گروه دوم نمره( E-D),(E-A) بالا است و نمره(..),(I,-A) پایین است ونمره ( N-P)(M-A)پایین است .
گروه سوم نمره( E-D),(E-A)( پایین است نمره( O-D),(I-A) بالا است و نمره (N-P),(M-A)بالااست .
گروه چهارم نمره ( E-D),(N-P),(I-A)قوی است نمره(I,-A) (..) پایین است و نمره(M-A).. …بالااست .
گروه پنجم نمره E-A) )پایین است نمره ),(I-A)خیلی بالا است و نمره( N-P)(M- A) خیلی بالا است .
انگارها[۱۴۶] صورتهای تازه ای هستند که به ارقام تابلو نیمرخها داده می شود ، انگارها ، تسلط عوامل « یا نحو پاسخ دادن » را در گزارشنامه آزمایش شونده ، خلاصه می کند ، عواملی که تسلط دارند هم از لحاظ « جهت » و هم ازلحاظ مقوله ای که در آن قرا ردارند متمایز می نماید .
الف ) انگاره یک : نحوه تسلط جهت پاسخ ها است بدون در نظر گرفتن مقوله آن بدین ترتیب که نمرات( M-A),(I-A),(E-A) را برحسب فراوانی تصاعدی ردیف می کند و رابطه مبنی آنها را با علامت ( کوچکتر ) (بزرگتر) و یا (مساوی =) مشخص می کند . ( مخصوص بزرگسالان و نوجوانان )
ب ) انگاره کلی کلاسیک : برای تعین این انگاره سه تا یازده عاملی را که زمینه ساز پاسخ ها هستند با توجه به نمره خا م آنها و با توجه به اینکه بیشترین نمره را آورده باشند انتخاب می کنیم و رابطه نسبی آنها را با علائم یاد شده مشخص می نمایم ، بدین ترتیب پاسخ ها را که بیشتر از همه بروز می کند ، متمایز می نمایم ( کرامر ۱۹۷۰) ( مخصوص کودکان و نوجوانان و بزرگسالان)
ج) انگاره من برتر : برای تعین این انگاره عاملهای(E),(I) را با سایر عوامل نمره گذاری مقایسه کرده برای اینکه نحوه پاسخهای آزمایش شونده را در موقعیتهای که در برابر امتناع « من برتر » قرا ر می گیرد ، نشان می دهد و پاسخهای بدست آمده به ما این امکان را می دهد که درجه مسئولیت پذیری آزمایش شونده را سنجیده این کار را در مقایسه با پاسخهای که در آن اعتراض و انتقاد را می پذیرد و یا آن را متوجه دیگران می کند ، انجام می دهیم . ( روزنزوایگ ۱۹۶۳)
گرایشها :[۱۴۷] گرایش نشان می دهد که عکس العملهای آزمایش شونده چگونه از یک جهت به جهت دیگر به طور معنی دار تغییر می کند .و تغییراتی از این نوع مهم است زیرا رویه آزمایش شونده را در برابر عکس العملهای خود نشان می دهد .
-هر چه تعداد گرایشها کمتر باشد سازگاری آزمایش شونده بیشتر است وجود گرایشها با توقف خصومت و افزایش احساسهای گناهکاری همراه است وظهور گرایشها نوعی بی ثباتی در پاسخ ها را ایجاد می کند که در نتیجه یکی از نشانه های اساسی « گذشت در برابر ناکامی » است . و افرادی که دارای گرایش هستند در « بروز پرخاشگری دچار تعارض می شوند . » یعنی :
-افزایش احسا س گناهکاری بر اثر افزایش عاملهای (I-A)
کاهش آشکار پرخاشگری بر اثر کاهش نمرات عاملها ی(E-A)
افزایش امتناعها و توقفها بر اثر افزایش (M-A)
( اگر بپذیریم که افزایش تعداد گرایشها نشان نا آرامی و بی قرار است این نکته خود با کاهش «دفاع از خود » کاهش « سازگاری با معیارهای اجتماعی » کاهش پاسخهای « من برتر » و افزایش پاسخها « بدون تنبیه و سرزنش » همراه است ).« پیشو ۱۹۶۵»
لازم به ذکر است که آزمون روزنزوایگ برای شناخت رفتارهای بیمار گونه نیز مورد استفاده قرار می گیرد . « گذشت دربرابر ناکامی [۱۴۸]» مهارت فرد در به تاخیر انداختن خواسته ها و لذت های آنی است . و در معنای وسیعتر ، معرف انطباق با واقعیت ، سازگاری روانی – زیستی و بالاخره تکامل رشد فرد است . اگر در آزمایش شونده ای عکس العملهای نامتناسبی در دفاع ازخود نشان داده شود توانایی گذشت او در برابر ناکامی ضعیف است واین ضعف با تشدید و برونی شدن رفتار پرخاشگرانه بیشتر می شود . که این شرایطی با حالات نوروز ویا حتی پسیکوز سروکار داشته که عکس حالت سلامت روانی است . چو ن در سلامت روانی گذشت فرد در برابر ناکامی بالا است .
حتی ممکن است در مواردی که گذشت در برابر ناکامی اصلا وجود ندارد ، اثری از « عقده های روانی [۱۴۹]» مشهود گردد.
۶-روش های آماری :
الف ) شیوه تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس جداول آزمون روزنزوایگ بصورت زیر می باشد:
کد یابی برای پاسخها :
-کد گذاری پاسخها بر اساس تابلوی شماره یک شامل مجموعه مقوله ها و عواملی که مورد استفاده برای کد گذاری می باشد همراه باتوصیف کوتاهی از انها ، انجام می گیرد .
محاسبه G.C.R تطابق باگروه :
برای تعیین G.C.R باید عملیات ذیل را انجا م داد :
الف ) علائم بدست آمده برای هر یک از پاسخهای رابا علامتی که د رمقابل شماره مربوط در هر خانه در ستون مربوط در جدول تجزیه وتحلیل[۱۵۰] است مقایسه کرده ، اگر پاسخ تنها با یک علامت مشخص شده و این علامت ثبت شده ، درخانه مربوط به جدول تطبیق می کند و به آن یک نمره داده و در ستون G.C.R نوشته می شود . اگر برای پاسخ دو علامت انتخاب شده باشد ودر جدول نیز دو علامت باشد که چهار علامت دو به دو نیز منطبق بودند به آن نیز یک نمره می دهید اگر دوعلامت برای پاسخ با علامت قید شد در جدول تطبیق نمی کرد به آن نمره صفر داده میشود.
ب ) مجموعه ارقامی را که در ستون G.C.R ثبت شده را بدست آورده و این مجموعه ارزش خام G.C.R است که در این جدول نوشته می شود .
ج) نمره خام را به تناسب بیست وچهار که تعداد کل موقعیتها ست به درصد تبدیل کرده که برای اینکار از جدول شماره یک استفاده می شود .
د) درصد با مراجعه به جدول شماره دو[۱۵۱] تبدیل به نمره T می شود .
محاسبه نیمرخها :
برا ی محاسبه نیمرخها و ثبت درجدول گزارشنامه مراحل زیر انجام می شود :
الف ) برای هر یک از موقعیتها اگر یک علامت قابل تشخیص است و یک نمره و اگر دو علامت است برای هر کدام نمره منظور می گردد. بدین ترتیب ارز ش نه خانه نمیرخ مشخص می شود یعنی ارزشهای هر یک از علائم ( E,E,e,I,I,I,M,M,m) در خانه مربوط نوشته می شود .
ب ) اعداد بدست آمده ردهر خانه با مراجعه به جدولهای شماره ( یک و دو) تبدیل به نمره T می شود .
ج) نمرات خام مربوط به انواع عکس العملهای پرخاشگرانه(N-P-E-D-D-O) و نمرات خام متعلق به سه جهت پرخاشگری ( E,A,I,A,M,A) را محاسبه کرده و در ستون کنار در جدول نیمرخها را کنترل نمائید جمع نمرات خام متعلق به(O-D-E-D-N)(E-A-I-A-M-A),P) را تعیین کرده که باید مساوی بیست و چهار باشد . نمرات خام با کمک جدول شماره یک تبدیل به درصد و نمرات درصد با جدول شماره دو تبدیل به نمرهT می گردد.
محاسبه انگاره ها : ( انگاره کلی کلاسیک )
-برای تعیین این انگاره سه تا یازده عاملی را که زمینه ساز پاسخها هستند با توجه به نمره خام آنها وبا توجه به اینکه بیشترین نمره را آورده باشند انتخاب کرده و رابطه نسبی آنها را با علائم (کوچکتر )(بزرگتر ) و(مساوی =) مشخص کرده بدین ترتیب پاسخهای که بیشتر از همه بروز می کنند متمایز می شود .
انگاره من برتر : برای محاسبه این انگاره کافی است نمرات خام متعلق به عوامل (E-I) را محاسبه و آنهار ا به تناسب نمره بیست و چهار یا به تناسب با تعداد پاسخهای که واقعا گذاری شده حساب کرده و سپس به کمک جدول شماره یک تبدیل به درصد وبا جدول شماره سه[۱۵۲] تبدیل به نمرهT می شود .
محاسبه گرایشها :
الف ) بهتر است در جدول تجزیه وتحلیل تمام عواملی را که کمتر از چهار بار به آنها پاسخ داده شده است ، خط زده شود ، زیرا در محاسبه گرایش ها تنها عواملی مورد توجه قرار می گیرد . حداقل چهار بار تکرار شده است .
ب ) ارزش هر عامل درجدول تجزیه و تحلیل برای دوازده موقعیت نخست آزمون تعیین شده آن را حرف(a) نشان می دهید و ارزش دوازده موقعیت بعدی با حرف (b)نشان داده می شود .
نمرات خام باکمک جدول شماره چهار وپنج [۱۵۳]تبدیل به نمرات ارزشها می شود و جدول شماره (چهار و پنج ) ستونهای افقی a) (و ستونهای عمودی (b)می باشد که محل تلاقی نمرات (b) a) )ارزش نمره می باشد .
ارزش هر نمره با کمک جدول شماره شش[۱۵۴] تبدیل به نمرات T گرایشها می گردد.
ب ) محاسبه آنالیزواریانس دو طرفه :
برای محاسبه تفاوت میانگین دو گروه آزمودنی در واقعیت ( با عامل ناکامی و بدون عامل ناکامی ) در مقوله پرخاشگری بیرونی .
برای محاسبه تفاوت میانگین دو گروه آزمودنی ، در دو موقعیت (با عامل ناکامی و بدون عامل ناکامی ) در مقوله پرخاشگری درونی .
فصل پنج
« خلاصه و نتیجه گیری »
بیان مجدد مسأله :
« بررسی تاثیر ناکامی در میزان پرخاشگری بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهرستان قروه .
توصیف روش های بکار رفته :
۲-۱-مفهوم پدیده بی تفاوتی :
روانشناسان حالتی را که شخص پس از ناکامی طولانی، امید تحقق هدف یا هدفهای خود در یک وضعیت به خصوص را از دست میدهد و میخواهد که از واقعیت و منشاء ناکامی خود کناره بگیرد، تسلیم، لاقیدی، کناره گرفتن و یا بیتفاوتی میگویند از نظر آنه ، ناکامی خود نتیجه بیحاصل ماندن تلاشهای فرد در راه حصول به هدف به دلیل مواجه شدن با موانع یا موانع و عدم توفیق در تعدیل و یا جایگزینی هدف یا اهداف است.
در دنیای سازمان این پدیده ویژگی افرادی است که به مشاغل کسل کننده و تکراری اشتغال دارند و در محیط کار خود به این واقعیت تسلیم میشوند که چندان امیدی برای بهبود و پیشرفت وجود ندارد. اصولاً به این حالت روانی – رفتاری مشخص ، بیتفاوتی فرد میگویند و آن را نتیجه محرومیت فرد و نشانه وجود مشکل در محیط کار میدانند.
حالتی را که وقوع یا عدم وقوع پدیده های پیرامونی و مشخصاً تحقق یا عدم تحقق اهداف سازمان و یا موفقیت و شکست سازمان برای یک یا گروهی از اعضا تفاوت نکند را «بی تفاوتی سازمانی» نامیده اند.
رابرت پرستوس[۱] در کتاب «جامعه سازمانی» رفتارهای آدمی را در سازمان در سه گروه تحت عنوان « الگوی تطبیق رفتار فرد با سازمان» طبقه بندی نموده و ویژگیهای هر کدام را که نشان دهنده کنشها و واکنشهای فرد و سازمان، تحت تأثیر ارزشهای فردی و رسمی سازمان می باشد، بیان نموده است. او این سه گروه را تحت عناوین:
۱-رفتار سازگار و تطبیق پذیر:
پرستوس افرادی را که رفتار سازگار را پیشه خود میسازند دارای روحیه قوی دانسته که میزان رضایت آنها از کار بالا است. نحوه رفتار و برخورد آنها با مسائل توام با خوشبینی است. پرستوس آنها را «ارتقا طلبها» یعنی کسانی که نوعاً دید آنها موافق با هدفهای سازمان است و معمولاً اهتمام زیادی در کار و مسئولیت خویش به خرج می دهند، می نامند.
۲- رفتار بی تفاوت:
از نظر پرستوس، دومین گروه رفتارها که برای زندگی در سازمان شکل می گیرد، رفتار بیتفاوت است. در این الگوی رفتاری، وجه مشخصه رفتارها،عدم اعتماد به سازمان و تعهداتی می باشد که سازمان به اعضاء خود می دهد. افراد رادر این الگوی رفتاری، برخلاف گروه دارای رفتار سازگار و تطبیق پذیر، نظام سازمانی و وسیلهای برای کسب رضایت نمیدانند و متصور از آن چندان اعتماد و اطمینانی ندارند. این گروه که به هدفهای سازمانی توجهی ندارند،وفاداری و تعهد سازمانی را احساس نمی کنند و خود و سرنوشت خود را جدا و مستقل از سازمان به حساب می آورند و در سازمان اند برای اینکه تنها « کار بکنند و بیکار نباشند» از ناحیه پرستوس«بی تفاوت ها» نامیده شده اند.
۳- رفتار خلاق و تطبیق ناپذیر
چنین رفتار خاص شخصیت خلاق، پرتلاش و تا حدودی ناسازگار در سازمان است. شخصیت خلاق بر خلاف شخصیت سازگار و تطبیق پذیر به دنبال سازش نیست و همواره با سازمان موارد اختلافی را در پیش رو دارد. تضادهای وی با موازین سازمان باعث میگردد که او کمتر و به ندرت موفق به کسب مراتب و مناسب بالای سازمان گردد.او ارزشهای سازمان و قضاوتهایی که وضع موجود را مطلوب میشمارند، نمیپذیرد و به دنبال یافتن راه های نو و معیارهای تازه است. انسان خلاق اگر چه در جهت اجرای هدفهای سازمان برای سایر افراد، آگاهی و انگیزه ایجاد میکند. او نیاز به تغییررا احساس میکند و میکوشد منشاء تغییر در سازمان باشد. بدین جهت نقش او در تحول سازمان بسیار مهم و حساس میگردد.
البته در جای دیگری، پرستوس از گروه از گروه سومی در سازمان به میان می آورد که کامیابی در سازمان را دوست دارند ولی یا اهتمامی نشان نمیدهند و یا نمی دانند چگونه باید به سوی آن قدم بردارند. وی آنها را «دوگانه احساسی» نام میگذارد و میگوید غالباً دوگانه احساسیها کسانی هستند که تحت تأثیر هدفهائی که از سوی ساختار غیر رسمی سازمان تعیین میشود، قرار میگیرند. با توجه به مراتب فوق می بینیم یکی از الگوهای رفتاری در سازمان ها، رفتار بی تفاوت است که انسانهای سازمانی دچار این عارضه رفتاری، نسبت به سازمان و هدفهای آن، لاقید، سهل انگار و بیاعتنا هستند.
۲-۲- نمادها، مظاهر و نشانه های بی تفاوتی سازمانی:
وجود حالت روانی–رفتاری بیتفاوتی سازمانی را با علائم و نشانه های عمده ذیل میتوان مشخص ساخت:
نسبت به وقوع یا عدم وقوع پدیده های پیرامونی و مشخصاً تحقق اهداف سازمانی، اجرا یا عدم اجرای برنامه ها و انجام و یا عدم انجام ماموریتهای سازمان و نهایتاً موفقیت و یا عدم موفقیت سازمان بیخیال و بیاعتناست.
ماموریت ها و تکالیف محوله را با دقت، سرعت و حساسیت لازم انجام نمیدهد.
در ارائه پیشنهاد، ایده، راهکار جدید و چگونگی بهبود شرایط کار در سازمان، حرکتی و با علاقهای از خود نشان نمیدهد.
در راه افزایش توانائیها و توسعه مهارتهای خود مقدم نمیگردد و از برنامههای آموزشی سازمان استقبال نمیکند.
اصولاً از مواجهشدن با مدیراکراه داشته از قبول مسئولیتهای جدید باتلخکامی شدید، پرهیز می-کند.
تأخیر در ورود، تعجیل در خروج و سنگینی گذشت اوقات در درون سازمان،معرف بیزاری او از ، در سازمان بودن است.
سازمان را ترک میکند و در صورتیکه به لحاظ پارهای ملاحظات مربوط به تامین شغلی در سازمان بماند هیچگونه تعلق خاطری به سازمان ندارد.
۲-۳-عوامل و دلایل بی تفاوتی سازمانی :
عوامل زیر پارهای از علل بی تفاوتی و انزوای انسانها را در سازمان نشان میدهند:
عدم همسویی بین اهداف سازمان و اهداف فرد.
این عامل یکی از مهمترین و اصلیترین علل بی تفاوتی سازمانی است. چرا که وقتی فرد احساس کند، تحقق و یا عدم تحقق اهداف سازمان در منافع و خواسته های او هیچ تأثیری ندارد و از این بابت نظام نیازهای او هیچگونه تشفی حاصل نمیکند، نسبت به سازمان و اهداف آن حالت بی تفاوتی و بیخیالی پیدا می نماید. او به عین می بیند که سازمان اهداف حاصل خود را دارد و او نیز نیازهای خاص خودش را، بدون این که هیچگونه ارتباطی بین آنها وجود داشته باشد.
بوروکراسی شدید در سازمان و نخبه گرایی در انتصاب ها.
تجارب سازمانها و جوامعی که از نظام های بوروکراتیک برای ازدیاد کارآیی و راندمان استفاده کردهاند غالباً موید این مطلب است که بوروکراسی شدید یعنی وسعت و گستردگی سازمان، متحدالشکل کردن عملیات، تقسیم بیش از حد وظایف، رسمی گرایی و قانونمند کردن افراطی مناسبات و رفتارها و … وظایف را برای افراد بیمعنی کرده بر شدت بیعلاقگی افراد نسبت به سازمان میافزاید. نخبه گرائی یعنی انتخاب و انتصاب گروهی از برگزیدگان و سرآمدن و دادن موقعیتهای شغلی مهم به آنها عارضه لاقیدی و بی تفاوتی را در سازمان در بر خواهد داشت.
ساختار سازمانی بلند و طولانی :
وجود سلسله مراتب شدید در سازمانها که نشان دهنده و در عین حال مانع برابری و بهره مندی مساوی افراد از اختیارات و میئولیت ها می شود، باعث می گردد رده های پایین سازمان احساس پیوستگی و ارتباط درونی خود را با سازمان و ارکان آن از دست داده، به دلیل فاصله سازمانی زیاد افراد درگیر عملیات با سطوح میانی و بالای مدیریت سازمان، گرفتار ضعف روحیه و نهایتاً بی تفاوتی سازمانی شوند.
انجام دادن کار بدون دانستن دلیل آن:و فارغ از اعمال قدرت انجام دهنده(انزوای فردی)
امروز، نقش انسانی سازمانی منحصر به انجام یک یا چند فعالیت و کار مشابه و محدود و دریافت حقوق بابت انجام آنها شده است. در سازمانهای عظیم امروز انسانها فردیت خود را از دست داده و به صورت مهرهای از مهرههای ماشین عظیم بوروکراسی و با فرصت جایگزینی شدید، درآمده اند. حال آن که همه بررسیهای سازمانی و روان شناختی نشان میدهند که افراد هنگام کار علاقمند و حتی نیازمند است که دلیل انجام آن را بداند و تا حدودی قدرت و ابتکار شخصی خود را در آن اعمال کند. نیاز به قدرت و اعمال آن در انجام کارها ضرورتی جدی به ویژه در مشاغل مدیریتی است که فقدان آن موجب بیتفاوتی افراد میگردد.
عدم فرصت مشارکت در تصمیم گیری :
در اغلب سازمانهای بزرگ کنونی ، اختیار تصمیم گیری در سطوح بالای مدیریت سازمان متمرکز بوده و کارکنان فرصت مشارکت قابل توجهی در تصمیم گیریها ندارند. به همین دلیل آنان علاقه و اعتقادی نسبت به تصمیمات متخذه نداشته و با بی اعتنائی و خونسردی به اجرای آنها می پردازند.
بی نیازی ویا عدم آگاهی و شناخت نسبت به نیازهای خود و یا بی اطلاعی از راه ها و روش های ارتقاء در سلسله مراتب نیازها به این معنی که فرد پس از ارضای نیازهای سطوح پایین، متوجه وجود نیازهای ثانویه یا برتر خویش نمی گردد و یا نسبت به آنها درک و آگاهی لازم را پیدا نمی کند.
ناکافی بودن و یا نامناسب بودن سبک های رهبری و روش های مدیریتی:
مدیران سازمان به معنی محدودیت در سبک ها و روش های رهبری و یا مغشوش بودن و بی ثبات بودن این روشها به گونه ای که کارکنان نتوانند مواضع و ارزشهای کاری مدیر یا مدیریت را تشخیص داده بر مبنای آن عمل کنند.
فقدان یا ناکار آمدی ارزشیابی عملکرد کارکنان:
به گونهای که با توجه به تأکید بیدلیل و غیر منطقی و یکسویه بر عوامل مربوط به ویژگیهای شخصی (که انگیزهای برای بروز لیاقت و کاردانی باقی نمیگذارد) و یا عوامل عملکردی (که باعث ایجاد نفرت و بیگانگی با سازمان میشود) شرایطی فراهم گردد که موجد هیچگونه تغییر رفتار و یا ایجاد حساسیت و همدلی در کارکنان نشود.
بی تفاوتی گروهی از کارکنان:
برای گروهی از کارکنان حالت بی تفاوتی، ناشی از شکست و عدم ارضای نیازهایشان در سازمان است. آنان با انتظارات طلائی و آرمانی قدم به سازمان می گذارند وقتی که با محدودیت های سازمان روبرو میشوند، امیدشان به یاس تبدیل و چون برآوردن انتظارات خود را غیر ممکن میبینند،در صورتیکه در سازمان بمانند و آن را ترک نکنند، به تدریج به حالت بیتفاوتی دچار میگردند.
۱۰-انتقال بی تفاوتی به محیط کار :
عدهای بیتفاوتی را با خود به محیط کار میآورند و یا حداقل به لحاظ وجود زمینه های روانی و شخصیتی خاصی، در برابر شرایط و اوضاع و احوال بیتفاوت کننده زودتر تسلیم میشوند به معنای دیگر آنها شخصیتاً بیتفاوت و خونسردند و در محیط اجتماعی خود آموختهاند. که نباید انتظار زیادی از سازمان یا افراد دیگر داشته باشند و به لحاظ این خلق و خو نسبت به آنچه در اطرافشان میگذرند،چندان توجهی ندارند و نسبت به همه چیز حالتی بی تفاوت دارند واین حالت شامل کار و سازمانشان می شود.
۲-۴- راهحل ها و راه کارهایی تحدید و تضعیف علل و عوامل ایجاد کننده بی تفاوتی سازمانی:
سه نظریه عمده در مدیریت رفتار سازمانی و روانشناسی سازمانی میتواند در راه حل یابی برای پدیده بیتفاوتی سازمانی مورد بحث و استفاده قرار گیرد که ذیلاً به بیان مختصر آنها می پردازیم.
«قرارداد روانی» ادگارشاین:
«قرار داد روانی» قالبی است که فرد و سازمان در آن با یکدیگر مرتبط می شوند. مفهوم « قرارداد روانی» که توسط ادگارشاین مطرح گردیده است، تلویحاً آنست که فرد از سازمان متبوع خود توقعات مختلفی دارد و سازمان نیز به طور متقابل دارای انتظارات متفاوتی از او می باشد. این توقعات و انتظارات تنها شامل مقذار کاری که باید انجام شود و مبلغی که در ازاء آن پرداخت می گردد،نیست. بلکه تمامی الگوی حقوق، امتیازات و تعهدهایی را که بین فرد و سازمان وجود دارد، در بر می گیرد.
نظریه ی«رشد نیافتگی- رشد یافتگی» جریس آرجریس:
آرجریس بیتفاوتی شایع میان کارگران صنعتی و فقدان تلاش از جانب آنان را صرفاً نتیجه تنبلی فرد نمیداند. به زعم وی، این مسائل از مدیریت ناشی میشود. آرجریس عقیده دارد که در اغلب موارد، هنگامی که انسانها به نیروی کار میپیوندند، براثر اعمال و اقداماتی که مورد استفاده مدیریت سازمانها قرار میگیرد، از رشد و بلوغ میمانند.در این سازمانها، اجازه کمترین کنترلی بر محیط کار به افراد داده نمیشود و آنان به منفعل، متکی و زیر دست و تابع بودن تشویق میشوند.در نتیجه آن نابالغ رفتار میکنند. آرجریس که از مشاهده اوضاع بسیاری از سازمانها رنجیده خاطر شده است، مدیریت سازمانها را به فراهم کرده شرایطی فرا میخواند که تحت آن شرایط هر کس در مقام یک فرد، فرصتی برای رشد و بلوغ پیدا کند و در مقام عضو یک گروه در حالیکه برای موفقیت سازمان کار می کند، نیازهای شخصی خود را ارضا نماید.
۳-نظریه «یگانگی راستین هدفها»:
توسط «مگ گرگور[۲]» عنوان گردیده است در مبحث یگانگی هدفها و اثر بخشی سازمانها، درجه یگانگی هدفها بستگی دارد به حدی که افراد و گروه ها در سازمانها، هدفهای خود را بر اثر تحقق هدفهای سازمانی تحقق یافته، ملاحظه میکنند. وقتی همه در هدفهای سازمانی سهیم باشند، وضعی پیش می آید که «مگ گرگور» آن را « یگانگی راستین هدفها» می نامد.
طبق این نظریه، در یک سازمان، امید بر این است که فضائی به وجود آید که در آن یکی از دو وضع زیر پیش بیاید:
الف- افراد سازمان(مدیران و زیردستان هردو) هدفهای خود را با هدفهای سازمان یکسان درک و تلقی کنند.
ب- اگر هدفها یکسان نیست و متفاوت است، افراد سازمان هدفهای خود را در نتیجه مستقیم کارکردن برای تحقق اهداف سازمان، تحقق پذیر ببینند.درنتیجه، هرقدر مقاصد و هدفهای فردی را بتوان به هدفهای سازمانی ، نزدیک تر نمود، عملکرد سازمان بهتر و بیشتر خواهد شد.در پایان، با اذعان به این که هنوز برای بهبود رفتارهای ناشی از بیتفاوتی در سازمان و تغییر آنها، کوششهای مؤثری انجام نشده است، با توسل و توجه به نظریه های پیش گفته و سایر مبانی نظری و تجربی موجود میتوان به راه حل های زیر در این رابطه تأکید و توجه نمود:
۲-۱-۱- مقدمهای بر آلایندههای آب
امروزه به دلیل رشد فزاینده جمعیت وگسترش روزافزون واحدهای صنعتی و با توجه به محدود بودن منابع آب، تولید پسابهای صنعتی و آلودگی منابع آبی یکی از مشکلات مهم اجتماعی و اقتصادی محسوب میشود[۸۰،۱۲،۵۴،۸۸]. تخلیه پسابهای رنگی و غیر رنگی صنایع مختلف مانند، نساجی، کاغذسازی، آرایشی و بهداشتی، کشاورزی، پلاستیک و چرم، معضلات زیستمحیطی شدیدی را به وجود میآورد[۷۱،۶۲]. از میان صنایع مختلف صنعت نساجی در سالهای اخیر گسترش روزافزونی داشته است. تحقیقات نشان میدهد که سالانه حدود ۴۰ میلیون تن منسوجات در جهان تولید میشود که پساب تولیدی این صنایع حدود ۴ تا ۸ میلیون مترمکعب در سال میباشد[۲۴،۱۰۹،۷۰]. این پسابها حاوی مواد رنگزای شیمیایی هستند که در مقابل فرآیندهای تجزیه بیولوژیکی مقاوم هستند. وجود رنگزا در پساب، مانع نفوذ نور خورشید به داخل آب میشود و سرعت فرآیندهای فتو سینتیک در آبهای سطحی کاهش مییابد. علاوه بر آن اکثر رنگهای مصرفی نساجی منشا آلی داشته و عمدتاً از نمکهای دی آزو، فتالوسیانین و آنتراکینون که دارای حلقه بنزن است، تهیه میشوند که بسیاری از این رنگزا ها دارای اثرات سرطانزایی بوده و در بسیاری از موارد، مولد بروز جهشهای ژنتیکی در موجودات زنده هستند [۵۱،۸۱،۴۲،۳۴،۱۰۴،۱۱۰]. اغلب رنگهای مورداستفاده صنایع نساجی به دلیل ایجاد کمپلکس های قوی، غیرقابل تجزیه بیولوژیکی بوده و فرآیندهای تصفیه متداول پساب مانند انعقاد ولخته سازی، ترسیب شیمیایی روش مؤثری برای حذف آنها محسوب نمیگردد. همچنین این روشها معمولاً تولید مقادیر قابلتوجهی لجن مینمایند که مشکلات زیستمحیطی دیگری را به دنبال داشته و در غلظتهای کم، سینتیک واکنش کند بوده و میزان غلظت باقیمانده رنگ هنگام تخلیه بیشتر از حد مجاز خواهد بود[۴۵]. فرآیندهای پیشرفته نیز اغلب هزینهبر بوده و راهبری آنها نیاز به نیروی متخصص دارد. وجود چنین مشکلاتی همواره محققین را بر آن داشته که به دنبال روشهای جدید در این زمینه باشند[۹۱].
۲-۱-۲- رنگ
ناحیه نامرئی امواج الکترومغناطیس شامل طولموجهای محدود ۴۰۰nm تا ۸۰۰nm است. تابش پایینتر از ۴۰۰nm قابلرؤیت نیست و در ناحیه ماورای بنفش قرار دارد. تابش بالاتر از ۸۰۰nm قابلرؤیت نیست و در ناحیه مادونقرمز قرار دارد. نور سفید یعنی تابشی که تقریباً بهطور یکنواخت در گستره ۴۰۰ تا ۸۰۰nm گسترده است، چنانچه از یک منشور یا یک شبکه پراش عبور کند، به طیفهای رنگی که عبارتاند از: بنفش، نیلی، آبی، زرد، نارنجی و قرمز تجزیه میشود.
زمانی که یک سطح رنگی، بهوسیله یک دسته شعاع نور سفید روشن میشود، تعداد معینی از طولموجها جذب میشوند و نور بازتابیده که فاقد تابشهای جذبشده است، روی قسمت شبکیه یکچشم معمولی، اثر میگذارد. نتایج حاصل از تجربیات معمول نشان میدهند که، اگر یک شیء رنگی ثابت تحت تابش نورهای مختلفی مانند نور روز، لامپ بخار جیوه، نور سدیم و یا نورهای مصنوعی دیگر واقع شود رنگ ظاهری آن متفاوت مشاهده میشود.
تمام مواد رنگی، رنگینه ها و رنگدانه ها، قابلیت جذب تعدادی از تابشهای ناحیه مرئی رادارند و چنین جذبی به خواص مولکولی جسم بستگی دارد.
جدول ۱-۱ به نام مولر[۱]۱ رابطه بین تابشهای جذبشده و رنگ ظاهری جسم برای تعدادی از اجسام انتخابشده که هرکدام یک نوار باریک جذبی دارند، دادهشده است. اگر طولموجهای مربوط به رنگ دیدهشده (رنگ جسم) به تابشهای جذبشده افزوده شود، رنگ سفید به دست میآید. به جفت رنگهای دیدهشده و جذبشده رنگهای مکمل میگویند [۵].
جدول ۲-۱- رابطه بین رنگ جذبشده و رنگی که دیده میشود
طولموج nm | رنگ جذبشده | رنگ دیدهشده |
۴۰۰-۴۳۵ | بنفش | زرد- سبز |
۴۳۵-۴۸۰ | آبی | زرد |
۴۸۰-۴۹۰ | سبز- آبی | نارنجی |
۴۹۰-۵۰۰ | آبی- سبز | قرمز |
۵۰۰-۵۶۰ | سبز | ارغوانی |
۵۶۰-۵۸۰ | زرد- سبز | بنفش |
۵۸۰-۵۹۵ | زرد | آبی |
فرق سود و ربا در این است که سود ارزش افزوده ناشی از انجام یک معامله است که علاوه بر انتظار تحصیل آن بیم ضرر و زیان هم در این معامله وجود دارد ولی در ربا وام دهنده هیچ گونه خطری را نمیپذیرد و مقدار از پیش تعیین شده ای را در موقع مقرر دریافت میدارد بنابراین عنصر خطر بزرگترین مشخصهی تفاوت بین سود و ربا است و به عبارت بهتر سود ممکنالحصول است، لیکن ربا حتمیالحصول میباشد، علاوه بر آن ربا مانع از فعالیت و گسترش تولید و معاملات و رکود اقتصادی میشود، زیرا اشخاص وجوه مالی مازاد بر هزینههای جاری خود را بدون این که به فعالیت مفیدی بپردازند به دیگران می سپارند، به این امید که اصل وجوه و مبلغ اضافه به طور حتمی دریافت خواهند کرد، لیکن سود موجب شکوفایی اقتصاد، گسترش دامنه معاملات و تحریک فعالیت اشخاص به قصد تحصیل سود بیشتر خواهد شد. در تفاوت سود و بهره گفته اند هم در سود و هم در بهره عامل زمان و ریسک وجود دارد ولی در بهره عامل زمان نقش مهمتری ایفا میکند و در سود عامل ریسک پررنگ تر است[۲۰].
بهره مبلغی است اضافی بر مبلغ وام یا سپرده با توجه به زمان که به وام دهنده یا سپردهگذار پرداخت میشود. پرداخت بهره چنانچه از پیش تعیین شده باشد، در دین اسلام و ناگزیر در اقتصاد اسلامی منع شده است[۲۱].
گفتار دوم : سپرده[۲۲] و تاریخچه سپردهگذاری
بند الف : مفهوم سپرده بانکی
منظور از سپرده بانکی، سپرده نقدی که نزد ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ ودیعه میگذارند و ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ نیز متعهد میشوند که هنگام درخواست مشتری یا بر اساس شروط معینی معادل آن را برگردانند.
شهید صدر ودیعه را چنین تعریف میکند:
صورتهای مختلف سپرده در مفهوم بانک ربوی، پولی است که به یکی از گونه های سپردهگذاری نزد بانک به ودیعه گذاشته میشود و به این ترتیب سپرده دیداری[۲۳] یا سپرده مدتدار شکل میگیرد. اثر مرتب، این است که بانک ملتزم میشود تا براساس توافق میان بانک و مشتری، هنگام مطالبه مشتری یا بعد از مدت معین، وجه معین از پول رایج را به مشتری یا به کسی که معرفی میکند، بپردازد.
به این نوع سپردههای بانکی معمولاً «سپردههای ناقص» میگویند؛ چون بانک مجبور نیست هنگام درخواست مشتری، عین پولی را که مشتری ودیعه گذارده است، به مشتری برگرداند و مشتریان نمیتوانند آن پول رایج و قانونی را که بانک به آن می پردازد رد کنند.
سپرده بانکی دارای خصوصیات زیر میباشد:
-
- در سپرده اکتفا به پول های نقدی میشود که به ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ داده میشود.
-
- سپرده، گاه دیداری است و گاه مدتدار است.
-
- سپرده (ودیعه) عملیاتی را نمودار میسازد که با توجه به شروط خاصی لازم شده است.
-
- بانک میتواند از پول های رایج، معادل آن را بپردازد بدون این که ملزم باشد عین همان پول داده شده به بانک را بپردازد.
-
- بانک حق همه گونه تصرف در آنها را دارد؛ چون سپردهها ملک ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ هستند.
-
- سودهای حاصل از سرمایهگذاری سپردهها متعلق به بانک است.
-
- بانک تحت هر شرایطی ضامن معادل سپردههاست[۲۴].
بند ب : اهمیت سپردهها در عملیات بانکی
در مورد سپردهگذاریها، امروز با تأکید بر شرکت سپردهگذار در عملیات سرمایهگذاریهای سپردهپذیر میتوان گفت که اسلام به تجارت و تحرک اقتصادی اهمیت خاصی داده و در این رابطه سپردهگذاریها را به سوی عمل تجارت و غیره سوق میدهد تا سپردهگذار، تاجر به حساب آمده، در سودهای کلان تجارت سهیم باشد و فقط به درصد اندک قناعت نکند، بلکه سرمایهاش مولد ثروت از طریق صحیح باشد[۲۵].
اهمیت اقتصادی سپردهها به اختصار چنین است:
-
- سپردهها از ابزارهای مهم پرداخت تعهدات ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ هستند، هر چند که قانون پولی به آن تصریح نکرده باشد؛ از این رو معامله بر سپردهها از طریق به کارگیری چک گسترش یافته است. روشن است که افزایش وسایل پرداخت در صحنه اقتصاد مایه سرعت و سهولت مبادلات در زندگی اقتصادی میشود.
-
- سپردههای بانکی غالباً نمودار اموالی هستند که از نظر اقتصادی تأثیرگذار نیستند. بیتأثیری آنها یا به دلایل کمی آنهاست و یا به آن دلیل است که راه ورود آنها به شکل مؤثر، در زندگی اقتصادی ناشناخته است؛ حال آن که اگر به واسطه ودیعه گذاردن وارد عرصه بزرگ سرمایهگذاری شوند قادر خواهند بود بودجه طرح های بزرگ را تأمین کنند.
-
- سپردههای بانکی این امکان را به بانک می دهند تا بیش از مقدار سپردهها خلق اعتبار کنند و این اعتبار نیز بار دیگر سپردههای بانکی را نیز به وجود می آورد.
-
- به این ترتیب وسایل پرداختی که جایگزین پول های نقد هستند، افزایش می یابند و این امر موجب گسترش حرکت تجاری میشوند.بدین گونه روشن میشود که سپردههای بانکی بیتالغزل درآمد بانکی و محور اساسی در فعالیتهای اقتصادی، تجاری و… هستند.
بند ج : تاریخچه سپردهگذاری
-
- تاریخچه سپردهگذاری در جهان
در مورد تاریخچه سپردهگذاری گفته میشود که در امپراطوری بابل، معادلات بانکی به شیوه ابتدایی آن رواج داشته و حتی درقانون حمورابی، مقرراتی برای دادن وام و قبول سپردههای تجاری ذکر شده و دستورهایی درباره سرمایهگذاری آمده است به علاوه در یونان قدیم نیز معابد در کنار دیگر تجاربه کار صرافی، اشتغال داشتند و در این راستا سپردههای مردم را گرفته و به اشخاص دیگر وام می دادند. هم چنین در چین و ایران نیز روش های از مبادلات پولی و دادن وام وجود داشته است.
در تحلیل وظایف اصلی ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ در اعطای اعتبار و نگهداری وجوه، در طول تاریخ، کارکرد اول بیشتر مورد توجه بوده و مردم بیشتر تمایل داشتند که وجوه خود را رأساً نگهداری و حفظ کنند. ولی از طریق مختلف نیازهای اعتباری خود را تأمین می کردند و درهمان حال همواره سوداگرانی با سوء استفاده از نیازهای مردم، مباردت به اعطای وام نموده و بهرههای سنگینی نیز مطالبه می کردند. تحریم مذهبی ربا در بین ادیان مختلف، نشان از آن دارد که ﺷﻴﻮهﻫﺎی خصوصی و رایج تأمین اعتبار در بین مردم در طول تاریخ رواج داشته است، البته ادیان توحیدی با حرام داشتن ربا، سازوکار خاصی را جایگزین آن نکردهاند و به جای آن فقط قرضالحسنه را پیشنهاد کردهاند، درحالی که قرضالحسنه نیز فقط میتواند برآیند یک منش و رفتار اخلاقی و انسان مدارانه باشد، چرا که برای قرض دهنده سودی در پی ندارد، لذا در مجموع میتوان ادعا کرد که ربا هیچ گاه از جوامع بشری رخت برنبسته است[۲۶].
نخستین بانکی که به بانکهای امروزی شباهت داشت، در دهه ۱۱۷۰ درونیز (ایتالیا) تأسیس شد. پیش زمینه اندیشه تأسیس بانک، ابداع ورقه حواله پول بود که در برخی موارد جایگزین پول می شد. وقتی که پول برای انتقال به شهر یا کشوری دیگر تحویل صرافان می شد، آنان برای مصون ماندن از مخاطراتی همچون سرقت، جعل یا تقلب که پول آن زمان را بیشتر تهدید می کرد، به جای آن حواله هایی مشابه برات امروز صادر می کردند ما به نحوی که صراف دیگری در شهر یاکشور مقصد، آن حوالجات را قبول و به پول رایج تبدیل می کرد. کم کم تجار به فکر سپردن پول اضافی خود به صرافان قابل اعتماد افتادند. این کار درابتدا با هدف حفظ پول در مکان امن انجام می گرفت؛ اما وقتی که صرافان از این پول ها برای دادن وام به تجار دیگر یا افراد نیازمند، در قبال دریافت بهره، استفاده کردند سپردهگذاران نیز عملاً مستحق سهمی از بهره شناخته شدند وبدین وسیله نوعی گردش تجاری پول از طریق یک واسطه قابل اعتماد یعنی صراف، شکل گرفت.
در اروپا، مذهب مسیح مانع عمده ای در راه بانکداری محسوب می شد، چرا که به نظر اسقفهای مسیحی، گرفتن یا دادن هر گونه بهره ای نامشروع به شمار می آمد. همین امر، فرصت مناسبی را برای یهودیان فراهم ساخته بود که بازار پر رونق صرافی و مبادله پول اروپا را در اختیار بگیرند. بعدها ایتالییها به تدریج جای یهودیان را گرفتند.
به سال ۱۲۷۰میلادی، در ونیز دولت برای حمایت از حقوق صرافان در مقابل تجار یا وام گیرندگان متخلف وارد عمل شد و در ۲۴ سپتامبر ۱۳۱۸ م. قانونی را برای به رسمیت شناختن رویه عملی صرافان و امنیت بیشتر برای اموال سپردهگذاران به تصویب رسانید. در همین فاصله بود که میتوان ادعا کرد نخستین بانکهای سازمان یافته که درواقع همان صرافی های مشهور بودند، تأسیس شد. فعالیت گسترده بانکها و در نتیجه سهل تجارت کاهش مخاطرات و دادن وام برای فعالیتهای سودآور از سوی آنها باعث اهمیت سیاسی بانکها شد وبه همین دلیل بانکها و وامهای دولتی پدیدار شدند. دولتی شدن بانکها این امکان را فراهم آورد که برای جلب رضایت مقامات مذهبی، فعالیتهای خیریه بانکها با اقداماتی همچون پرداخت وام بلا عوض یا کم بهره به فقرا توسعه یابد.
تا قرن شانزدهم، این حد از فعالیتهای بانکی تنها در ایتالیا (به ویژه و نیز) و در حد محدودی در هلند، آلمان و انگلیس ارائه می شد. در قرن شانزدهم در ونیز، برای ضابطه مند کردن بانکداری مقرر شد که بانکها نمیتوانند در حوزه های خاصی سرمایهگذاری کنند. همچنین بحث بازرسی بانکها، تعیین شرایط برای مشتریان متقاضی وام وجرم انگاری عدم پرداخت وام در ﺳﺮرﺳﻴﺪ در همان قرن صورت گرفت[۲۷].
-
- تاریخچه سپردهگذاری در ایران
در سال ۱۲۶۶ شمسی، نخستین مؤسسه بانکی به مفهوم واقعی وامروزی خود در ایران تأسیس شد و با آشنایی کامل با روش های بانکی جدید که بر اثر قرنها تکامل کشورهای اروپایی به وجود آمده بود، شروع به کار کرد، این مؤسسه که با فعالیتهای خود پایههای اساسی بانکداری جدید را در ایران استوار کرد، شعبه بانک جدید شرق بود که اساساً انگلیسی و مرکزش در شهر لندن بود ودر مناطق جنوبی آسیا (هندوستان) فعالیت داشت، این بانک بدون اخذ امتیاز از دولت ایران شعبه مرکزی خود را در ایران تأسیس کرد و به عملیات بانکی پرداخت و در اندک زمانی، فعالیت خود را گسترش داد و در شهرهای تبریز، رشت، اصفهان، مشهد، شیراز و بوشهر به ایجاد شعبه اقدام نمود.
عملیات بانک از هر نظر در ایران تازه و بی سابقه بود و درنتیجه از همان ابتدای کار با موفقیت روبرو شد. افتتاح حساب جاری و قبول سپرده و پرداخت بهره به سپردهها از جمله فعالیتهای این بانک بود. در حالی که پیش از دو سال از تأسیس بانک جدید شرق نگذشته و با آنکه فعالیتهای آن با موفقیت رو به توسعه بود، بانک شاهنشاهی با امتیاز مخصوص از دولت ایران تأسیس و کلیه تشکیلات بانک جدید شرق را در سال ۱۲۶۷ شمسی خریداری کرد و به عملیات آن در ایران خاتمه داد[۲۸].
با پیروزی انقلاب اسلامی، اصول حاکم بر نظام اقتصادی اسلامی ایجاب می کردکه در ساختار اقتصادی موجود تغییرات مبنایی صورت گیرد و نظام بانکداری که به عنوان یکی از ارکان اساسی اقتصاد محسوب میگردد اصلاح شود. بر این اساس، شورای انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۷/۳/۱۳۵۸ با هدف حفظ سرمایههای ملی و بکار انداختن اقتصاد کشور و صیانت و تضمین سپردهها و پسانداز های مردم در ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ ضمن قبول اصل حاکمیت مشروع و مشروط، کلیه ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ را ملی اعلام نمود. ملی شدن ﺑﺎﻧﻚﻫﺎ تغییرات وتحولات بسیاری را در سیستم بانکی موجب شد این تحولات با تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا تکمیل گردید.[۲۹]
مبحث دوم : سپردهگذاری در بانکداری اسلامی(بدون ربا)
گفتار اول : اهداف و اصول حاکم بر نظام بانکداری اسلامی (بدون ربا)
بند الف : اهداف بانکداری اسلامی
در اندیشه اسلامی، تفاوتی میان مذهب و زندگی اجتماعی وجود ندارد، بنابراین شریعت اسلامی نه تنها جنبه های عبادی، بلکه تمام ابعاد اقتصادی– اجتماعی زندگی مردم را تحت پوشش قواعد خود قرار میدهد، ازاین رو بانکداری اسلامی، یک نظام بانکی براساس اعتقادات است. فعالیت بانکهای مختلف از حیث مطابقت با شریعت اسلامی از طریق قوانین و مقررات و در برخی از کشورها با حضور ناظر مذهبی در بانک کنترل میشود. به طور کلی سرمایهگذاری در بانک اسلامی، خواه از سوی بخش خصوصی یا عمومیباشد، باید با قصد اجتناب از ربا و کسب سود مشروع انجام گیرد. بنابراین، سپردهگذار، بانک (به عنوان واسطه) و وام گیرنده، همگی تنها به نسبت سهم مادی و نقش اداری خود – در سود و زیانی که در نتیجه فعالیت اقتصادی به دست میآید شریک میشوند.[۳۰]
بیت اول:
خطاب سعدی با معشوق است و به او می گوید : چشم تو ای معشوق من بسیار زیبا و دل پذیر است و بعد از خوابیدن هم گیراتر و زیبا تر می شود و خماری اش بیشتر می گردد، و طعم دهان تو شیرینتر از شکر میباشد. «چشم ودهان» مراعات نظیر است . هر سه واژه «خوش» که بیت اول تکرا شده جناس مکّرر یا مزدوج است .
بیت دوم :
«زنهار» در این بیت به معنای تحسین است و اَمان. یعنی اَمان از آن لبخند دلنشین و شیرین که می زنی، که از شکفتن شکوفۀ با طراوت و تازه، بهتر و دل نشین تر است. «خنده» در معنای مجازی، شکفتگی می شود. «سیراب» هم در معنای این بیت تازه و پر طراوت می باشد «تبسّم شیرین» ترکیب وصفی می باشد. «خندۀ شکوفۀ سیراب» اضافه تشبیهی به شمار می رود، زیرا خندیدن «باز شدن غنچه» را به شکوفه نسبت داده است.
بیت سوم :
پیش خود ونزد خود گفتم که در کنار تو شمعی روشن کنم، دیدم نیازی به شمع نیست، زیرا شمایل و رخ در خشان تو ای معشوق، همچون مهتاب تابناک است . «برکَنم» به معنای روشن کنم است. «به پیش روی تو» به معنای در محضر تو، است. حاجت به معنای نیاز است. «مهتاب» نور ماه، استعاره از چهره روشن و تابناک معشوق است. بین «شمع و شمعی» جناس مذّیل وجود دارد.
بیت چهارم:
دیشب خواهان یک خواب راحت بودم، امشب برای من نگاه کردن به تو و بیدار ماندن، شیرینتر و خوش تر از خوابیدن است. «دیشب و امشب» در این بیت کنایه از زمانی دارد که سعدی دوره ای را عاشق نبوده و با فکر راحت به خواب خوش شبانه می رفته ولی حالا و اکنون «امشب» عاشق است و با دیدن مهروی برای او از خواب شبانه هم شرینتر است. «بین دیشب و امشب» تضاد، تناسب معنایی، مراعات نظیر و جناس وجود دارد. «بین خواب و خواب» جناس مکّرر یا مزدوج وجود دارد.
بیت پنجم :
سعدی در وصف بودن در کنار معشوقش به خواب رفته است، پوست سوزنی خار پشت هم حتی بهتر و راحت تر از پوست نرم و گرم و شاهانۀ سنجاب است این مصرع ایهام به این موضوع دارد که تحمل سختی و رنج و زحمت اگر برای بودن با معشوق هم پیش بیاید برای عاشق راحت و ساده و خوش و شیرین است و به راحتی آن را تحمل می کند، تا در کنار معشوقش باشد.
بیت ششم :
اگر معشوق، من عاشق را از آن سمت دریایی از آتش سوزان هم از روی لطفش صدا کند، برای من پیمودن از روی آتش بسیار شیرینتر و بهتر از پیمودن از روی آب است، تا به خدمت معشوق خود برسم. بحر آتش» اضافۀ تشبیهی است، و ترتیب اضافی خوانده می شود. «م» در آتشم ضمیر متّمم فعل است. «بین آتش و آتش» جناس تکرار است «زان» مخفف از آن می باشد. خوِانیم یعنی مرا بخوانی و صدا کنی .
بیت هفتم :
از چشمه و رود و چمن زار و صحرا و گلزار برای من تعریف نکن، که دیدن روی معشوق زیبا روی از همۀ اینها شیرین تر و دلپذیر تر است. بین «آب روان، سبزه، صحرا، لاله زار» مراعات نظیر وجود دارد. «احباب» به عربی بکار رفتن این واژه نشانۀ دیگری از سبک دورۀ عراقی است به معنی فارسی دوستان و یاران و بطور خاص در این بیت به معنای معشوق می باشد. «آب روان» کنایه از چشمه و رود می باشد .
بیت هشتم :
سعدی در اینجا خطاب به معشوق می گوید: ای معشوق آگر می خواهی به من زَهر بدهی و مرا عذاب کُنی، این کار را توسط رقیبان و دشمنان که نمی خواهند با تو باشم، نکن، بلکه از دست خودت و از جانب خودت مرا عذاب کن. «م» در زهرم ضمیر متمم فعل است. (جُلّاب): معرب گلاب است. (رقیبان تند خوی): ترکیب وصفی می باشد . (مده) : به معنای نده، فعل نهی است. «مده و بده» آرایه تضاد دارند .
بیت نهم :
سعدی خطاب به خود می گوید : من سعدی عاشق دیگر در جمع حاضر نمی شوم و گوشه نشینی کردن برای یار و به فکر یار بودن و ریاضت کشیدن و در محضر یار بودن بسیار شیرین تر است. این بیت رنگ و لعاب عرفانی دارد. «خلوت» در واقع به معنای گسستن از خلق و پیوستن به حق می باشد و یک اصطلاح عرفانی است، در آن ریاضت می کشند و باطن خود را از نا محرمان پاک می کنند و فقط برای معشوق ازلی یعنی خداوند آماده می کنند. «گوشه» در اصطلاح تصوّف به معنای ریاضت کشیدن و تهذیب نفس است. «دگر» مخفف دیگر است. «گوشه و خلوت» تناسب معنایی دارند. «خوش و خوش تر» جناس زاید وجود دارد و جناس مکّرر یا مزدوج .
بیت دهم :
سعدی در این بیت از بابهای کتاب خود تعریف و تمجید کرده و می گوید: هر بابی از این کتاب پر نقش و نگار و آراسته را حفظ کنی، می فهمی که هر کدام مانند در های بهشت یکی از دیگری زیبا تر و دلدپذیر تر است . «باب و باب» جناس تام است. باب در مصرع اول به معنای یک فصل از کتاب است و باب در مصرع دوم به معنای دَر بهشت بکار رفته است .
وزن غزل:
وزن این غزل مفعولُ فا علاتُ مفاعیلُ فاعلن در بحر مضارع مثمن مکفوف محذوف است که یکی از اوزان شیرین و روان عروضی است. سعدی اشعار بسیاری را در این وزن سروده است. و باید این وزن را از اوزان مورد علاقه او دانست.
قافیه :
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : خواب، ناب، سیراب، مهتاب وخواب، سنجاب، آب، اَحباب، جُلّاب، اَصحاب، باب که در کنار ردیف نسبتاً طولانی خوش تر است قرار گرفته اند. قافیه خواب دو بار تکرار شده است.
ویژگی سبکی:
در این غزل هم سعدی از کلماتی که در وصف معشوق بکار می روند استفاده کرده است. کلماتی نظیر شکر، شیرین، روی، چشم، که در طول ابیات به چشم می خورند در کنار عبارت ها ی مختص سبک عراقی همچون : طعم دهان، خنده شکوفه، نظر به روی تو و . . . . از خصوصیات بارز سبک سعدی است که در ابیات این غزل بر جسته می نماید. این غزل بخاطر استفاده ی مشهود سعدی از ترکیبات و واژه های خاص عرفانی از جمله ی غزلهایی است که می توان به آنها لقب «غیر آشکار عرفانی» را داد.
۴-۱-۱۱
عشرت خوش است و بر طرف جوی خوش تر است
می بر سماع بلبل خوشگوی خوش تر است
عیش است بر کنار سمن زار خواب صبح
نی در کنار یار سمن بوی خوش تر است
خواب از خمار باده نوشین با مداد
بر بستر شقایق خود روی خوش تر است
روی از جمال دوست به صحرا مکن که روی
ما را حدیث همدم خوشخوی خوش تر است
گر شاهد است سبزه بر اطراف گلستان
بر عارضین شاهد گل روی خوش تر است
گو چشمه آب کوثر و بستان بهشت باش
ما را مقام بر سر این کوی خوش تر است
سعدی جفا نبرده چه دانی تو قدر یار
تحصیل کام دل به تکاپوی خوش تر ست
درون مایه اصلی غزل :
به نظر می رسد برای تشریح حُسن و کمالات معشوق، سعدی از مقام مقایسه و مثال در این غزل استفاده نموده است، سعدی با بیان و توضیح عشرت های ظاهری و مقایسه آن با وجود و حضور معشوق و گاهی تناسب بخشیدن به آن، سعی بر این داشته که به مخاطب بگوید : هر خوشی و شادی و زیبایی و آرامش را که در دنیا فکرش را بکنی، آنقدر که با معشوق زیبا روی باشی و این شادی و زیبایی آرامش را در او بیابی، دلپذیر تر نمی باشد و در بیت آخر به کسی که خواهان همۀ نیکی ها و آرامش ها ست یعنی «معشوق» گوشزد می کند که باید در راه معشوق تلاش و صبر و تقلّا داشته باشی و زمانی رسیدن به مطلب و مراد «معشوق» دلنشین تر و بهتر است که با تحمل آزار و اذیّت یار و سختی های راه عاشقی باشد.
بافت معنایی و آرایه ادبی:
بیت اول :
به نظر می رسد با شروع تشریح کلی موضوع غزل، مجال حدس موضوع را به خواننده می دهد بنابراین آرایه براعت استهلال وجود دارد. معنی بیت چنین است : عیش و شادی و خوشگذرانی خوشایند است و لذت بخش، امّا اگر کنار جوی آب باشد، لذت آن دو چندان می شود، به همین ترتیب، نوشیدن شراب همراه با نغمه خوانیِ بلبل خوش آواز، دلچسب تر است. «عشرت خوش» ترتیب وصفی ست «سماع» در این بیت در لغت به معنای شنیدن است ولی از یک معنای صوفیانه هم بهره برده، که به معنای آواز خوش و آهنگ دل انگیز است. «سماع بلبل» یعنی نغمه خوانی بلبل خوشگوی
بیت دوم :
در کنار گلهای یاسمن سفید و زرد خواب صبح، دلنشین و خوش است، امّا نه خواب صبحگاهی هنگامی شیرین تر و لذت بخش تر است که یار و معشوق سمن بوی را در اغوش کشیده باشی. «سمن زار و سمن بوی» تناسب معنایی و آرایه مراعات نظیر را دارند. «نیِ» به معنای «نه» پاسخ منفی می باشد.
بیت سوم :
سعدی در این بیت، کنار معشوق را چنین وصف می کند که خوابیدنی که بعد از نوشیدن شراب صبحگاهی دست می دهد اگر در کناره چهرۀ سُرخ و زیبای معشوق باشد، شیرین ودلپذیر است. «از» در این بیت به معنای «به سبب، در اَثرِ، به موجب » می باشد. در این بیت مراد از «شقایق خودروی» چهره و گونه های سُرخ معشوق است. «خواب و خماری و بستر» تناسب معنایی و مراعات نظیر وجود دارد. «بستر شقایق» ترکیب اضافی می باشد .
بیت چهارم :
مبادا چشم و نگاه و توجه خود را از چهره زیبای یار برداری و از جمال او، روی بگردانی و به تماشای باغ و گلستان مشغول و روانه شوی، زیرا که رو در روی بودن با همدم وفا خواه خوش تر و دلپذیرتر از تماشای دشت و صحرا است. «هم نشین و فاخواه» ترکیب وصفی ست، اشاره به معشوق دارد.
بیت پنجم :