۲-۲- قضیه موفقیت
در مورد همه اعمالی که اشخاص انجام می دهند،غالبا این گونه است که هر عملی از یک شخص اگر که مورد پاداش قرار گیرد،احتمال تکرار آن عمل به وسیله همان شخص افزایش می یابد.(هومنز،۱۹۷۴:۱۶).
این قضیه به آن معنا است که یک شخص اگر در گذشته با مشورتهای مفید دیگران پاداش گرفته باشد،احتمال بیشتری میرود که در آینده از دیگران کمک مشورتی بخواهد به عبارت دیگر،هر چه ان شخص مشورت های سودمندتری در گذشته دریافت کرده باشد در اینده بیشتر درخواست مشورت خواهد کرد.به همین سان،اگر دیگری در گذشته با تایید بیشتری پاداش گرفته باشد،در اینده آمادگی بیشتری برای مشورت دادن از خود نشان خواهد داد.
۳-۲-قضیه محرک
اگر در گذشته ،وجود محرک خاصی ،یا یک رشته از محرک ها،باعث شده باشد که شخصی با کنش خود پاداش گرفته باشد،محرک های کنونی و آتی هر چه به محرک گذشته شباهت بیشتری داشته باشند،احتمال بیشتری می رود که آن شخص در برخورد با این برخورد با این محرکها آن کنش یا همانندش را انجام دهد .
هومنز به فراگرد تعمیم علاقه داشت ،یعنی گرایش به این داشت که رفتار را به موقعیتهای مشابه بسط دهد.با توجه به همان مثال ماهی گرفتن،یکی از جنبه های تعمیم،حرکت از ماهی گرفتن در ابگیرهای کاملا گل الود،به سوی ماهی گرفتن در هر آبگیر با هر درجه ای از گل آلودگی است.به همین سان،موفقیت در ماهیگیری،احتمالا از یک نوع ماهیگیری به نوعی دیگر(برای مثال،از ماهیگیری در اب زلال به ماهیگیری در اب شور)منجر می شود و یا حتی از ماهیگیری به شکار می انجامد. به هر روی،فراگرد تمایز قایل شدن نیز تاثیرش را می گذارد. یعنی اینکه، یک کنشگر ممکن است تنها در موقعیتهایی ماهی بگیرد که موفقیت امیز بودن انها در گذشته اثبات شده باشد دیگر انکه اگر شرایط موفقیت بسیاردشوار شده باشد،بعید است که شرایط مشابه،آن رفتار را برانگیزاند.اگر محرکتعیین کننده بسیار زود از رفتار مربوط رخ دهد در عمل نمی تواند ان رفتار را تحریک کند.کنشگر ممکن است در برابر محرک حساسیت بیش از اندازه ای نشان دهد،به ویژه اگر ان محرک برای کنشگر بیش از حد با ارزش باشد.در واقع،کنشگر تا زمانیکه که شکست های پی در پی او موقعیت رال تصحیح نکند،ممکن است به محرک های نامربوط نیز واکنش نشان دهد.همه این موقعیت ها بستگی به محرکها دارد.
۴-۲-قضیه ارزش
هر چه نتیجه یک کنش برای شخص با ارزش تر باشد،احتمال بیشتری دارد که همان کنش را دوباره انجام دهد .(هومنز،۱۹۷۴: ۲۵).
هومنز دو مفهوم پاداش و تنبیه را مطرح می کند.پاداش به کنشی اطلاق می شود که ارزش مثبتی داشته باشد،هر افزایشی در پاداش احتمال برانگیختن رفتار دلخواه را بیشتر می سازد اما تنبیه به کنشی اطلاق می شود که ارزش منفی در بر داشته باشد،هر افزایشی در تنبیه کنشگر را وا می دارد که رفتار غیر دلخواه را کمتر از خود نشان دهد هومنز تنبیه را وسیله ای غیر موثری برای واداشتن انسانها به تبادل رفتار می داند بهتر است که به دفتار غیر دلخواه پاداش ندهیم تا انکه سرانجام ان رفتار فروکش کند وانگهیفاحتمال کمتری دارد که تنبیه به عنوان وسیله ای برای واداشتن فردی به انجام یک عمل،درست عمل کند.در این موارد،دادن پاداش بر تنبیه ترجیح دارد،البه اگر دست و دلبازانه عمل نشود.هومنز این را اشکارا ساخته است که نطریه اش یک نظریه صرفا لدت گرایانه نیست،پاداش ها هم می توانند مادی باشند (مانندپول)و هم نوعدوستانه (مانند کمک به دیگران).
۵-۲قضیه محرومیت-سیری
یک شخص هر چه در گذشته نزریک پاداش معینی را بیشتر دریافت کرده باشد،همان پاداش در آینده برایش کم ارزشتر خواهد شد.(هومنز،۱۹۷۴: ۲۹ ).
در اینجا عامل زمان نقش تعیین کننده ای دارد،اگر پاداش های معین طی فواصل زمانی طولانی داده شود،احتمال کمتری دارد که انسانها از آن سیر شوند.در اینجا هومنز دو مفهوم اساسی دیگر را مطرح می کند که عبارتند از:خسارت و سود.خسارت در هر رفتاری با پاداشهایی مشخص می شود که یک کنشگر در فواصل معین یک کنش از دست می دهد سود در تبادل اجتماعی،با تعداد بیشتر دریافت پاداش در مقایسه با میزان خسارت،مشخص می شود.این دو مفهوم هومنز را واداشتند تا قضیه محرومیت-سیری را دوباره قالب ریزی کند،به این صورت که:"هر چه یک شخص در نتیجه یک عمل سود بیشتذی کسب کرده باشد احتمال بیشتری می رود که ان عمل را دوباره انجام دهد(هومنز:۱۹۷۴ ، ۳۱).
۶-۲- نظریه جهان حیاتی شوتس
مفهوم جهان حیاتی از نظر شوتس،چهارچوب فرهنگی و از پیش تعیین شده زندگی اجتماعی و تاثیر آن بر افکار و کنش های کنشگران را در بر می گیرد.هرچند که او به بررسی تاثیر نیروهای فرهنگی بر کنشگران علاقه داشت،اما برای خود سطح فرهنگی نیز اهمیت بسیاری قایل بود.او از همه بیشتر به الگوهای اعتقادی و کرداری که فرهنگ تجویزشان می کند و از طریق اجتماعی انتقال می یابند،علاقه مند بود.عناصر سازنده فرهنگ در جهان حیاتی،از نظر زمانی پیش از ما وجود داشته و بعد از ما نیز وجود خواهند داشت.این چهارچوب فرهنگی از بیرون به ما تحمیل می شود،ساخت فردی و جاری واقعیت را در بر نمی گیرد،بلکه در جهت مقید ساختن کنشگران و اعمال محدودیت هایی بر رفتار روزانه شان،عمل می کند.این چهارچوب،مسیرهای کنش از پیش آماده شده،راه حلهای مسایل و تفسیرهایی از جهان اجتماعی و نظایر ان ،در اختیار کنشگران می گذارد .در نتیجه کنشگران در موقعیت های غیر تردید آمیز،گرایش به این دارند که به الگوهای واکنش عادتی توسل جویند .در جهان mitwelt کنشگران احتمالا کمتر موقعیت های تردید آمیزرا تجربه می کنند و بنابراین نیازی به زیر پوشش کشیدن چهارچوب فرهنگی از پیش تعیین شده ندارد.اما در جهان umwelt موقعیت های بحث برانگیز بیشتری در روابط رودر رو مطرح می شود و در نتیجه،نمونه سازیهایی رایج بیشتر در معرض پرسش قرار می گیرد .
جهان حیاتی تمامی نمونه سازیهایی را شامل می شود که همه تجارب،دانش و کردار انسانها،بر پایه آنها استوارند.این همان جهان حیاتی است که کنشگر نمونه ای ان را به گونه ای حاضر و اماده می پذیرد .این واقعیت که جهان اجتماعی تا حد زیادی به وسیله تحمیل های فرهنگی از پیش تعیین شده است،به گونه تناقض آمیزی ،به آزادی بیشتر کنشگران منجر می شود .از انجا که کنش گران مجبور نیستند در هر موقعیتی به چون و چرا بپردازند و بر حسب تعریف،می توانند بر نمونه ها تکیه کنند و برابر با نسخه عمل رفتار نمایند،در نتیجه،این آزادی و فرصت را پیدا می کنند که در موقعیت های خاص و بحث انگیز زندگیشان دانش و کردارشان را تعدیل کنند.
ادمها همچنین سعی می کنند مفهومی را که از دیگران دارند به تناسب موقعیت تنظیم کنند.انها پنداشت های معینی درباره انچه که کنشگران دیگر فکر می کنند،وارد یک موقعیت معین می شوند.بیشتر ادمها می پندارند که طرز فکر دیگران به همان روال طرز فکر خودشان است.در برخی موارد،یافته های انها این تصورشان را تصدیق می کند،؛ولی در برخی موارد دیگر،حالتهای چهره، حرکات،لحن صحبت کردن و اعمال دیگران با برداشتی که از طرز فکر انها داشتیم نمی خواند. در این موقعیت ها ،ادمها باید در نظرشان درباره طرز فکر دیگران تجدید نظر کنند و واکنش هایشان را بر پایه تصویر جدید از طرز فکر دیگران استوار سازند. این یک فراگرد غیر مستقیم است،زیرا ادمها واقعا نمی توانند بدانند که دیگران چه فکر می کنند.برای همین،انها به گونه ازمایشی کنشهایشان را تغییر می دهند،به این امید که این تغییر رفتار واکنش هایی را برانگیزد که با آنچه که اکنون فکر می کنیم در ذهن دیگران می گذرد،سازگاری داشته باشند.ادمها برای انکه بتوانند بفهمند چرا دیگران رفتار خاصی را در پیش گرفته اند،باید بارها در برداشت شان از فراگردهای فکری و اعمال دیگران تجدید نظر نمایند.احتمال این است که در برخی موارد،انسانها نتوانند به اندازه کافی رفتارشان را تنظیم کنند و در نتیجه،یک کنش متقابل خاص را از دست دهند و در این رابطه،یکسره مات و متحیر باقی مانند .در چنین مواردی انها می توانند موقعیت های اسانتری را بجویند که دستورالعمل های اشنا را بتوان در انها به کار بست.(ریتزر:۱۳۷۴ ،۳۴۷ ).
۷-۲- نظریه پایگاه اجتماعی وبر
یکی ازمباحثی که وبر به ان می پرداردپایگاه است پایگاه به تفاوت های میان گروه های اجتماعی از نظر احترام یا اعتبار اجتماعی که دیگران برای آن ها قایل می شوند اطلاق می گردد. تمایزات پایگاهی اغلب از تقسیمات طبقه ای مستقل است و احترام اجتماعی می تواند مثبت یا منفی باشد.
اگرچه طبقه به طور عینی معین می شود، پایگاه به ارزیابی های ذهنی افراد از اختلافات اجتماعی بستگی دارد. طبقات از عوامل اقتصادی مربوط به دارایی و در آمد نشأت می گیرند، پایگاه به وسیله شیوه های زندگی گوناگونی که گروه ها دنبال می کنند تعیین می گردد.
او چنین استدلال می کرد که کنش اشتراکی طبقاتی تنها زمانی پدیدار می شود که در وابستگی میان علت ها و پیامدهای موقعیت طبقاتی ، وضوح پیداکنند ، نظریه قشربندی اجتماعی وبر با نظریه مارکس تفاوت هایی هم دارد ، زیرا که او یک مقوله ساختاری دیگر ، یعنی مفهوم «گروه منزلتی» را در نظریه اش واردکرده است. طبقه بندی انسان ها در گروه های منزلتی بیشتر بر الگوهای مصرف آن ها مبتنی است تا جایگاهشان در بازار یا در فراگرد تولید.
به نظر وبر، هر جامعه ای به گروه ها و قشرهایی تقسیم می شود که هر یک از آن ها سبک زندگی و جهان بینی ویژه اش را دارد، درست هم چنان که جامعه به طبقات مشخص نیز تقسیم می شود. با آن که گه گاه ممکن است اعضای گروه منزلتی و هم چنین طبقاتی با یکدیگر کش مکش داشته باشند ، اما در بیشتر موارد ، اعضای این گروه ها الگوهای ثابت فرماندهی و فرمانبری را به خوبی پذیرا می شوند.
۸-۲پیر بوردیو
به اعتقاد او ، منبع نابرابر ی در جامعه بیشتر ماهیت فرهنگی دارد تا اقتصادی، و فاصله بین فرهنگ مدرسه و خاستگاه اجتماعی- اقتصادی کودک ، عامل مهمی در تعیین موفقیت کودک در نظام آموزشی محسوب می شود. (شارع پور و خوش فر، ۱۳۸۱: ۱۳۶).
بر اساس مشاهدات علمی ، نیازهای فرهنگی نتیجه و تولید تربیت و تحصیلات می باشند. اعمال و ترجیحات فرهنگی با سطوح تحصیلی و منشأ اجتماعی دارای پیوندی تنگاتنگ می باشند. وزن زمینه ها و پیشینه های خانوادگی و تحصیلات رسمی که تأیید آن بستگی زیادی به منشأ اجتماعی دارد ، همراه با میزان مشروعیت بخشی سیستم آموزش بر اعمال فرهنگی پایگاه بالاتر ، تعیین می گردد و در صورت کنترل سایر موارد ، تأثیر منشأ اجتماعی در فرهنگ برتر بیشتر می باشد.
سرمایه فرهنگی تعیین کننده سطح پرستیژ فرهنگی سطوح مختلف ساختار طبقاتی در جامعه می باشد. بوردیو، هم چنین به محیط های اجتماعی و یا زمینه هایی اشاره دارد که در آن تحرکات اجتماعی شکل می گیرد. این محیط ها به لحاظ ترکیب و یا تقابل سرمایه فرهنگی ومادی دارای اهمیت نسبی می باشند .افراد همیشه توسط ترکیبی از این دو سرمایه رتبه بندی می شوند و این محیط ها با لحاظ سطح وگستره فرهنگی از یکدیگر متمایز می گردند .دردرون هر محیط ، رتبه بالاتر دارای فرهنگی با پرستیژ بالاتر می باشد و همین امر سبب تسلط و مشروعیت سلطه صاحبان آن می گردد و بدین ترتیب هر محیط اجتماعی گرچه باید جداگانه تحلیل شود ولی دارای منطقی یکسان در زیر ظواهر و جزئیات به ظاهر بی همتای خود می باشند(شارع پور :۲۹).
دگرگونی در کالاهای فرهنگی ، تغییر هایی را در ذائقه به بار می آورد، هم چنان که دگرگونی در ذائقه نیز احتمالا به تغییر شکل های محصولات فرهنگی می انجامد.ساختار زمینه نه تنها امیال مصرف کنندگان کالاهای فرهنگی را شروط می کند بلکه آن چه را که تولید کنندگان برای برآوردن این تقاضا ها ایجاد می کنند، ساختار می دهد. دگرگونی در ذائقه از کشمکش نیروهای مخالف در پهنه های فرهنگی( برای مثال هواداران مد جدید) و طبقاتی( برای مثال جناح مسلط در برابر جناح های تحت تسلط در داخل طبقه پدید می آید .
بر اساس نظریه سرمایه فرهنگی ، فرهنگ متعالی[۱] نقش بسیار مهمی در باز تولید ومشروعیت نابرابری اجتماعی –اقتصادی ایفا می کند.منظور از فرهنگ متعالی یعنی تمایز اجتماعی از طریق انجام دادن فعالیت هایی که با درجه بالایی از تفکر همراه است لذا بوردیو معتقد است که فرهنگ متعالی نوعی سرمایه فرهنگی است. همانند دیگر انواع سرمایه ، توزیع سرمایه فرهنگی نیز در جامعه یکسان و برابر بین گروه هایاجتماعی مختلف صورت نگرفته است . میزان سرمایه فرهنگی که دانش آموز از خانواده خود به دست می آورد به پایگاه اقتصادی –اجتماعی خانواده او بستگی دارد. سرمایه فرهنگی به همراه سرمایه اقتصادی و اجتماعی به اعضای طبقه مسلط جامعه امکان می دهد تا موقعیت خود را در جامعه باز تولید کنند.(شارع پور : ۸۶) .
بر اساس مشاهدات علمی، نیازهای فرهنگی نتیجه و تولید تربیت و تحصیلات می باشد. اعمال و ترجیحات فرهنگی با سطوح تحصیلی و منشأ اجتماعی دارای پیوندی تنگاتنگ می باشد و اصولا زمینه ها و پیشینه خانوادگی و تحصیلات رسمی که تأیید آن بستگی زیاد ی به منشأ اجتماعی دارد، همراه با میزان مشروعیت بخشی سیستم آموزش بر اعمال فرهنگی پایگاه بالاتر، تعیین می گردد. و در صورت کنترل سایر موارد ، تأثیر منشأ اجتماعی در فرهنگ برتر بیشتر می باشد.(ازاده، ۱۳۷۹ : ۲۷).
به کارگیری طبقه اجتماعی و جایگاه افراد در ساختار اجتماعی به تنهایی نمی تواند تعیین کننده ارزش ها و نگرش ها ، باورها و رفتارها و نهایتا هویت اجتماعی آن ها باشد. بلکه در تحلیل هویت اجتماعی باید جایگاه شغلی و ساختاری فرد را درکنار سایر عوامل مثل جنسیت و سبک زندگی مورد توجه قرار گیرد .سبک زندگی نه راهی برای تعیین طبقه اجتماعی، بلکه شکل اجتماعی نوینی دانسته می شود که تنها در متن تغییرات فرهنگی مدرنیسته ور شد و فرهنگ مصرف گرایی معنا می یابد سبک زندگی راهی است بزای تعریف ارزش ها ونگرش و رفتارهای (هویت) افراد که اهمیت آن برای تحلیل های اجتماعی روز به روز افزایش می یابد . (آیینی:۱۳۸۷،۱۱).
۹-۲نظریه تبادل تلفیقی بلاو
تاکید بلاو بر فراگرد تبادل استحکام نظر او،بیشتر رفتار بشری را جهت می دهد و بر روابط بین انسانها و نیز گروه ها تسلط دارد.مفهوم دگرگونی اجتماعی بلاو،محدود به کنش های مشروط است و بستگی به واکنش های پاداش دهنده دیگران دارد-کنشهایی که اگر واکنش های مورد انتظار در پی نداشته باشد،متوقف می شوند. انسانها به دلایل گوناگونی که انها را به همگروهی اجتماعی سوق می دهند،جذب یکدیگر می شوند.همین که نخستین پیوندها بر قرار می شوند،پاداش های متقابلی که این پیوندها برای اعضای گروه به ارمغان می اورند،باعث نگهداشت و تقویت انها م شوند .موقعیت عکس این قضیه نیز امکان پذیر است:با پاداش های ناکافی،رشته همگروهی سست یا از هم گسیخته می شود.پاداش هایی که در این میان رد و بذل می شوند،می تواند درون ذاتی (مانندعشق،محبت و احترام)یا برون ذاتی(مانند پول و کارو جسمانی)باشند. طرفین همیشه نمی توانند پاداش های برابری به یکدیگر بدهند ،هرگاه نابرابری در تبادل پیش آید،تفاوت قدرت در داخل گروه پدیدار می شود(ریتزر:۱۳۷۴:۴۳۵ ).
هرگاه طرفی به چیزی از ان دیگری نیاز داشته باشد ولی برای جبران ان،چیز قابل مقایسه ای ارائه کند،چهار صورت مطرح می شود نخست،انسانها می توانند دیگران را به زور وادار به کمک کند .دوم،انها می توانند برای رفع نیازشان به منبع دیگری رجوع کند.سوم،انها می توانند بدون ان چیزی که باید از دیگران به دست بیاورند،گلیمشان از اب بیرون بکشند.سرانجام و از همه مهم تر انکه،می توانند خودشان را تابع دیگران سازند و از این طریق،"اعتبار تعمیم یافته"در روابطشان را به دیگران واگذار کنند،دیگران نیز هرگاه که خاسته باشند انها برایشان کاری انجام دهند،می توانند روی این اعتبار حساب باز کنند(این صورت چهارم،همان ویژگی اساسی قدرت است.).
کنش متقابل اجتماعی نخست در چهارچوب گروه های اجتماعی ذخ می دهد انسانها هر گاه احساس کنند که روابط یک گروه پاداش هایی بیشتر از روابط گروه های دیگر به انها عرضه می دارد،جذب ان گروه می شوند.از انجا که انها به این گروه کشش پیدا می کنند،خواستار پذیرفته شدن در ان می شوند.برای پذیرفته شدن،باید پاداش هایی را به اعضای گروه ارائه کنند.این امر مستلزم ان است که به اعضای گروه ثابت کنند که همگروهی با این ادم های تازه وارد برایشان پاداش دهنده خواهند بود واز این طریق انها را تحت تاثیرقرار دهند .وقتی انها توانسته باشند اعضای ان گروه را تحت تاثیر قرار دهند-یعنی زمانیکه اعضای گروه پاداش های مورد انتظار را دریافت کرده باشند -رابطه شان با انها مستحکم خواهد شد.کوشش های تازه واردان برای تحت تاثیر قرار دادن اعضای گروه،معمولا با انسجام گروهی می انجامد،اما هرگاه ادمهای بسیاری از طریق توانایی پاداش دادنشان پیگیرانه در صدد تحت تاثیر قرار دادن همدیگر برایند،امکان رقابت و سرانجام،تمایز اجتماعی پدید می اید (ریتزر:۱۳۷۴،۴۳۶ ).
۱۰-۲-نظریه کارکرد گرایی پارسونز
پارسونز گرایش به تاکید بر ساختارهای جامعه و روابطشان با همدیگر داشت.به نظر او،این ساختارها از یکذیگر پشتیبانی می کنند و گرایش به حرکت به سوی یک توازن پویا دارد.تاکید او بیشتر بر چگونگی حفظ نظم در میان عناصر گوناگون جامعه دارد.از دیدگاه او،دگرگونی او ،دگرگونی یک فراگرد سامانمند است.پارسونز سرانجام یک نوع نظر نوتکاملی را درباره دگرگونی اجتماعی پذیرفت او نه تنها به خود نظام اجتماعی بلکه به روابط ان با دیگر نظام های کنشی،به ویژه نظام های فر هنگی و شخصیتی،نیز توجه داشت.اما نظر بنیادی او درباره روابط درون نظام بود،به این معنا که هر دو را دارای انسجام،توافق و نظم دانست.به عبارت دیگر،ساختارهای گوناگون اجتماعی کارکردها مثبت متعددی را برای یکدیگر انجام می دهند.(ریتزر:۱۳۷۴،۸۰ )
۱۱-۲دیدگاه دین اسلام در مورد صدقه :
از مهمترین ارزشهای معروف و شایسته ایی که برای احیای ساختار اجتماعی و روابط بین احادیث اسلامی باید روز به روز زنده تر شود ومعروف بودن نیز به مردم و مومنین شناسانده شود صدقه است .
در اسلام پیش از هر فکر ومکتب بشری و بیش از هر قانونگذاری برای رعایت و حمایت افراد درمانده اجتماع و تامین نیازهای مادی و معنوی آنها ، کوشش بعمل آمده است که ما در سوره مامون و بقره ، دهر ، نور ،…. که همه نشانه این است که ما از مال موجود باید به نیازمندان و فقرا بدهیم و همانطور که می دانید مال در حقوق اسلام قبل از آنکه صفت فردی داشته باشد خصلت الهی و اجتماعی دارد که در سوره نور آیه ۳۵ خداوند به مال الله تعبیر نموده اند ودر جای دیگر ، تصرفات انسان درآن بهذعنوان خلیفه خدا اطلاق گردیده است .
پس از این رو تمام زدایای قوانین و حقوق اسلام رهگشای تعدیل ثروتهای شخصی برای تامین تعادل و رسیدگی به وضع مادی و معنوی عموم مردم است جامعه اسلامی یک واحد و یک حقیقت بیش نیست و همه اعضای یک اندامند و خیرو شر ونیک وبد هر یک از اعضاء به دیگر اعضای جامعه نیز می تراود و سرایت میکند و شرط سلامت این اندام اجرای اصل عدالت ومساوات واصل مسئولیت متقابل و همیاری همگانی افراد است .
این جامعه همان است که خداوند آنرا خانواده خود ( عیال الله )دانسته است و بافت آن در سوزو ساز فقر غنایی نیازی و نیازمندی به هم گره خورده و آمیخته شده است .
در حقوق اسلام بیمه های و همیاری اجتماعی بر دو دسته است .
دسته اول :
همان است که بر عهده حکومت و دولت اسلامی که ازمنابعی چون زکات ، خمس ، خراج ، جزیه ، فی ء ، انفاق ، اموال بلا صاحب و سایر وجوهی که به صندوق دولت واریز میشود و سایر مواردی که تفصیل آن در کتب فقهی آمده است .ذ
دسته دوم :
از بیمه ها و همیاری های اجتماعی در اسلام خدماتی است که توسط مومنین و یک ، یک افراد جامعه اسلامی ،انجام می پذیرد و هر کس باید به اندازه وسع و توان خود متکفل تامین نیازهای ضروری سایرین بشود و در حق آنها مساوات و برادری و نیکی و همدردی کند . عناوین این دسته در قرآن و سنت وسایرمنابع فقهی زیادند که صدقه ،احسان ، انفاق و ایثار از جمله آن می باشد.
به این خاطر است که اموال زیادی و سود ثروتمندان کاسته می شود و به فقرا و نیازمندان میرسد و یا در مصالح کل جامعه مصرف می شود و ثروتها تعدیل می گردد. و امکان اینکه ثروت ملی در دست عده ایی متمرکز شود ، (کی لایکون دوله بین الا غنیا منکم )منتفی می گردد و روح برادری و صمیمیت در میان جامعه ، ایجاد می گردد.
به طور کلی ،اسلام تلاش و حرکت برای محرومیت زدایی از جامعه را ، یک وظیفه عمومی میداند و اندیشه مبارزه با فقر و کوشش در جهت سیر کردن شکم های گرسنه را ، یکی از اصول خود معرفی می نماید و کسانی را که در این تفسیر گام بر نمی دارند ، در شمار ضد انقلاب و مکر بین رسالت الهی ، قرار می دهد.
شکل ۶-۶- تغییرات ماکزیمم تنش در مجموعه دم بر حسب ضریب بار ۹۰
شکل ۶-۷- تغییرات ماکزیمم تنش در تیرکهای طولی بر حسب ضریب بار ۹۰
شکل ۶-۸- تغییرات ماکزیمم تنش دردندانههای عرضی بر حسب ضریب بار ۹۱
شکل ۶-۹- تغییرات ماکزیمم تغییر مکان عمودی بر حسب ضریب بار ۹۱
شکل ۶-۱۰- نمایش قرارگیری دندانههای عرضی دم افقی با زاویه های نصب مختلف ۹۲
شکل ۶-۱۱- نمودار تغییر مکان عمودی ماکزیمم بر حسب زاویه نصب دندانههای عرضی ۹۳
شکل ۶-۱۲- تغییرات تنش در ریشه دم افقی در چندین ضخامت پوسته ۹۴
تغییرات تغییر مکان عمودی نوک دم افقی بر حسب ضخامت پوسته ۹۵
شکل۶-۱۴مدل AGARD WING445.6 Planform 96
شکل۶-۱۵- مودهای فرکانس طبیعی ارائه شده توسط نرم افزار ۹۷
شکل۶-۱۶- مودهای فرکانس طبیعی ارائه شده توسط نرم افزار برای دم افقی ۹۹
شکل۶-۱۷- مودهای فرکانس طبیعی ارائه شده توسط نرم افزار ۱۰۰
شکل۶-۱۸- مودهای فرکانس طبیعی ارائه شده توسط نرم افزار ۱۰۲
شکل۶-۱۹- مودهای فرکانس طبیعی ارائه شده توسط نرم افزار ۱۰۳
شکل۶-۲۰- مودهای فرکانس طبیعی ارائه شده توسط نرم افزار ۱۰۴
شکل ۶-۲۱- محور الاستیک و محور اینرسی یک دم افقی مخروطی یک سر درگیر ۱۰۵
شکل ۶-۲۲- تغییرات سرعت فلاتر بر حسب زاویه عقب گرد برای نسبتهای متفاوت TR 107
شکل ۶-۲۳- تغییرات فرکانس فلاتر بر حسب زاویه عقب گرد برای نسبتهای متفاوت TR 107
شکل ۶-۲۴- تغییرات سرعت فلاتر بر حسب نسبت مخروطی برای زوایای عقب گرد مختلف ۱۰۸
شکل۶-۲۵- تغییرات فرکانس فلاتر بر حسب نسبت مخروطی به ازای زاویه عقب گردΛ=۰ ۱۰۸
شکل ۶-۲۶- تغییرات سرعت فلاتر برحسب زاویه عقبگرد برای نسبتهای متفاوت λ و TR=0 109
شکل ۶-۲۷- مقایسه فرکانس فلاتر برحسب زاویه عقبگرد برای نسبتهای متفاوت λ و TR=0 109
شکل ۶-۲۸- تغییرات سرعت فلاتر برحسب زاویه عقبگرد برای نسبتهای متفاوت λ و TR=0.8 110
شکل ۶-۲۹- تغییرات فرکانس فلاتر برحسب زاویه عقب گرد برای نسبتهای متفاوت λ و TR=0.8 110
شکل ۶-۳۰- تغییرات سرعت فلاتر برحسب نسبت مخروطی برای نسبتهای متفاوت λ و Λ=۰ ۱۱۱
شکل ۶-۳۱- تغییرات سرعت فلاتر برحسب نسبت مخروطی برای نسبتهای متفاوت λ و Λ=۴۵ ۱۱۱
شکل ۶-۳۲- تغییرات ممان اینرسی دم افقی در طول آن ۱۱۳
شکل۶-۳۳- تغییرات ممان اینرسی قطبی دم افقی در طول آن ۱۱۳
شکل۶-۳۴- هندسه دم افقی و محل محور الاستیک ۱۱۴
شکل۶-۳۵-اثر زاویه عقبگرد بر سرعت فلاتر ۱۱۵
شکل۶-۳۶- اثر زاویه عقبگرد بر فرکانس فلاتر ۱۱۵
شکل ۶-۳۷- اثر ارتفاع پرواز بر سرعت فلاتر ۱۱۶
شکل۶-۳۸-تغییرات سرعت فلاتر با زاویه عقبگرد در چند ارتفاع پروازی مختلف ۱۱۷
شکل ۶-۳۹- تغییرات سرعت فلاتر با تغییر ارتفاع پرواز در زاویه های عقبگرد مختلف ۱۱۷
فهرست جدولها
عنوان و شماره | صفحه |
جدول۲-۱- وظایف سطوح کنترلی ۱۸
جدول۲-۲- فواید و معایب استفاده از مواد کامپوزیت ۲۴
جدول۲-۳- کاربرد مواد مرکب در هواپیماهای پیشرفته ۲۵
جدول۳-۱- مقادیر ضریب بار برای هواپیماهای مختلف ۳۰
جدول۳-۲- مقادیر نیروها و گشتاورها ۳۸
جدول ۳-۳- نیروهای وارد بر دم عمودی ۳۹
جدول۴-۱: نوع حرکت و مشخصههای پایداری برای مقادیر مختلف و ۵۹
جدول ۵-۱- مشخصات هندسی دم افقی طراحی شده ۷۲
جدول ۵-۲- مشخصات هندسی دم عمودی طراحی شده ۷۳
جدول۶-۱-مقادیر نیروها و گشتاورها ۸۲
نزاع و کشمکش پدر و مادر امنیت و آسایش را از کودکان میگیرد و آنها را پریشان و مضطرب میسازد. درست است که پدر و مادر عصبانی هستند اما باید بدانند که کودکانشان در این وضع در چه حالی به سر میبرند. آنها از ترس و دلهره به گوشهای میروند و یا از خانه فراری شده و به کوچه و خیابان پناه میبرند.
یکی از تلخترین خاطرات کودکان تماشای صحنههای دعوای پدر و مادر است که تا آخر عمر آنرا فراموش نمی کنند و در روح حساسشان اثر بدی خواهد داشت و آنها غالباً پریشان، بدبین و مبتلا به دلهره و ضعف اعصاب خواهند بود.
آمار نشان میدهد بسیاری از کودکان بزهکار و معتاد در اثر اختلافات و کشمکشهای دائمی پدر و مادر به این دامها گرفتار شدهاند. اگر در خانوادهای توافق و وحدت بین پدر و مادر وجود نداشته باشد در آن خانه پرورش صحیح کودک امکان ندارد در چنین خانوادهای پدر و مادر سرگرم مجادلههای خود هستند و از معاشرت با کودکان و تربیت آنها غافل میشوند. در چنین مواردی کودکان خوب درس نمیخوانند، عصبانی، تندخو، و گوشهگیر هستند.
پدران و مادران آگاه باید اختلافات خود را با تفاهم و منطق برطرف سازند و اگر گاهی بحثی دارند سعی کنند در حضور فرزندان نباشد و اگر فرزندان متوجه بحث آنها شدند به آنها تذکر دهند که نزاعی در کار نیست بلکه این بحثها اختلاف سلیقه و مشکلات بین آنهاست و چندان اهمیتی ندارد.
ناآگاهی خانواده از وظیفه فرزند پروری
فرزند یکی از امانتهایی است که خداوند به پدر و مادر عطا کرده است پدر و مادر در سرنوشت فرزند دخالت دارند، پس فرزند حق لازمی بر پدر و مادر دارد و اگر این حق را مراعات نکند در پیشگاه خدا مسئول خواهند بود زیرا شخصیت اصلی انسان در دوران کودکی شکل میگیرد.
حق فرزند این است که بدانی او از توست و در دنیا با نیک و بدش به تو نسبت داده میشود و در قیامت درباره تأدیب و راهنماییاش به سوی خدا و یاریاش برای اطاعت خدا از تو سؤال خواهد شد پس با او مانند کسی رفتار کن که میدانی در مقابل نیکی به او پاداش میگیری و در مقابل بدی در حق او عقاب میشوی[۵۰].
پیامبر اکرمe نیز در رابطه با این موضوع فرمودند:
بِدُعاتِهم اِلی طاعهِ اللهِ و تَعْلِمیهمُ الفَرائِض و نَهیهِمْ عَنِ القَبائحِ و حَثِّهِمْ عَلی افعالِ خیرِ. بر سرپرست خانواده واجب است خانواده را به فرمانبرداری از دستورات خدا دعوت کند و واجبات را به آنها تعلیم دهد و نهی کند آنان را از کارهای زشت و گناه و آنان را به کارهای خیر تشویق کند[۵۱].
تربیت کودک منحصر به خوراک و پوشاک و مسکن نیست والدین همانطور که در تربیت جسم کودک مسئولند در تربیت فکر او هم مسئولند.
اگر والدین مقید به واجبات و محرمات باشند ولی نسبت به فرزندان سهلانگاری کنند آنان زیانکار و ورشکسته هستند.
خداوند در قرآن میفرماید:
إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَلَا ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ[۵۲].
زیانکاران آنانند که خود و اهل بیت خود را از (کفر و عصیان) در قیامت به خسران جاودان در افکنند این همان زیان است که برهمه آشکار است.
ورشکسته آشکار در روز قیامت کسی است که به خاطر اولادش به جهنم میرود و خود فرزندش را از آتش جهنم نجات نداده است.
در روایات آمده است:
وای بر آن پدر و مادر که به فکر دنیای فرزندانشان هستند اما به فکر آخرت آنها نیستند.
اگر پدر و مادر فرزند را متدین و با اخلاق تربیت نکنند و او نسبت به پدر و مادر بیادبی و پرخاشگری کرد و مورد عاق والدین قرار گرفت این خود والدین هستند که مسئول میباشند زیرا کودک را خوب تربیت نکردند. و این عاق را خود پدر و مادر موجب شدهاند.
در روایت آمده است که:
زمانیکه روز قیامت بر پا می گردد افرادیکه خوب تربیت نشدهاند و جهنمی شدهاند به پدر و مادر خود نفرین میکنند و میگویند: لاجزاک الله خیراً. خدا به تو خیر ندهد زیرا مرا خوب تربیت نکردید و باعث جهنمی شدن من شدید. پس فرزند بینماز و روزه و بیحجاب با پدر و مادر نمازخوان و روزهگیر و با حجاب همگی به جهنم میروند.
اگر فرزند خوب تربیت شده باشد به پدر و مادر خود دعا میکند و میگوید: جزاک الله خیراً. خدا به تو جزای خیر بدهد. زیرا مرا خوب تربیت کردید و باعث بهشتی شدن من شدید و اولاد صالح به همراه والدینش به بهشت میروند[۵۳].
با توجه به آیات رسیده نقش تربیتی خانواده از سالها قبل از تشکیل خانواده شروع میشود پس بر هر فردی لازم است قبل از تشکیل خانواده سطح آگاهی خود را در زمینههای مختلف بالا برد و قبل از شروع زندگی مشترک آگاهانه قدم بردارد.
پیامبر اکرمe در این زمینه میفرمایند:
تربیت کودکان را قبل از ازدواج باید پیشبینی کرد تا فرزندانی قابل تربیت به وجود آیند[۵۴].
فصل دوم:
دامنه تربیت
الف. پرورش دینی و اخلاقی
تربیت مذهبی کودک و در کل، نسل جدید ضرورتی غیرقابل انکار است. انسان در طول مسیر زندگی براساس ضوابطی که خداوند برای او مقرر داشته در حرکت است برهمین اساس از لغزشها و گرفتاریهایی که در این مسیر است محفوظ مانده است.
در بحث تربیت مذهبی، دختران بیشتر از پسران مورد بحث قرار گرفتهاند. در محیط اجتماعی گستردهی ما، دامهای متعددی بر سر راه دختران پهن شده است و باید خود را از آن دامها دور نگه دارند پس وظایف سنگینی بر عهده آنهاست که بایست به شایستگی از عهده آن برآیند.
در تربیت اسلامی مسأله بلوغ شرعی دختران بیش از پسران مطرح شده تا فرصتی بیشتر برای سازندگی او وجود داشته باشد. یک دختر میتواند با آموزش مفاهیم اساسی مذهب و عمل کردن به آنها شرایط را برای سازندگی خود فراهم کرده و جلوی نابسامانیهای ناشی از سهلانگاری نسل را بگیرد.
تربیت مذهبی بر دختران بیشتر اعمال شده چون زمانیکه یک زن ساخته و پرداخته شده باشد آن وقت است که نسلی پاک و خوشبخت خواهیم داشت اما اگر بنای اعتقادی و فکری زنان ما از اساس ویران باشد اجتماع در فلاکت خواهد بود.
کودک امانتی از خداوند است که به ما انسانها هدیه شده و ما هم وظایفی نسبت به آن هدیه داریم و میبایست در حفظ و مراقبت او از خطرها و اداره کردن او کوشا باشیم.
تربیت دینی کودک مانند تربیت فرد برای انجام عملیات معین مانند ورزش خاص یا کارهای هنری نیست، که امری سخت و دشوار باشد بلکه در وجود انسان زمینههایی وجود دارد که با توجه به آنها حاضر است به مذهب و دستوراتش گردن نهد و به سوی آنها فطرتاً تمایل دارد. فطرت و درون انسان با خداوند آشناست و تعالیمی که خداوند برای هدایت افراد قرار داده با ذوق و سلیقه فطری انسانها مطابقت دارد.در انسان زمینه گرایش به پرستش آفریدگار، حرکت به سمت کرامت و فضیلت، پذیرش آداب و رسوم مذهبی از ابتدا به صورت فطری در نهاد انسان قرار دارد.
کار مربی تربیت کودک این است که شعور مذهبی که در نهاد کودک نهفته است را بیدار کند و آن شخصیت الهی انسان را آشکار ساخته و او را به سمت محبوب سوق دهد ارائه این امر از راه های گوناگون امکانپذیر است.
میتوان از زمینههای عاطفی کودک کمک بگیریم و لطافت امر را در ذهن او جایگزین کرده و او را به پذیرش تعالیم و عمل به آن وادار نمایم.
عبادت در حقیقت نوعی پرستش و اظهار خشوع و خضوع بنده در مقابل آفریدگارش است و نوعی از رفتار است که خداوند براساس تعالیم و ضوابطی برای انسانها قرار داده است. سعی اسلام در ایجاد رابطه بین انسان و خدا بر این است که در نظر انسان، خدا را به درجهای برساند که او را شایسته جهت امر و نهی کردن انسان بداند. و انسان فرمان خدا را با ستایش بپذیرد و به طمع بهشت و یا ترس از دوزخ کاری را نکند و تنها برای دنیا یا تنها برای آخرت تلاش نکند و عقل و عاطفهاش تحت کنترلش باشد و ایمانش را به هیچبهایی جز به بهای رضای خداوند نفروشد.
باید به کودک تفهیم شود انجام وظایف و تکالیفی که بعداً بر گردنش نهاده میشود بخاطر این است که خداوند او را به وسیله این وظایف از حوادث و خطرات حفظ کرده و اجازه نمیدهد گل وجودی او قبل از شکفتن بوسیله کارهایی که در سر راهش است پرپر شود.
مسائل مربوط به توحید، عدالت، نبوت، امامت، معاد و متعلقات به این مباحث مانند مسأله شفاعت، معجزه، وحی، وظایف انبیاء، صراط، میزان و … را باید در عین استفاده از زبان کودکانه به گونهای بیان کرد که در دل و جان کودک رسوخ کند.
در جنبه مسائل اخلاقی بایست به جنبههایی چون ایثار، فداکاری، قدردانی، فضیلت، آرزو و … توجه کرد و از جنبههائی چون خودخواهی، خودپسندی، خودمداری و دیگر مسائل از این قبیل خودداری کرد.
در بحث پرورش دختران سعی بر آن است که آنها را همچون فرشتهای پاک بر آوریم، افکار و روحیه او را بسازیم اگرچه بصورتی درآید که در عالم مردان همتایی برای آنها پیدا نشود. دختران باید طوری تربیت شوند که شخصیت و عفتی برتر از مردان داشته باشد چون این زن است که مربی مرد است پس باید از نظر پاکدامنی درجهای برتر از مرد را داشته باشد.
در پرورش اخلاقی خوب بودن اخلاق به این معنا نیست که کودک ما کمحرف، کمرو و مطیع باشد بلکه باید او را به خودسازی، معاشرت نیکو، ادای وظایف براساس آنچه خد خواسته و دوری از کذب و حسادت و کینهتوزی عادت داد.
اسلام تربیت اخلاقی را ضامن کمال و سعادت فرد و اجتماع میداند به شرطی که آن تربیت از مذهب نشأت گرفته شده باشد چون در سایه اخلاقی مذهبی است که صفتها و قدرتهای خداوندی بیدار میشوند. کسیکه بخواهد اخلاق را بدون مذهب بیاموزد مانند کسی است که پیکری زنده، اما بینفس بوجود آورده، بر چنین پیکری فایدهای نخواهیم دید این فرد به رفتار و گفتاری تن داده که سرچشمه آن را نمیداند پس او تکامل درونی نخواهد داشت. اگر اصول مذهب و تعلیم آنرا در اخلاق نگنجانیم فرد تربیت شده، انسانی خودخواه و بیوجدان خواهد بود و نمیتوان از او انتظار داشت که دست از جرائم بردارد و یا در جاییکه پای منافع عدهای در میان است از بخشی از منافع خود چشم بپوشد.
از نظر اسلام، حق تعلیم اخلاق که از مذهب گرفته شده باشد بر سایر حقوق کودک برتری دارد و در بین کودکان، دختران صاحب حقوق بیشترند چون حیات و رفتار جمع به آنها بستگی دارد. بهترین جهیزیه دختران آموختن اخلاق مذهبی به آنهاست، نه زیورها و تجملات و وسایل زندگی[۵۵].
ب. پرورش ایمان
یکی از وظایف پدر و مادر پرورش عواطف ایمانی در کودک است. به موجب روایات اسلامی پدران و مادران مسلمان وظیفه دارند از دوران طفولیت کودک را با ایمان بار بیاورند و فطرت خداپرستی را در درون وی بیدار کنند. پدر و مادر میتوانند با عبادات تعریفی کودک را به اطاعت از اوامر خداوند وادارند و در پرتو ارتباط او با خداوند او را انسانی بی ایمان بار آورند.
پایه اساسی دین، ایمان به خداست که با پیمودن دو منزل میتوان به آن دست پیدا کرد. منزل اول عقل است که همان اثبات خداست و منزل دوم فوق عقل یعنی ایمان به خداست.
ایمان واقعی به خداودند این نیست که فقط به محاسبه علت و معلول عقلی بپردازیم بلکه این گونه محاسبات علمی میبایست بیشتر شوند و از منزل عقل به منزل روان انسان انتقال یابند و در عمق جان انسانها نفوذ کند و تبدیل به عشق سوزان الهی گردد و در ضمیر باطن انسان تکامل پیدا کرده و به ایمانی محکم و غیرقابل بیان تبدیل شود. عواطف اخلاقی و فطرت توحیدی، قبل از اینکه عقل کودک رشد کند و قادر به درک مطالب علمی گردد در ضمیر او فعلیت دارند و او برای تربیت آماده است. پدر و مادر باید متوجه این فرصتها باشند و از فطرت بیدار کودک در این دوران حداکثر استفاده را بکار گیرند و از همان ابتدای طفولیت ایمان به خدا و فضایل اخلاقی را در وجود کودک پایهریزی کنند.
با تکیه کردن بر سرشت فطری کودک به آسانی میتوان او را خداپرست بار آورد و او را مؤمن و معتقد به خداوند نمود. برای پرورش سجایای اخلاقی همچون راستگویی، درستکاری، محبت، مهربانی و … نیازمند به استدلالهای علمی نیست. کودک را میتوان با آن صفات تربیت کرد و از همان ابتدای کودکی او را به کارهای نیک و پسندیده عادت داد.
«والدین و مربیان باید متوجه باشند که در راه تربیت کودک، مذهب بزرگترین یار و مددکار آنهاست ایمان و اعتقاد مشعلی است که تاریکترین راه ها را روشن میکند و وجدانها را بیدار و حساس میکند. هرکجا که منحرفی وجود داشته باشد او را به آسانی به سوی راستی رهبری میکند.
یکی از حقوق فرزندان در آیین اسلام پرورش ایمان و اخلاق پسندیده در وجود آنهاست در این زمینه روایات زیادی نقل شده است از جمله:
حضرت سجادu در ضمن حقوق فرزند فرموده است:
- رسوب، اگر قابل اعمال است
- بدون فشار یخ
- بارگذاری شماره ۴- شرایط بارگذاری شدید- حالت ساخت به همراه زلزله بهره برداری مبنا (OBE)
- زلزله OBE
- شتاب زلزله افقی در جهت بالادست
- مخزن خالی
- بدون پایاب یا سرآب
- بارگذاری شماره ۵- شرایط بارگذاری غیرعادی- حالت نرمال بهره برداری به همراه زلزله OBE
- زلزله OBE
- شتاب زلزله افقی در جهت پاییندست
- تراز نرمال آب مخزن
- تراز پایاب حداقل
- برکنش در حالت قبل از زلزله
- فشار رسوب، اگر قابل اعمال است
- بدون فشار یخ
- بارگذاری شماره ۶- شرایط بارگذاری شدید- بهره برداری عادی به همراه زلزله ماکزیمم محتمل
- زلزله ماکزیمم محتمل (MCE)
- شتاب زلزله افقی در جهت پاییندست
- تراز نرمال آب مخزن
- تراز پایاب حداکثر
- برکنش در حالت پیش از زلزله
- فشار رسوب، اگر قابل اعمال است
- بدون فشار یخ
- بارگذاری شماره ۶- شرایط بارگذاری شدید-حالت ماکزیمم سیل محتمل (PMF)[26]
- تراز آب مخزن در حالت سیل PMF
- تمامی دریچه ها باز و پایاب در تراز سیل
- برکنش
- فشار پایاب
- فشار رسوب، اگر قابل اعمال است
- بدون فشار یخ
شکل ۳-۱٫ شرایط بارگذاری اساسی در طراحی سدهای بتنی وزنی
در شرایط بارگذاری ۵ و ۶ تراز آب انتخابی در مخزن باید در تطابق با زلزله طرح انتخاب شود، بدان معنی که سطحی از آب مخزن که به طور متوسط آب در تمامی اوقات سال در آن جا قرار می گیرد.
مقطع سد:
شکل مقطع غیرسرریزشونده[۲۷]معمولاً با بدست آوردن سطح مقطع بهینه که معیارهای پایداری و تنش را برای هر یک از شرایط بارگذاری برآورده می کند، تعیین می شود. به طور کلی طراحی سطح مقطع طرح در بلندترین مقطع صورت می گیرد و سپس برای رسیدن به یک پروفیل یکنواخت برای سد غیر سرریزشونده مورد استفاده قرار میگیرد. وجه بالادست معمولاً قائم است ولی ممکن است برای افزایش پایداری در برابر لغزش و یا جهت تامین معیارهای پایداری برای سدهای موجود و قرارگیری برآیند در یک سوم میانی کف سد کمی شیبدار طراحی شود. وجه پاییندست غالباً دارای شیب یکنواختی است که در نزدیک تاج تبدیل به وجه قائم می شود. این شیب معمولا برای ارضای ضوابط پایداری با توجه به برکنش و ناحیه لرزه خیزی در حدود ۱ قائم به ۷/۰ افقی تا ۱ قائم به ۸/۰ افقی است.
تاج سد نیز باید از ضخامت کافی برای مقاومت در برابر ضربه اشیای شناور در آب و فشار یخ و همچنین ایجاد جاده دسترسی برخوردار باشد. ارتفاع آزاد مخزن نیز با توجه ارتفاع امواج بدست می آید. در نواحی لرزهخیز، بتن اضافی در نزدیکی تاج سد سبب افزایش تنش میگردد. جهت کاهش این تمرکز تنش، جرم تاج باید حداقل باشد و در ناحیه تغییر شیب در وجه پاییندست انحنادار ساخته شود.
الزامات پایداری:
الزامات اصلی پایداری برای یک سد وزنی در تمام شرایط بارگذاری عبارتند از:
- ایمن بودن در برابر واژگونی نسبت به هر صفحه افقی در درون سازه، کف سازه و داخل پی
- ایمن بودن در برابر لغزش بر روی هر سطح افقی یا نزدیک به افق درون سازه، کف سازه و همچنین صفحات ضعیف داخل پی
- عدم تجاوز تنش در بتن یا مصالح پی از مقدار مجاز
محل های مشخصی که در داخل سد برای کنترل ضوابط پایداری باید درنظر گرفته شوند شامل صفحاتی هستند که در آن ها مقطع سد تغییر می کند و بارهای متمرکز بالا وجود دارند. محل گالری های بزرگ و بازشوها در داخل سازه و نواحی تغییر شیب در بالادست و پایین دست از این دسته هستند.
معیارهای پایداری برای سدهای بتنی وزنی در هر یک از شرایط بارگذاری مطابق با جدول ۲-۲ است. برای شرایط بارگذاری که شامل بار زلزله هستند، باید از روش ضریب لرزهای به منظور تعیین موقعیت برایند و پایداری در برابر لغزش استفاده شود. این ضریب لرزه ای نباید کمتر از آنچه که در ER 1110-2-1806[28] آورده شده کمتر باشد.
جدول ۳-۱٫ معیارهای پایداری و تنش در USACE
افزون بر خواسته بهای آن نیز عندالاقتضا باید در دادخواست تصریح شود. «… مگر آنکه تعیین بها ممکن نبوده و یا خواسته، مالی نباشد.» (بند ۳ ماده ۵۱ ق.آ.د.م.).
تعیین بهای خواسته در واقع، به مفهوم مشخّص نمودن ارزش ریالی یا تقویم آن به ریال، وجه رایج کشور، میباشد. بنابراین در تمام مواردی که خواسته وجه رایج ایران است تقویم آن موضوعاً منتفی بوده و نوشتن مبلغ مورد تقاضا کفایت می کند. همین مبلغ را قانونگذار، با مسامحه، بهای (قیمت) خواسته شمرده که در واقع میزان آن است.نکته ای که قابل ذکر است اینکه اگر وجه مندرج در چک وجه رایج نبوده باشد (چکهای ارزی) بحث بهای خواسته مطرح می شود و خواهان مکلف است بر اساس نرخ رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ تقدیم دادخواست آنرا مورد ارزیابی قرار داده و بهای آن را در دادخواست قید نماید.ضمناً در موردی که وجه مندرج در چک وجه رایج نباشد خواهان باید همان نوع ارزی را که موضوع دعوا یا سند تجاری بوده مورد مطالبه قرار دهد و طبیعتاً چنانچه دادگاه دعوای خواهان را محمول بر صحت دانست،خوانده را به پرداخت همان واحد پولی محکوم نماید.
به موجب مادّه ۶۱ ق.آ.د.م. «بهای خواسته از نظر هزینه دادرسی و امکان تجدید نظرخواهی همان مبلغی است که در دادخواست قید شده است، مگر اینکه قانون ترتیب دیگری معیّن کرده باشد».
در دعوای حقوقی مربوط به چک خواسته عبارت است از مطالبه وجه (مبلغ) مندرج در چک به انضمام کلیهی خسارات قانونی اعم از هزینهی دادرسی، حق الوکالهی وکیل و خسارات تأخیر تأدیه و همچنین بدواً صدور قرار تأمین خواسته.
با توجه به مالی بودن دعوای مزبور خواسته نیاز به تقویم ندارد و اعتراض نسبت به آن مطرح نمیشود.
در ذیل هر یک از خواستههای مزبور به طور جداگانه بررسی میشود.
۱- هزینه دادرسی و اعسار از پرداخت آن
دادخواهی و احقاق حق علیالاصول، مستلزم پرداخت هزینه است، این هزینه در ابتدا خواهان(دارنده چک) باید پرداخت نماید امّا چنانچه در دعوا پیروز گردید با حکم دادگاه، به درخواست وی از خوانده قابل استرداد میباشد.[۱۵۱]
با بهره گرفتن از ماده ۵۰۲ ق.آ.د.م. هزینه دادرسی عبارت است از هزینهی برگهایی که به دادگاه داده میشود به اضافه هزینهی قرار و احکام.[۱۵۲]
بر اساس مقررات شرعی و احکام فقهی،قضاوت یک وجوب شرعی است که نمی توان برای آن حق الزحمه گرفت و از نظر عرفی نیز با توجه به اینکه دولت از مردم مالیات می گیرد تا به آنها خدمت ارائه دهد،اساساً نباید در قبال فصل خصومت،هزینه ای را بر طرفین دعوا تحمیل کند.بنابراین با اینکه اصل بر مجانی بودن دادرسی است اما قوانین موضوعه اصل را بر مجانی نبودن دادرسی قرار دادهاند.[۱۵۳] زیرا مخالفین مجانی بودن دادرسی معتقدند مجانی بودن مطلق دادرسی سبب میشود که مردم دعاوی بیاساس را در دادگاه مطرح کرده و وقت دادرسان گرفته، نگذارند که آنان به دعاوی اشخاص مستحق و مظلوم رسیدگی کنند.[۱۵۴]
در بند یک ماده ۵۳ ق.آ.د.م. عدم تأدیه هزینه دادرسی یا ناقص بودن آن یکی از موجبات نقص دادخواست دانسته شده است. در این که میزان تمبر دادخواست و پیوستهای آن باید به چه میزان باشد در حال حاضر و به موجب بخشنامه جدید مصوب ۱۶/۱/۸۹ تعرفهی خدمات قضایی عبارتند از:
۱- تقدیم دادخواست پنجاه هزار ریال (۰۰۰/۵۰ ریال).
۲- بهای اوراق دادخواست برای هر برگ پنج هزار ریال (۰۰۰/۵ ریال)
۳- طرح دعوای مالی: تا ده میلیون ریال ۵/۱ درصد خواسته و بیش از ده میلیون ریال ۲ درصد نسبت به مازاد. (البته دعاوی در صلاحیت شورای حل اختلاف یعنی دعاوی مالی تا خواسته ۵۰ میلیون ریال در شهرهای بزرگ و ۳۰ میلیون ریال در روستاها هزینه دادرسی ۳۰ هزار ریال است.)
۴- تجدید نظرخواهی از حکم مالی در دادگاه تجدیدنظر ۳% درصد محکوم به
۵- واخواهی از حکم غیابی: ۳% درصد محکومبه:
۶- فرجامخواهی از حکم مالی: نسبت به ده میلیون ریال ۳% و نسبت به مازاد ۴% درصد محکومبه.
۷- اعتراض ثالث نسب به حکم مالی: نسبت به ده میلیون ریال ۳% و نسبت به مازاد ۴% محکوم به.
۸- درخواست تأمین دلیل و تأمین خواسته پنجاه هزار ریال (۰۰۰/۵۰ ریال)
۹- هزینه درخواست تجدیدنظر از قرارهای قابل تجدیدنظر در دادگاه و دیوان عالی کشور پنجاه هزار ریال (۰۰۰/۵۰ ریال)
۱۰- هزینه تطبیق اوراق با اصل آنها دوهزار ریال (۰۰۰/۲ ریال)
۱۱- هزینه ابلاغ اظهارنامه و واخواست نامه در هر مورد ده هزار ریال (۰۰۰/۱۰ ریال)[۱۵۵]
نکته ۱- مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم مستلزم تقدیم دادخواست با رعایت شرایط آن و پرداخت هزینه دادرسی است.
نکته ۲- به موجب ماده ۵۰۴ ق.آ.د.م. ، هرگاه دعوی اعسار خواهان نسبت به هزینه دادرسی پذیرفته شود از پرداخت هزینه دادرسی معاف میشود.[۱۵۶]
هزینه دادرسی به صورت الصاق و ابطال تمبر و یا واریز وجه به حساب خزانه (دادگستری) پرداخت میگردد. (ماده ۵۰۳ ق.آ.د.م.)
معسر از هزینه دادرسی کسی است که به واسطه کافی نبودن دارایی یا دسترسی نداشتن به مال خود به طور موّقت، قادر به تأدیه آن نیست. [۱۵۷] (ماده ۵۰۴ ق.آ.د.م.) دعوای اعسار به موجب دادخواست جداگانه و نیز ضمن دادخواست نخستین یا تجدیدنظر یا فرجام قابل طرح است، امّا اظهارنظر در مورد اعسار از هزینه تجدیدنظرخواهی و یا فرجامخواهی با دادگاهی است که رأی تجدیدنظر خواسته و یا فرجام خواسته را صادر نموده است (ماده ۵۰۵ ق.آ.د.م.). این دعوا به موجب ماده ۵۰۶ ق.آ.د.م. با شهادت شهود نیز قابل اثبات میباشد. در این صورت شهادت باید کتبی بوده و در شهادتنامه مشخصّات، شغل، وسیله امرار معاش مدّعی اعسار و نداشتن تمکّن مالی او برای تأدیه هزینه دادرسی با تعیین مبلغ آن باید تصریح شود. البته دادگاه میتواند در صورتی که حضور شهود را در جلسهی دادرسی لازم بداند به مدّعی اخطار نماید تا شهود خود را در جلسه حاضر نماید (ماده ۵۰۷ ق.آ.د.م.)
هیج یک از شرکتهای تجارتی نمیتوانند در دعاوی خود با دیگران ادعای اعسار از هزینه دادرسی نمایند. شایان ذکر است، اشخاص حقوقی نمیتوانند از پرداخت هزینه دادرسی ادعای اعسار نمایند و باید دادخواست ورشکستگی بدهند. [۱۵۸]
اعسار دو حالت دارد: اعسار از هزینه دادرسی و اعسار از محکومبه که هر دوی اینها نیاز به تقدیم دادخواست دارد. دادخواست اعسار از هزینه دادرسی باید به طرفیت دادستان و طرف دعوا تقدیم گردد. دادخواست اعسار از محکومبه را باید به طرفیت محکومله پرونده تنظیم کرد. رسیدگی در اعسار فوری است. مدیر دفتر دادگاه مکلّف است در ظرف دو روز از تاریخ رسید دادخواست اعسار پرونده را به نظر دادرس دادگاه برساند.مدیر دفتر در عین حال نسخههای دادخواست و پیوستهای آن را برای دادستان و طرف دعوای اصلی ارسال و ضمناً روز جلسه دادرسی را تعیین و به آنها و به خود خواهان ابلاغ می کند.[۱۵۹]
به استناد ماده ۵۰۷ ق.آ.د.م. حکم صادره در مورد اعسار در همه حال حضوری است. از رأی وحدت رویه شماره ۶۶۲ مورخ ۲۹/۷/۱۳۸۲ میتوان نتیجه گرفت که حکم اعسار از هزینه دادرسی نیز غیرمالی و قابل تجدیدنظر خواهد بود.
۲- حقّ الوکاله، خسارت تأخیر تأدیه و سایر خسارات قانونی
خواهان (دارنده چک) میتواند علاوه بر هزینهی دادرسی سایر خسارات قانونی اعم از حقّالوکالهی وکیل و خسارت تأخیر تأدیه را نیز مطالبه کند. همچنین است هزینههای دیگر که به طور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا یا دفاع لازم بوده است مانند حقّالزحمهی کارشناس، هزینهی ترجمهی اسناد، هزینهی ایّاب و ذهاب گواهان و … (مادّه ۵۱۹ ق.آ.د.م). در مواردی که مقدار هزینههای مزبور در قانون یا تعرفه رسمی پیشبینی نشده باشد، میزان آن را دادگاه تعیین می کند. (ماده ۵۱۸ ق.آ.د.م.).
به موجب مادّه ۵۱۵ ق.آ.د.م. «… خوانده نیز میتواند خساراتی را که عمداً از طرف خواهان با علم به غیر محق بودن در دادرسی به او وارد شده از خواهان مطالبه نماید…».[۱۶۰]
مطابق ماده ۵۱۵ ق.آ.د.م. خواهان در سه زمان متفاوت میتواند خسارات ناشی از دادرسی یا سایر خسارات را از خوانده مطالبه کند.
۱- ضمن تقدیم دادخواست راجع به اصل دعوا خسارات درخواستی را نیز در دادخواست قید و آن را مطالبه کند. در صورتیکه مطالبه خسارت ضمن دادخواست باشد مشمول عنوان درخواست و بند ۵ ماده ۵۱ ق.آ.د.م. خواهد بود و خواستهی اصلی دعوا نیز مشمول بند ۳ این ماده قرار خواهد گرفت.
۲- در اثنای دادرسی خسارت وارده به خود را مطالبه کند. در صورتیکه خسارت دادرسی در ضمن دادخواست نشده باشد، به نظر میرسد مطالبهی آنها در ضمن دادرسی اولاً مشمول محدودیت زمانی مذکور در ماده ۹۸ قانون نیست، ثاناً نیاز به تقدیم دادخواست ندارد مشروط بر اینکه خسارت درخواستی نسبت به دعوای اصلی عنوان دعوای مستقل نداشته و مشمول یکی از عناوین مذکور در ماده ۵۱۵ باشد.
۳- چنانچه دادرسی خاتمه یافته باشد، خواهان میتواند خسارات ناشی از دادرسی یا تأخیر در انجام تعهد خوانده را به صورت یک دعوای مستقل و جداگانه از خوانده تقاضا کند. بدیهی است مطالبهی خسارت در این فرض مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی و رعایت تشریفات مربوط خواهد شد. [۱۶۱]
به دلالت تبصره الحاقی مصوب ۱۳۷۵ به ماده ۲ قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک مصوب ۱۰/۳/۱۳۷۶: «دارندهی چک میتواند محکومیت صادرکننده را نسبت به پرداخت کلیهی خسارات و هزینههای وارد شده که مستقیماً به طور متعارف در جهت وصول طلب خود از ناحیهی وی متحمل شده است، اعم از آنکه قبل از صدور حکم یا پس از آن باشد، از دادگاه تقاضا نماید. در صورتیکه دارنده چک جبران خسارت و هزینههای مزبور را پس از صدور حکم درخواست کند، باید درخواست خود را به همان دادگاه صادرکننده حکم تقدیم نماید.» در مورد اینکه خسارات مذکور در تبصرهالحاقی شامل چه نوع خساراتی میگردد موضوع از مجمع تشخیص مصلحت نظام استفسار گردیده مجمع تشخیص مصلحت در تاریخ ۲۱-۹/۱۳۷۷ طی یک ماده واحده چنین اظهارنظر نموده است: «منظور از عبارت در کلیهی خسارات وهزینههای وارد شده»، خسارت تأخیر تأدیه بر مبنای نرخ تورم از تاریخ چک تا زمان وصول آن که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام شده و هزینه دادرسی و حقالوکاله بر اساس تعرفههای قانونی است.».[۱۶۲]
تعلّق خسارت تأخیر تأدیه در چک مشروط به تعییر فاحش شاخص قیمت و نیز احراز تمکن مدیون میباشد. مبدأ احتساب خسارت، تاریخی است که بر روی چک درج شده و نیازی به اثبات مطالبهی مستقل ندارد.[۱۶۳] برخی به منظور هماهنگی تفسیر تبصره الحاقی به ماده ۲ ق.ص.چ. با ماده ۵۲۲، معتقدند از آنجا که در چک تاریخ مطالبه با تاریخ سررسید یکسان است یا فاصلهای بسیار اندک و قابل اغماض دارد، باید معتقد بود که احتساب خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ مندرج در چک ناظر به مورد اغلب است والّا چنان چه فاصله مطالبه از تاریخ مندرج در چک زیاد باشد، تاریخ مطالبه ملاک محاسبه خواهد بود.[۱۶۴] این تفسیر که با ظاهر تبصره مورد بحث مغایر است، تمام تفاوتهای آن تبصره با ماده ۵۲۲ مذکور را حذف میکند.
قید واژهی «سالانه» در عبارت «تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه» این ابهام را پدید آورده که آیا برای تعلق خسارت تأخیر تأدیه لازم است از زمان تعهد به پرداخت حداقل یک سال سپری شود و یا چنان چه مدیون چند ماهی در ادای دین خود تأخیر نماید، باز هم ناگزیر به پرداخت خسارت خواهد بود؟
به نظر میرسد در صورت تغییر فاحش قیمت با رعایت سایر شرایط، خسارت تأخیر تأدیه تعلق میگیرد، اعم از آن که، تأخیر کمتر و یا بیشتر از یک سال باشد.[۱۶۵]
نظر به سکوت مادّه ۲۲۸ ق.م. در مورد خسارت تأخیر تأدیه دیون پولی غیر قراردادی و اطلاق تبصره مادّه ۵۱۵ ق.آ.د.م. خسارت تأخیر تأدیه غیرقراردادی غیر قابل مطالبه است. جز در موارد منصوص قانونی مانند تبصره مادّه ۲ قانون صدور چک.[۱۶۶]
ممکن است این پرسش مطرح شود که خسارت تأخیر تأدیه به کدامیک از مسئولان سند تجاری تعلق میگیرد؟ آیا تمام مسئولان، بابت خسارت تأخیر نیز مسئولیت دارند یا صرفاً مسئول پرداخت اصل وجه مندرج در سند میباشند؟
برای پاسخ به این پرسش باید یادآور شد که همانگونه که بسیاری از حقوقدانان متذکر شدهاند، در حقوق ایران، حتی در حقوق تجارت، اصل بر مسئولیت نسبی بوده، مسئولیت تضامنی استثناست؛ در نتیجه این قسم مسئولیت مستلزم تصریح در قرارداد خصوصی یا متون قانونی است. همچنین باید توجه داشت که مسئولیت همهی امضاءکنندگان اسناد تجاری یکسان نیست در این میان برخی (صادرکنندهی چک) مسئول اصلی بوده، با پرداخت توسط ایشان عمر سند به پایان میرسد. امّا برخی دیگر (از جمله ظهرنویس) مسئول اصلی نبوده، صرفاً از باب اعتبار بخشی بیشتر به سند، نوعی مسئولیت مشروط دارند.[۱۶۷] با توجه به تبصرهی الحاقی به ماده ۲ ق.ص.چ.، خسارت تأخیر تأدیه تنها از صادرکننده چک قابل مطالبه است. ماده ۲۴۹ ق.ت. که بیانگر مسئولیت تضامنی امضاکنندگان اسناد تجاری است، بر مسئولیت تضامنی مربوط به خسارت تأخیر تأدیه دلالتی ندارد.
مسئولیت تضامنی نمایندهی صادرکنندهی چک نیز که مطابق ماده ۱۹ قانون صدور چک برقرار شده، طبق همان ماده که مقرر میدارد «صادرکننده چک و صاحب حساب متضامناً مسئول پرداخت وجه چک بوده و …»، صرفاً به وجه چک ناظر بوده و منصرف از مسئولیت مربوط به خسارت تأخیر تأدیه است. در مورد ضامن صادرکنندهی چک نیز نمیتوان به مسئولیت تضامنی بابت خسارت تأخیر تأدیه قائل شد. زیرا، حکم مسئولیت تضامنی ضامن با مضمون عنه وی در ماده ۲۴۹ ق.ت. پیشبینی شده و همانگونه گفته شد حکم این ماده صرفاً بر مسئولیت پرداخت اصل وجه سند ناظر میباشد.
اداره حقوقی در نظریه شماره ۸۸۸۱-۷/- ۲۶/۱۱/۱۳۸۳ مستنداً به ماده ۲۴۹ ق.ت.، مطالبهی خسارت تأخیر تأدیهی چک را از تمامی مسئوولان سند اعم از صادرکننده، ضامن و ظهرنویس ممکن انگاشته است،که این نظریه قابل پذیرش نمیباشد.[۱۶۸]
«… تجدیدنظرخواه به عنوان ضامن صرفاً وجه مندرج در متن چک را قبول نموده و سایر خسارات دادرسی مربوط به ضامن نیست بلکه متوجه متعهد چک می باشد…» (دادنامه ش ۱۵۱۲-۱۴/۱۰/۸۴ شعبه هفت دادگاه تجدیدنظر استان تهران)
سئوالی که ممکن است مطرح شود اینکه آیا خسارت تأخیر تأدیه،تنها در خصوص چکهایی که وجه مندرج در آن، وجه رایج است قابل اعمال است یا اینکه خسارت تأخیر تأدیه در باب چکهای ریالی و ارزی، به نحو یکسان قابل مطالبه است؟
مراجعه به ماده ۵۲۲ ق.آ.د.م نشان می دهد که این ماده تنها در مواردی قابل اعمال است که موضوع دعوا،دین و از نوع «وجه رایج» باشد و گمان نمی رود در عدم اطلاق وجه رایج به ارز خارجی تردیدی وجود داشته باشد.در همین ماده برای محاسبه خسارت تأخیر تأدیه،به شاخص تورّم که از سوی بانک مرکزی اعلام می شود ارجاع داده شده و روشن است که ضرایب اعلام شده از سوی بانک مرکزی،مربوط به کاهش ارزش ریالی است و ربطی به واحد پول خارجی ندارد.
در نهایت در خصوص خسارتهای قراردادی قابل مطالبه از سوی بانکها به نظر می رسد چنانچه طرفین ضمن قرارداد یا به طور شفاهی(با دلیل موجه)در خصوص میزان خسارت تأخیر تأدیه توافق نموده باشند،دادگاه خسارت تأخیر تأدیه را بر مبنای توافق طرفین احتساب خواهد کرد.حکم قسمت اخیر ماده ۵۲۲ق.آ.د.م.«…مگر اینکه طرفین به نحو دیگری مصالحه نمایند» بر مبنای ماده ۱۰ ق.م. و اصل حاکمیت اراده قابل توجیه به نظر می رسد.
علاوه بر ماده ۵۲۲ ق.آ.د.م. در ماده واحده قانون الحاق دو تبصره به ماده ۱۵ اصلاحی قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب ۱۳۷۶ آمده است : «…کلیه وجوه و تسهیلات اعطایی که بانکها در اجرای این قانون به اشخاص حقیقی و حقوقی پرداخت نموده یا می نمایند و برابر قرارداد تنظیمی مقرر شده باشد که اشخاص مذکور،در سررسید معینی وجوه و تسهیلات دریافتی به انضمام سود و خسارت و هزینه های ثبتی و اجرایی… را بپردازند،در صورت عدم پرداخت و اعلام بانک بستانکار قابل مطالبه و وصول است…»
۳- تأمین خواسته و خسارت احتمالی در آن