشودکه آن فرد، خودرا برتر از او بداند.» (مجلسی، ۱۳۶۹ :۴۰۷ )
«حضرت به خاطر اهمیتی که برای نماز جمعه قائل بود ، از افراد می خواست جز در صورت ضرورت ( و یا بخاطر خدا ) ، در روز جمعه سفر در سه شبِ آخر ماه قمری مکروه است .امام علی (علیه السلام) به سفارش رسول گرامی (صلی الله علیه و آله ) تنها سفر نمی کرد، و در احادیث، حداقل سه و حداکثر هفت نفر برای همراهی در سفر ذکر شده است.»( فیض کاشانی ،۱۳۷۹ :۷۶)
اسلام مکتبی است که از هر فرصتی برای رعایت و گسترش بهداشت بهره می جوید؛ و چه بسا در همین راستا است که غسل پیش از سفر مستحب است .سپردن خانواده به خداوند ، پیش از سفر، برای مسلمان امری طبیعی است و پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) در این باره فرمود : آدمی هیچ جانشینی در خانواده اش، بهتر از دو رکعت نماز، نمی گذارد که هنگام سفر بخواند و سپس دست به نیایش بردارد و بگوید : « الهم انّی استودعک نفسی و مالی و ذریتی و دنیای و آخرتی و خاتمه عملی» (مجلسی، ۱۳۶۹ :۳۹۹)
امام محمد غزالی در بیان علم مسافران پیش از سفر گفته است : «و بر وی واجب بُوَد که علم ِ رُخْصتِ سفر بیاموزد – اگرچه عزم دارد که رخصت نکند – باشد که به ضرورت بدان حاجت بود و علم قبله و وقت بباید آموخت .» ( غزالی، ۱۳۷۴ :۴۷۶).
۲-۷-۲ زمان سفر
از آداب سفر آن است که مسافر از هر منزلی صبح زود حرکت کند .
امام علی (علیه السلام ) شب پیمایی را خوش نمی داشت. هم خود آخر شب(سحر) سفرش را آغاز می کرد و هم کسانی را که به سفر می فرستاد ، از آن ها می خواست، سحر سفر کنند .سفر در روزهای شنبه ، پنجشنبه و شب جمعه نیز سفارش شده است .از امام صادق علیه السلام است که فرموده اند: « هر که خواست سفر کند باید روز شنبه سفر کند، زیرا اگر سنگی در روز شنبه از کوهی جدا شود، هر آینه خداوند آن را به جای خود بر می گرداند » (فیض کاشانی ،۱۳۷۹ :۸۳)
«دیگر آن که جهد کند تا ابتدای نوروز پنجشنبه بُوَد – بامداد؛ با رسوال (ص) ابتدای سفر روز پنجشنبه کردی». ( غزالی ، ۱۳۷۴ :۴۶۴)
همچنین در برخی از روایات، روزهایی را ذکر کرده و تأکید کرده که در این روزها سفر نکند و در احادیث دیگر یادآوری شده است: «صدقه بدهید و هر روزی که می خواهید، سفر کنید » .امام علی (علیه السلام ) گشاده دستی در سفر، کمتر مخالفت کردن با همسران و بسیار به یاد خدا بودن را در فراز و نشیب های مسافرت ، از نشانه های جوانمردی درسفر برشمرد .همچنین ایشان می فرمود : وقتی گروهی با هم سفر می کنند ، همه سهمی پرداخت کنند ، و پول ها جمع و هزینه ها از آن کسر شود ( این کار را باعث عدم اختلاف می دانست) .ایشان چون در جایی فرود می آمد ، دست به نیایش بر می داشت و می فرمود: خداوند! ما را در فروگاهی خجسته فرود آر، و تو بهترین فرود آورنده ای .
«در احادیث همراه بردن تسبیح، تربت حضرت امام حسن (علیه السلام ) ، انگشت ، و دستار بستن (برای مردان)، قرآن خواند در حالی که سواره است، خواندن دو رکعت نماز هنگام پیاده شدن و دعا کردن هنگام سوار شدن، تأکید شده است.پیامبر نیز چون به سفر می رفتند، شیشه روغن، سرمه دان، قیچی، آینه، مسواک، شانه سوزن، طناب، تسمه های بغل و چیزی که با آن کفش را پینه کنند، همراه خود می بردند.»( مجلسی، ۱۳۶۹ :۴۰۴)
یاری رساندن به دیگران ، در همه موارد ،دراسلام سفارش شده است . اما با عنایت به نیاز بیشتر آدمی به کمک در سفر، در احادیث، بدان توجه ویژه ای شده است .پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله ) می فرماید: کسی که مومن مسافری را یاری رساند، آفریدگار هفتاد و سه دشواری از سختی های این جهان را از او بر می دارد ] و برایش آسان می گرداند [ و او را ازغم و اندوه اَمان می دهد و هفتاد سختی آن جهان را از وی برطرف می سازد و امام باقرعلیه السلام فرموده اند : «هر گاه در زمین سرسبزی مسافرت می کنی بامداد حرکت کنید، هر گاه در سرزمینی خشک سیر می کنید، با شناخت حرکت کنید.» (فیض کاشانی، ۱۳۷۹ :۸۹ )
۲-۷-۳ آداب پس از سفر
در احادیث، از سفر به عنوان قطعه ای از رنج تعبیر شده است که به کحض پایان یافتن، هر چه سریع تر باید نزد خانه و خانواده بازگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «مسافرت نوعی از عذاب است بنابراین هر گاه کسی از شما سفرش به پایان رسید باید هر چه زودتر به نزد خانواده برگردد. «همان، ۱۳۷۹ :۹۵ )
در روایات ما، ضیافت دوستان پس از بازگشت از سفر مستحب شمرده است.هدیه آوردن از سفر نیز سفارش شده است.در روایتی آمده است:کسی که از سفر بر می گردد،سزاوار است پیش از انجام هر کاری،غسل کند،دو رکعت نماز بگذارد،به سجده رود و به خاطر به سلامت بازگشتن و … شکر خداوند را بر زبان آورد.
۲-۸ آداب سفر از دیدگاه امام صادق (علیه السلام)
در کتاب من لا یحضره الفقیه عمرو بن ابی المقدام از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که آن حضرت فرمود«در حکمت آل داوود(ع) آمده است:همانا شخص عاقل نباید از وطن خود کوچ کند مگر در سه مورد:برای فراهم کردن توشه آخرت و یا تأمین معاش و یا کسب لذت غیر حرام.»(کاشانی،۱۳۷۹ :۷۹)
همچنین پیامبر (صل الله علیه و آله)درباره سفر فرموده است:«مسافرت کنید تا تندرست باشید و جهاد کنید تا غنیمت به دست آورید و حج به جا آورید تا بی نیاز شوید.»(همان :۷۲)
امام صادق(ع) در حدیثی فرموده است:«هر گاه خداوند وسیله روزی بنده اش را در سرزمینی فراهم کرده باشد،او را به آن سرزمین نیازمند می سازد.»(همان :۷۲)
بنابراین،در سفرها باید آدابی را که از پیشوایان دین نقل شده است،به عنوان رهنمود گرفتن از مکتب،رعایت کرد.نگاهی به مجموعه روایات اسلامی،نکاتی را به عنوان «آداب سفر» به ما می آموزد که مهم ترین آن ها آموختن «آیین همراهی و هم سفری»است.تاکید شده است که پیش از سفر، هم سفر مناسبی پیدا کنید.چرا که مسافرت تنهایی مکروه است. رسول خدا (ص) از سه کس مذّمت کرده است:یکی آن که غذایش را تنها می خورد.یکی آن که در خانه ای تنها می خوابد.سوم آن که تنها به مسافرت های دور و دراز می رود.از پیامبر (ص) نقل شده است:«از بزرگواری مرد است که وقت رفتن به سفر،توشه راهش پاکیزه باشد. توشه مسافر آواز و شعری است که به سخن زشت نیانجامد».(همان :۷۳)
امام صادق(ع) در مورد آداب سفر فرموده اند:«هر گاه مسافرت کردید،سفره ای همراه داشته باشید و در آن با همراهان مدارا کنید.»و نیز فرموده اند :«از ما نیست هر که با هم صحبتش معاشرت خوبی و با رفیقش رفاقت خوبی نداشته باشد و با هم خوراکش به نیکی هم خوراکی نکند و با کسی که با او خوش خو است،خوش خو نباشد.» و در مورد جوان مردی در سفر گفته اند:«زیادی توشه و پاک بودن و در اختیار همراهان گذاشتن آن و پس از پوشیدن نگه داشتن معایب ایشان و شوخی کردن بسیار به شرطی که باعث خشم خدای تعالی نباشد.»(همان :۷۴)
و نیز فرموده اند:«با کسی معاشرت کن که باعث افتخار و زینت تو باشد و با کسی که تو باعث افتخار او باشی معاشرت نکن.»(همان :۷۷)
و در حدیثی دیگر فرموده اند: «سفر کنید تا بدن های شما صحیح شود و جهاد کنید تا غنیمت دنیا و آخرت بیابید و حج کنید تا مال دار و بی نیاز شوید و در دفع نحوست های سفر به تصدیق و دعا در حدیث صحیح از حضرت صادق(ع) منقول است که تصدق کن و در هر روز که خواهی به سفر برو.» (مجلسی،۱۳۶۹ : ۶-۳۹۵)
۲-۹ اهمیت سفر
سفر در نوع خودش امتیازهای بسیار دارد، از یک طرف باعث آرامش روح و روان می شود، از طرفی تجربیات انسان را بالاتر می برد. اما چه خوب است از این سفر و مسافرت استفاده های بیشتری شود و حاصل این بهره ها به شکل مکتوب درآید یعنی سفرنامه.انسان را موجودی اجتماعی تعریف کرده اند و قبایل و طوایف پراکنده بشر که هر یک در نقطه یی از عالم می زیسته اند از طریق سیر و سفر با هم آشنا شده اند و جوامع را تشکیل داده اند.«هر کس با توجه به بینش و دانش و بصیرت خویش از مناظر و مرایا عبرت و نتیجه می گیرد و از هم نشینی با دیگر مردمان،تجربه می آموزد.»(دانش پژوه،۱۳۸۰ :۱۲-۱۱)
امام علی (علیه السلام) در روایتی، سفر را یکی از راه های درآمد می دانست و می فرمود: هرگاه روزگار بر یکی از شماها دشوار شد، پس، از سرزمین خود خارج شود و بیهوده خویش و خاندانش را با غصه خوردن غمگین نکند.
امام صادق (علیه السلام)، هدف از سفر مجاز را توشه یافتن برای آخرت، درآمد اقتصادی و لذت و تفریح بر می شمرد. تندرستی و شادابی و تجدیدقوا نیز یکی از اهداف سفر در روایات مطرح شده است.
مولی محسن کاشانی قدس سرّه در کتاب المحّجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء در فواید سفر گفته اند:«بدان که سفر نوعی حرکت و معاشرت است،فایده ها و آفت هایی دارد.فایده هایی که انگیزه سفر است از دو حال خارج نیست.یا گریز از زیان است یا طلب منفعت.
زیرا مسافر یا برای دوری از اقامت گاه خود انگیزه ای دارد که اگر آن انگیزه نبود هدفی برای سفر نداشت و یا آن که در سفر مقصد و هدفی دارد.»(کاشانی،۱۳۷۹ :۵۵)
بشرحافی گفت:«ای قرّایان ،سفر کنید تا پاک شوید، که هر آب که بر جای بماند بگندد.»(غزالی،۱۳۷۴ :۴۵۸)
۲-۹-۱ عبارات خردمندانه درباره مسافران
هیچ کس تا زمانی که زبان کشور مورد نظر را نیاموخته نباید سفر کند. وگرنه او داوطلبانه خود را به یک بچه تبدیل می کند. سنگین ترین جامه دان برای مسافر، کیسه ای خالی است.(ضرب المثل انگلیسی)، آن که زیاد سفر می کند، زیاد می داند.آن هایی که از دیار گذر می کنند هوای خود را تغییر می دهند نه خاک خود را،سفر کردن افراد را خردمند تر می کند اما شاد نمی کند.مسافر بدون دانش پرنده ای بدون بال است،کسی که می خواهد شاد سفر کند باید سبک سفر کند،من به سهم خود،نه برای رفتن به جایی بلکه برای رفتن،سفر می کنم. من به خاطر سفر،سفر می کنم. موضوع مهم حرکت کردن است.(رایت،۱۳۷۳ :۱۰).
دانلود فایل های پایان نامه با موضوع بررسی محتوایی سفرنامه ابن بطوطه- فایل ۵