۲۲
نظری
۲۰۰۹
Correani et al(+)
سرمایه ی اجتماعی اثر مثبت بر مقدار پسماند سولو (A) دارد.
۲۳
اروپا
۲۰۰۹
Akcomak and Weel(+)
سرمایه ی اجتماعی با تأثیر مثبت بر نوآوری باعث پیشرفت تولید خواهد شد.
۲۴
آمریکا
۲۰۰۹
Shidele and Kraybill(+)
سرمایه ی گذاری در سرمایه ی اجتماعی، بدون توجه به منافع آینده روی می دهد و ویژگی های شخصی بر سطح و تغییرات سرمایه ی گذاری تأثیر می گذارد و نهادها در تعیین رفتار سرمایه گذاری سرمایه ی اجتماعی تأثیر می گذارند.
۲۵
فیلیپین
۲۰۱۰
Labbone and Chase(+)
اعتماد و کاهش هزینه های مبادله، همبستگی مثبت دارند و کاهش هزینه های مبادله از طریق افزایش اعتماد منجر به افزایش رشد اقتصادی گردیده است.
۲۶
نظری
۲۰۱۰
Roseta-Palma et al(+)
سرمایه اجتماعی به عنوان کالای عمومی اثر مثبت بر محیط زیست دارد.
مأخذ: یافته های تحقیق
باومن و شنایدر[۳۷] (۱۹۹۹) در مقاله ای با عنوان “آوردن پوتنام به مناطق اروپایی: ارتباط یا عدم ارتباط سرمایه ی اجتماعی با رشد اقتصادی” در چارچوب رویکرد تجربی از یک الگوی کمّی کلان رشد اقتصادی نئوکلاسیکی برای مناطق اتحادیه اروپا استفاده کرده ونشان داده اند که اثر عوامل مختلف فرهنگی بر رشد اقتصادی معنادار نیست و اثرات این گونه عوامل مانند سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی ضعیف می باشد. داده های مورد استفاده در این مطالعه به صورت مقطعی بوده است.
وایتلی (۲۰۰۰)[۳۸] در مقاله ای با عنوان “سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی” به بررسی رابطه میان سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی برای ۳۴ کشور بر طبق داده های دوره ۱۹۹۲-۱۹۷۰، با بهره گرفتن از الگوی رشد اقتصادی نئوکلاسیکی تعدیل شده می پردازد. وی نشان می دهد که سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی تأثیر مثبت می گذارد و به همان مقدار که سرمایه ی انسانی یا آموزش در الگوی رشد درون زا اهمیت دارد، سرمایه ی اجتماعی نیز اهمیت دارد.
روتلدج و آمسبرگ[۳۹](۲۰۰۲) در مطالعه ای با عنوان “سرمایه اجتماعی و رشد اقتصادی” درچارچوب مطالعه ی نظری، سرمایه اجتماعی را دریک الگوی ساده رشد، تعریف و بررسی کرده اند. حداکثر کردن درآمدهای بدست آمده افراد از تجارت (مبادله) در طول زندگی، از فروض این الگو است و هرکدام از طرفین مبادله، ساختارمعمای زندانی در نظریه ی بازی ها را دارند.
در این مطالعه، تجارت در الگوی رشد تدوین شده است و ارتباط میان رشد، تحرک نیروی کار و سرمایه اجتماعی بررسی شده است.
نتیجه این مطالعه این است که نقطه ی تعادل در این الگو، تجارت های همکاری جویانه می باشد. علاوه بر این، محققین نتیجه گرفته اند که واکنش نیروی کار به تکانه نوآوری، بر هر دو عامل کارایی نیروی کار و سرمایه اجتماعی تأثیر می گذارد که این عوامل بر رشد اقتصادی مؤثر هستند.
اسویندسون[۴۰](۲۰۰۳) در مطالعه ای با عنوان “سرمایه ی اجتماعی، فساد و رشد اقتصادی: اروپای شرقی و غربی” در چارچوب مطالعه ی نظری و تجربی و با بهره گرفتن از داده های پانل[۴۱] به این نتیجه رسیده است که تمرکزگرایی در سیاست باعث ایجاد فساد می گردد و فساد، اعتماد مردم را به دولت کم می کند و همین امر باعث کاهش سرمایه ی اجتماعی و اعتماد میان افراد جامعه می شود. در این مطالعه، اعتماد به عنوان متغیر سرمایه ی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد و با کاهش سرمایه ی اجتماعی، رشد اقتصادی هم کاهش پیدا می کند.
این محقق با مقایسه جداول مربوط به میانگین وزنی فساد و اعتماد کشورها به این نتیجه رسیده است که کشورهایی که سطح فساد بالاتری را دارند (مانند کشورهای اروپای شرقی)، با سطح پایین تری از اعتماد همراه می باشند. در این مطالعه سطح پایین اعتماد (اعتماد عمومی و مشارکت های مدنی)، با سطح کمتری از تولید ناخالص داخلی سرانه ارتباط دارد. در کشورهای شمالی اتحادیه ی اروپا، فساد کمتری وجود دارد و اعتماد جامعه با سطح تولید ناخالص داخلی سرانه همبستگی مثبت دارد.
باربیری[۴۲](۲۰۰۳) در مطالعه ای با عنوان “سرمایه ی اجتماعی و خود اشتغالی” به این نتیجه رسیده است که میزان انباشت سرمایه ی اجتماعی در افرادی که از لحاظ مهارت متفاوت هستند بسیار متغیراست و افرادی که در سطح بالای مهارت های کاری قرار دارند، میزان انباشت سرمایه ی اجتماعی آنها بالاتر است و بر زندگی و تجربه های کاری آنها مؤثر است. همچنین آنها می توانند از انباشت سرمایه ی اجتماعی خود در جهت پیشرفت کیفیت مالی و روحی زندگی خود استفاده کنند و در نهایت، وی سرمایه ی اجتماعی را عاملی مؤثر بر نابرابری اجتماعی می داند که نمی توان آن را نادیده گرفت. دادهای مورد استفاده در این مطالعه به صورت مقطعی و مربوط به سال ۲۰۰۰ می باشد و از روش تحلیلی شبکه ای و رگرسیون های لاجستیکی برای تخمین استفاده شده است.
آیر و همکاران[۴۳](۲۰۰۵) در مطالعه ای با عنوان “سرمایه ی اجتماعی، رشد اقتصادی و توسعه منطقه ای” به بررسی ارتباط میان سرمایه ی اجتماعی، عمکرد اقتصادی و توسعه ی منطقه ای در آمریکا پرداخته اند؛ تفاوت مطالعه ی آنها با مطالعات پیشین این است که آنها توسعه ی منطقه ای را به مطالعات خود اضافه کرده اند و از داده های مقطعی مربوط به سرمایه ی اجتماعی پیمایش پایه ای انجمن های سرمایه ی اجتماعی[۴۴]در سال۲۰۰۰ استفاده نموده اند. افراد مورد مطالعه، ۲۴۰۰۰ نفر بوده اند که متعلق به ۴۰ انجمن در سطح آمریکا بودند و در ۹ منطقه توزیع شده بودند. این محققین از روش تحلیل چند متغیری برای بررسی تعیین کننده های اقتصادی و اجتماعی سرمایه ی اجتماعی بهره برده اند و نشان داده اند که آموزش، مهمترین و عمده ترین عامل شاخص های سرمایه ی اجتماعی است و سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی و توسعه ی منطقه ای اثر مثبت می گذارد.
ودهاوس[۴۵](۲۰۰۶) در مطالعه ای با عنوان “سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی اقتصادی در مناطق استرالیا: مطالعه موردی” رابطه میان سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی اقتصادی دو شهر کوچک استرالیا را طی دوره ی ۲۰۰۲-۲۰۰۱ مورد مطالعه قرارداده است؛ مطالعه ی وی با این فرضیه شروع می شود: شهری که سرمایه ی اجتماعی بالاتری دارد از توسعه ی اقتصادی بالاتری هم برخوردار می باشد. همچنین بیان می کند که سرمایه ی اجتماعی اثر تصادفی مثبتی را بر توسعه ی اقتصادی می گذارد. وی در نهایت، ادعای خود را مبنی بر اینکه سطوح بالاتر سرمایه ی اجتماعی در یک جامعه ی منطقه ای کوچک، اثر مثبتی بر سطح توسعه ی اقتصادی دارد، اثبات می کند.
چو(۲۰۰۶)[۴۶] در مطالعه ای با عنوان “سه الگوی ساده از سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی” سه الگوی نظری از اثرگذاری سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی ارائه کرده است. در این الگوها، تأثیرگذاری سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی از سه کانال است: ۱- تأثیر بر انباشت سرمایه ی انسانی و رشد ۲- تأثیر بر توسعه ی مالی از طریق اثرات آن بر اعتماد اجتماعی و هنجارهای اجتماعی۳ - تسهیل شبکه سازی بین بنگاه ها و خلق نوآوری و تکنولوژی.