در شرح گلشن راز آمده است که:«احد» اسم ذات است به اعتبار انتفای تعددّ اسماء و صفات و نِسَب و
تعیّنات، در میم «احمد» که تعیّن «محمّد» است، چه امتیاز «احمد» از احد به میم است که عبارت ازتعیّن است، ظاهرگشته؛ چه مظهر حقیقی احد، حقیقت «احمد» است و باقی مراتب موجودات، مظهر حقیقی محمّدی اند (ع) ».[۸۷]
«احد» اصطلاحی فلسفی و عرفانی است و یکی از اسماء ذات الهی است و هر موجودی را که یگانه
باشد و در آن تعددّ مطرح نباشد «احد» گویند. [۸۸]
دکتر سجّادی در فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۵۹ مطالب بالا را ذکر نموده است.
دکتر قاسم غنی در این باره می گوید: «احد» اسم ذات است به اعتبار تعددّ صفات و اسماء و غیب». [۸۹]
احسان
«رسولی با هزاران لطف و احسان رسید از خدمت اهل خراسان»
شرح گلشن راز، بیت۳۴، ص ۳۲
«کنون از لطف و احسانی که دارند ز ما این خرده گیری در گذارند»
همان، بیت۴۸، ص۳۵
«احسان» در لغت به معنای نیکی کردن و نیکوداشتن چیزی آمده است. «در نزدسالکان طریق، عبارت است از آن که در مقابل بدی نیکی کنی و از جمله ی مکارم اخلاق، عفو و احسان است».[۹۰]
در اصطلاحات الصوفیه کاشانی آمده است: «احسان عبارت از کمال عبودیّت و پرستش آفریدگار است خالصا لوجه اللّه، و آن چه کند با خلوص نیّت و به قصد عبودیّت و تقرّب به انوار واهب الصور و الوجود کند». [۹۱]
در قرآن مجید نیز به این اصطلاح توجّه خاصی شده است و سه آیه در این باره آمده است:
« هل جزاء الاحسان الا الاحسان »[۹۲] ، « بالوالدین احسانا »[۹۳] و « و قضی ربّک انّ لاتعبدوا لا ایّاه و بالوالدین احسانا ».[۹۴]
«عبدالرّزاق کاشانی به استناد آیه ی « هل جزاء الاحسان الا الاحسان » گوید: احسان اسم جامع ابواب حقایق است بدان سان که « تعبد اللّه کانک تراه ». احسان شامل عبادات و هم معاملات است که ابواب حقایق باشد. پس همه ی ابواب حقایق را در برگیرد. هر کس که بنای سیر و سلوکش به احسان نباشد باب
وصول به حقایق و حقّ بر او گشوده نگردد و لقاء موعود نصیب او نشود».[۹۵]
احوال
«چه جوید از رخ و زلف و خط و خال کسی کاندر مقامات است و احوال»
شرح گلشن راز، بیت۷۱۷، ص۴۶۴
«پدر چون علـم و مــادر هست اعمال بســان قـرّه الـعیـن است احــوال»
همان، بیت۸۸۸، ص۵۴۶
ابوالقاسم قشیری گوید: حال معنایی است که بر دل سالک فرود آید و پایدار نباشد و سریع الزوال است و اکتسابی نیست. از قبیل شادی، اندوه، بسط، قبض، شوق، هیبت و غیره. احوال از جمله مواهب است و از عین جود بود و صاحب حال از حال خود بگذرد و ارتقا یابد. پیران گفته اند: حال چون برقی باشد که باقی نماند اگرباقی بماند حدیث نفس باشد.
قومی اشاره کرده اند به بقای احوال و دوام او، و گفته اند چون باقی نماند حال نباشد بلکه لوائح باشد.[۹۶]
در کشف المحجوب، ص۲۲۶- ۲۲۴ نیز مطالب بالا ذکرشده است و تفاوتی میان دیدگاه های هجویری غزنوی و قشیری وجود ندارد.
هجویری بیان می کند که مشایخ مختلفند، چنان چه گروهی اعتقاد به دوام حال دارند و گروهی دیگر معتقدند که حال دوامی ندارد و پایدار نیست.
حارث محاسبی(رض) معتقد به دوام حال است و گوید محبّت، شوق، قبض و بسط از جمله احوالند.
«جنید رض گوید: « الاحوال کالبروق فان بقیت فحدیث النفس » احوال چون بروق باشد که بنماید و نپاید و آن چه باقی شود نه حال بود که آن حدیث نفس و هوس طبع باشد».[۹۷]
غزالی درباره ی «احوال» چنین می گوید: «احوال چنان بود که صفتی از آن وی (کسی که سماع می کند) غالب شود، و وی را چون مستی گرداند و آن صفت گاه شوق بود، و گاه خوف بود، و گاه آتش عشق بود، و گاه طلب بود، گاه اندوهی بود، و گاه حسرتی بود؛ و امّا اقسام این بسیار است. امّا چون غالب شود آن آتش در دل، دود آن بر دماغ شود، و حواس وی را غلبه کند تا نبیند و نشنود چون خفته؛ یا اگر بیند و شنود از آن غایب و غافل ماند چون مست».[۹۸]
«احوال جمع حال است، و در لغت به معنای تحوّل از حالتی به حالت دیگر آمده است».[۹۹]
اخلاص
«ازو هر عالمی چون سوره ای خاص یکـی زو فـاتحـه وان دیگـر اخـلاص»
شرح گلشن راز، بیت۲۰۲، ص۱۴۰
در بیت بالا منظور از «اخلاص» سوره ی توحید می باشد که محتوای این سوره در مورد یگانگی و یکتایی خداوند است و این که او از همه کس و همه چیز بی نیاز است و نه کسی را زاده است و نه زائیده ی کسی است و او مثل و همتایی ندارد و یکتاست.
«نزوع جانور از صـدق و اخـلاص پـی ابقـای جنس و نـوع اشخـاص»
همان، بیت۲۵۷، ص۱۶۵
«اگرخواهی که گردی بنده ی خاص مهیّـا شـو بـرای صـدق و اخـلاص»
همان، بیت۹۶۳، ص ۵۷۹
در شرح گلشن راز آمده است که:
«اخلاص» آن که از غیر حقّ مبرّا آیی. یا آن کـه انسان در هر کاری می کند و هـر سخنی که بر زبـان
می آورد به خدا توجه داشته باشد و از صمیم قلب او را به یاد داشته باشد و به خلق و نیک و بد آن ها توجهی نکند و از آن ها قطع نظر نماید.[۱۰۰]
همان طور که در دو بیت بالا آشکار است شیخ محمود شبستری و عده ای دیگر از عرفا اخلاص را همراه «صدق» به کاربرده اند دلیل آن این است که این دو واژه از نظر معنایی به هم نزدیک اند، و اخلاص به معنای خالص کردن نیّت برای خداوند می باشد، یعنی هر کاری که انجام می دهی تنها برای خدا باشد و غیر او را شاهد اعمال و کردار خود نبینی» صدق نیز به معنای راستی و درستی است و اطاعت کردن از گفتار و وعده ی الهی است، امّا درجه ی صدق برتر و والاتر از اخلاص و در واقع کمال اخلاص است.
استاد ابوالقاسم قشیری ابتدا به آیه ای از قرآن کریم استناد کرده است و سپس تعریف جامعی از اخلاص را بیان می کند و در ادامه اقوال بزرگان و عرفا را متذکّر می شود، غزالی نیز چنین کاری کرده است و تفاوتی در این باره وجود ندارد و او در دو بخش، به بیان فضیلت و حقیقت اخلاص پرداخته است.
درترجمه ی رساله ی قشیریه آمده است:
قال اللّه تعالی: « الّا للّه الّدین الخالص »[۱۰۱] و اخلاص آن بود که طاعت از بهر خدای کند [چنان که] هیچ چیز دیگر با آن آمیخته نباشد و بدان طاعت تقرّب خواهد به خدای عز ّو جلّ و با کسی دون خدای عزّ و جلّ تصنّعی نجوید و محمّدتی چشم ندارد از خلایق و جاهی امید ندارد [یا معنیی که آن را ازین حد بیرون برد به ظاهر و باطن] و اگر گویند صافی به کردن سرّ بود از دیدار مخلوق درست آید [و اگر گویند اخلاص توفّی اخلاص بود از ملاحظت اشخاص] درست آید».[۱۰۲]
کلام عرفا درباره ی «اخلاص»
«ابوسعید خرّاز گوید: «ریای عارفان فاضل تر از اخلاص مریدان بود»…. جنید گوید: «اخلاص سرّی است میان بنده و خدای نه فرشته داند که بنویسد و نه شیطان داند که [آن را] تباه کند و نه هوا داند که آن
را بگرداند». [۱۰۳]
در کیمیای سعادت ابتدا فضیلت اخلاص و سپس حقیقت آن ذکر می شود:
فضیلت اخلاص:
«خدای تعالی فرمود: «و ما امروا الّا لیعبدوا اللّه مخلصین له الّدین»[۱۰۴] و گفت سبحانه و تعالی « الّا للّه الّدین الخالص» گفت: خلق را نفرموده اند الّا به عبادت به اخلاص، و دین خاص خدای- تعالی- راست و بس. رسول (ص) گفت: خدای تعالی می گوید: اخلاص سرّی است از اسرار من، در دل بنده ای که دوست دارم وی را نهاده ام».
در این باره آمده است: «معروف کرخی خویشتن را به تازیانه می زدی و می گفتی: «یا نفس اخلصی تخلصی» ، «خلاص کن تاخلاص یابی». … «بو ایّوب سختیانی می گوید: «اخلاص در نیّت دشوارتر است از اصل نیّت.»…. «گفته اند که: ایمان تخم است و عمل زرع، و آبِ آن اخلاص است».[۱۰۵]
حقیقت اخلاص
نقشه ۱-۱ نقشه کشورهای مسلمان
۱-۷ محدودیتهای تحقیق
هموار در تحقیق وپژوهش مشکلات، محدودیتها وتنگناهایی برای دسترسی به منابع واطلاعات مورد نیاز وجوددارد که البته جزء لاینفک امرارزشمند تحقیق است. البته بعضاً منابع جدید ومعتبروجود دارد امایا ترجمه فارسی معتبر نشده ویا محدودیتهایی به لحاظ طبقه بندی اسنادی دارندکهاین امردسترسی پژوهندگان رادرسیکل قوانین اداری معطلیا ناکام میگذارد و نتیجه عدم دسترسی منابع اصیل ومعتبر سبب کاهش ارزش محتوای کیفی پژوهش خواهد شد. از جمله مواردی که محقق درتحقیق باید با آن دست پنجه نرم کند دقت وتوجه در بهره برداری از منابع محدود موجود است که درعناوین تحقیقاتی مشابهیا نزدیک هم، به نوعی موجب تکراری جلوه نمودن تحقیق میشود.
۱-۸ مفاهیم واژهها
جایگاه
جایگاه، مکان استقرار، مکان. مسکن. خانه. مقام. منزل. هر محلی که در آنجا چیزی ثابت شود. محلی که شامل چیزی باشد (دهخدا، ۱۳۶۵، ۶۸).
ژئوپلیتیک :
ژئوپلیتیک عبارت است از درک واقعیتهای محیط جغرافیایی به منظور دستیابی به قدرت، به نحوی که بتوان در بالاترین سطح وارد بازی جهانی شد و منافع ملی و حیاط ملی را حفظ کرد.
به عبارت دیگر ژئوپلیتیک عبارت است از علم کشف روابط محیط جغرافیایی و تأثیر آن بر سرنوشت سیاسی ملل میباشد (عزتی، ۱۳۸۲، ۷۰).
جهان اسلام
جهان اسلام اصطلاحی است برای سرزمینهایی که بیشتر مردم آن پیرو دین اسلام باشند. پیروان اسلام بیش ازیک میلیارد نفر تخمین زده میشوند که پیروایین محمد فرزند عبدالله (پیامبر مسلمانان) از مردمان حجاز وایینی با قدمت بیش از ۱۴۰۰ سال (سال قمری) هستند. مسلمانان جهان در اعتقاد به پیامبری محمد بن عبدالله به عنوان آخرین پیامبرآسمانی (خاتمالانبیاء) ، قرآن (کتاب مقدس اسلام) ، قبله و بسیاری احکام شریعت اسلام، اشتراک عقیده دارند.
خاورمیانه
خاورمیانه واژهای است که اروپاییان بهاین منطقه با توجه به موقعیت جغرافیایی خودشان اطلاق کردهاند در حالی کهاین منطقه تقریباً در مرکز خشکیهای زمین و نقشه سیاسی جهان است و نه در شرق مرکزییا همان خاورمیانه. خاورمیانه از نظر جغرافیایی و به طور حقیقی باید در مرکز آسیا باشد نه جنوب غربی آسیا به علاوه مصر. برخی افراد از واژه خاورمیانه به دلیل اروپامحوری بودن آن انتقاد میکنند.این منطقه تنها از دید اروپای غربی، در مشرق واقع شده در حالیکه همین منطقه براییک هندی منطقهای غربی و براییک روسی در جنوب واقع شدهاست. واژه «میانه» نیز بدلیل برداشتهای مختلف باعث سردرگمیهایی شدهاست.
کشورهای اسلامی
کشورهای اسلامی به کشورهایی گفته میشود که دین رسمیآنهایا دین بیشتر جمعیت آنان اسلام است. بیشتر کشورهای اسلامی در خاورمیانه، آسیای میانه، شمال آفریقا، و جنوب شرقی آسیا هستند. اندونزی پرجمعیتترین کشور اسلامیاست. همه کشورهای اسلامیدر سازمان کنفرانس اسلامیعضویت دارند.
۲-۱ ادبیات تحقیق
فصل دوم
مرور منابع ، ادبیات
و پیشینه تحقیق
۲-۱-۱ ژئوپلیتیک
این واژه، ابتدا در سال ۱۸۹۹٫ م توسط دانشمند سیاسی سوئد به نام رودولف کیلن وضع شد و به بخشی از معلومات حاصله ناشی از ارتباط بین جغرافیا و سیاست اطلاق شد. تعریفی که در این برهه از زمان میتوانیم از ژئوپلیتیک ارائه دهیم این است که ژئوپلیتیک عبارت است از: درک واقعیتهای محیط جغرافیایی به منظور دستیابی به قدرت، به نحوی که بتوان در بالاترین سطح وارد بازی جهانی شد و منافع ملی و حیاط ملی را حفظ کرد، به عبارت دیگر ژئوپلیتیک عبارت است از علم کشف روابط محیط جغرافیایی و تأثیر آن برسرنوشت سیاسی ملل (عزتی، ۱۳۸۲، ۷۰).
۲-۱–۱–۱ مفهوم ژئوپلیتیک
تعریف «ژئوپولیتیک»: «ژئوپولیتیک» مرکّب از دو واژه «ژئو» به معناى زمین و «پولیتیک» به معناى سیاست است. در فارسى، معادلهایى همانند «سیاست جغرافیایى»، «علم سیاست جغرافیایى» و «جغرافیا سیاست شناسى» براى آن ذکر شده است. در انگلیسى، به آن «جیوپالیتیکس» (Geopalitics)، در آلمانى به خاستگاه اصلى آن، «گئوپولیتیک» (Geopolitike) و در فرانسوى «ژئوپولیتیک» (geopolitique) اطلاق شده است.
ژئوپلیتیک عبارت است از مطالعه روابط همکار با رقابت میان قدرتها بر اساس امکاناتی که محیط جغرافیایی در اختیار میگذارد،یا امکاناتی که دراین راستا میتوان از محیط جغرافیایی گرفت. مسلما هدف یک قدرت ازاین روابط،ایجاد موازنههای رقابتی با قدرتهای دیگر برای تامین امنیت در راستای حفظ منافع ملی و گسترده آن، با توجه به چگونگی بهره گرفتن از نقش امکانات جغرافیایی است. ازاین دیدگاه ویژه، ژئوپلیتیک را میتوان هنرایجاد موازنه قدرتی با رقیبان در سطوح منطقهای و جهانی در راستای تامین امنیت، جهت حفظ و گسترش منافع ملی درسطوح منطقهای وجهانی دانست (مجتهد زاده، ۱۳۸۱ : ۲۱).
تاکنون مسائلی که دربارۀ ژئوپلیتیک نوشتهیا گفته شده است بیش از آنکه ماهیت موضوع، ابعاد و معرفت شناسانه و روش شناسایی آن را مشخص کند، بیشتر شامل عبارتهای مبهم، دیدگاههای آمیخته با اعتراض سیاسی، توصیف و تعبیرها، کلی گوییها، اصطلاحات ربطی، جدولهای ذهنی، مونوگرافیهای ذهنی و مسائلی ازاین قبیل است، که اعتبارعلمیژئوپلیتیک را مخدوش نموده و مانع از آن میشود که ژئوپلیتیک بتواند از ثبات موضوعی، فلسفی و روش شناسی علمیبرخودار شود و بتواند به گزارههای کلی و جهان شمول نظیر قوانین، حقایق مسلم و نظریههای علمیتبیین کننده دستیابد. در واقع میتوان گفت ژئوپلیتیک علیرغم ادبیات گفتمانی و هویت اعتباری خود دریک قرن گذشته قابلیت برخورداری از مبنای فلسفی را دارا میباشد و قادر است با مسیریابی درست از وضعیت نه چندان علمیکه دچار آن است خارج شود و به موقعیتیک رشته علمیوتولید کننده گزارههای کلی انتقال پیدا کند (حافظ نیا، ۱۳۸۴، ۱۷)
«واژه ژئوپلیتیک که ابتدا در سال ۱۸۹۹٫ م توسط دانشمند سیاسی سوئد به نام رودولف کیلن وضع شد و به بخشی از معلومات حاصله ناشی از ارتباط بین جغرافیا و سیاست اطلاق شد. ژئوپلیتیک از زمان وضع آن در یک قرن گذشته از نظر مفهومی و فلسفی دچار شناوری بوده و هنوز بر سر ماهیت آن اتفاق نظر وجود ندارد و دیدگاه های متفاوتی درباره ماهیت آن ابراز شده است (عزتی، ۱۳۸۲، ۷۱).
ژیروید اتو تایل معتقد است، ژئوپلیتیک در قرن بیستم از تاریخ پرفراز و نشیبی برخوردار بوده و توانسته است در رساندن معنی ارتباط کلی بین جغرافیا و سیاست مؤثر باشد ولی معنی کردن ژئوپلیتیک کاری بس مشکل است… زیرا معنی مفاهیمی چون ژئوپلیتیک تمایل به متغیر و تحول دارند و متأثر از دورههای تاریخی و ساختارهای نظم جهانی اند که آنها خود تحول پیدا می کنند. او معتقد است کیلن و سایر متفکرین امپریالیستی، ژئوپلیتیک را به عنوان بخشی از دانش استعماری غربی فهمیده اند که از روابط بین سیاست عناصر طبیعی زمین بحث می کند» (عزتی، ۱۳۸۲، ۷۴).
لورو و توال ژئوپلیتیک را دو روش ویژه ای می دانند که پدیده بحرانی را کشف و تحلیل می کند و راهبردهای تهاجمی یا دفاعی را بر سر یک محدوده ارضی از نقطه نظر محیط جغرافیایی انسانی و طبیعی تعریف میکند (لورو و توال، ۱۳۸۱، ص ۳۴) دیدگاهی هم وجود دارد که ژئوپلیتیک را نعادل “راهبرد” (استراتژی) میداند و برای نمونه به ژئوپلیتیک ریگانیا ژئوپلیتیک گورباچف اشاره میکند (عزتی، ۱۳۸۲، ص ۴۲)
ژئوپلیتیک مطالعه روابط بین المللی و منازعات از لحاظ جغرافیایی است به عبارتی تأثیر عوامل جغرافیایی نظیر: موقعیت، فاصله و توزیع منابع طبیعی و انسانی بر روابط بین المللی را موضوع ژئوپلیتیک تشکیل میدهد. دکتر میرحیدر نیز تعریف ژئوپلیتیک را با همین دیدگاه بدین صورت ارائه میدهد.
«شیوههای قرائت و نگارش سیاست بین الملل توسط صاحبان قدرت و اندیشه و تأثیر آنها بر تصمیم گیریهای سیاسی در سطح ملی و منطقهای» (میرحیدر، ۱۳۷۷، ص ۲۲) این نگرش به ژئوپلیتیک بر پایه رویکرد جدیدی نسبت به مطالعات ژئوپلیتیکی که از آن به ژئوپلیتیک انتقادی تعبیر میشود قرار دارد.
نگرش انتقادی نسبت به ادبیات کلاسیک ژئوپلیتیک توسط ژیروید اتو تایل در اواسط دهه ۱۹۹۰ ارائه و گسترشیافت. دراین نگرش ژئوپلیتیک سنتی متهم شد که شرایط سوء استفاده قدرتهای استعماری و سلطه گر را از اندیشههای جغرافیایی تسهیل نموده است» (مجتهدزاده، ۱۳۸۱، ص ۲۹۱)
۲-۱-۱-۲ پیدایش ژئوپلیتیک
تولد ژئوپلیتیک با ظهور جغرافیا پیوند دقیق و نزدیک دارد. جغرافیا در مفهوم عام خود رشتهای است قدیمیاز دانش با پیشینهای ۲۵۰۰ ساله، زیرا بطور سنتی آن به هر دولت میرسد.این علم همواره به فراق شاهان، فرماندهان نظامی، کاشفانیا تجار که همواره تشنه کشف افقها و سرزمینهای جدید بودند خوش میآمده است» (لورو و توال، ۱۳۸۱، ص ۲).
این وضع در اوایل قرن نوزدهم تغییر کرد. در فردای کنگره وین در سال ۱۸۱۵ پروس سرزمینهای واقع در غرب خاک را توسط شاهزاده نشینهای متعدد آلمانی از قلب تاریخی خود جدا شده بودند دوباره به دست آورد. برای یکپارچه کردن این سرزمینها ایجاد یک آلمان جغرافیا میتوانست ابزار رسیده بهاین هدف باشد.
در چنین حال و هوایی است که جغرافیایی «مردمی» در برابر جغرافیای سلطنتی زاده میشود و در آن فضای هویت جویی آلمان، فرید ریش راتزل قوانین جغرافیایی را تدوین میکند (لورو و فرانسوا توال، ۱۳۸۱، ص ۳).
۲-۱–۱–۳– رویکرد ژئوپلیتیک
خواستگاه دانشی که بعدها به آن عنوان « ژئوپلیتیک » داده شد در مراکز استعماری امپراطوریهای رقیب در آخر قرن نوزده میلادی متولد شده است. در آنها دانشگاهها، اجتماعات جغرافیایی و مراکز آموزشی قدرتهای بزرگایجاد شد. از سال ۱۸۷۰ به بعد قدرتهای بزرگ اروپا بایک برنامه بی سابقه به توسعه طلبی امپریالیستی و توسعه طلبی قلمرو در روی آن مناطق مبادرت کردند (O tuathail , 1996 : 21). ژئوپلیتیک بعنوان شکلی از دانایی و قدرت در دورۀ امپریالیستی بین سالهای ۱۹۴۵ – ۱۸۷۰ زمانی متولد میشود که امپراطوریهای رقیب در طول جنگهای متعددی که بایکدیگر داشتند خطوط قدرت را مرتب کرده و آن را تغییر داده و در آن تجدید نظر کردند. خطوط قدرت مورد نظر، تشکیل دهنده مرزهای نقشۀ سیاسی جهان بودند دراین دوره از رقابتهای امپریالیستی که موفقیتهای تکنولوژیکی بزرگ، انقلاب جهانی و دگرگونیهای فرهنگی صورت گرفت، ژئوپلیتیک امپریالیستی نیز شکل گرفت (احمدی پور، بدیعی، ۱۳۸۱ : ۲).
شاید مشهورترین جغرافی دانان عصر امپریالیستی، مکیندر بود. مقاله معروف او «محور جغرافیایی تاریخ» روابط و پیوستگیهای بین علایق ملی و جغرافیای زمین را شامل میشد.این مقاله اولین تفسیر انجمن سلطنتی جغرافیای انگلیس در لندن در سال ۱۹۰۴ بود. برای همین آن مقاله از جهت محتوا خیلی مهم است. مکیندر این مقاله را موقعی مینویسد که گروههای مختلف قدرتهای امپریالیستی ظهور کرده اند (Rennie Short , 1994 : 18، به نقل از زین العابدین، ۱۳۸۹). شاید مهمترین دانش آموخته جغرافیای سیاسی بعد از راتزل، رودلف کی الن، دانشمند سوئدی علوم سیاسی استاد دانشگاه گاتبرگ بود، کی ِالن بسیارتحت تأثیر اندیشههای سیاسی – جغرافیایی راتزل در مطالعه سیاستهای جهانی و ماهیت دولت قرار گرفته بود. کی النایدههای راتزل را دربارۀ حکومت به عنوانیک پدیدۀ موجود زنده (ارگانیسم) بسط داد (Dikshit , 1995: 11، به نقل از زین العابدین، ۱۳۸۹).
در سالهای اولیه قرن بیستم کی الن و دیگر اندیشمندان امپریالیست، ژئوپلیتیک را به عنوان بخشی از دانش امپریالیستی غربی فهمیدند که از ارتباط با زمین فیزیکی (جغرافیا) و سیاست بحث میکرد. بعد با هدف سیاست خارجی آلمان نازی یعنی لبنسرام (تعقیب فضای حیاتی آلمان) همراه شد. و برای همین از نظر اکثر نویسندگان و تحلیل گران بعد از جنگ جهانی دوم محو شد و در طی سالهای بعد از جنگ سرد، ژئوپلیتیک برای توصیف کشمکش و درگیری جهانی بین شوروی وایالات متحده آمریکا بر سر کنترل کشورها و منابع استراتژیک جهان استفاده شد (O thathail , Dalby & Routledge ; 1968 : 1، به نقل از زین العابدین، ۱۳۸۹). در خلال دهۀ ۱۹۲۰، کانون مطالعات ژئوپلیتیک در آلمان متمرکز شد و در آنجا بود کهاین رشتۀ علمی زمانی که به عنوانیک مکتب جدید توسط کارل فونهاوس هوفر (۱۹۴۶ – ۱۸۶۹) شکل گرفت، تصویر بسیار مخدوش خود را کسب نمود. « پارکر» دراین رابطه چنین توضیح میدهد: «پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اوّل، گروهی از جغرافی دانان آلمانی،ایدههای راتزل را پذیرفته و تا آنجا پیش رفتند که از این ایدهها، بعنوان مبناییک طرح هوشمند، نه تنها برای بهبود آلمان، بلکه برای بازگشت آلمان به جایگاهیک قدرت بزرگ، استفاده کردند. استدلال بنیادین آنهااین بود که گرچه جغرافیای سیاسی به شرایط فضایی کشور میپردازد امّا ژئوپلیتیک به نیازهای فضایی میپردازد. تمام استراتژی حزب نازی برای سلطۀ آلمان بر اروپا، تحت تأثیر نظریههایی بود کهاین محققان ژئوپلیتیک فرمول بندی کرده بودند (مویر، ۱۳۷۹ : ۳۶۷ – ۳۶۶، به نقل از زین العابدین، ۱۳۸۹).
ژئوپلیتیک به دلیل شکل گیری آن بدست کارشناسان خود اروپا، موجود خام دوران خود بود و در مادیگرایی جغرافیایی کهنۀ قرون گذشته ریشه داشت. ضعف چنین روشهایی را جغرافی دانان کمونیست آلمانی، کارل ویتفوگل در سال ۱۹۲۹ تشخیص داد و اوتواتیل توضیح داده است که ویتفوگل چگونه پی برد که ژئوپلیتیک «فرض میگیرد که عوامل جغرافیایی بسته به خصوصیتشان (آب و هوا، خاک، موقعیّت، ناهمواری زمین و حتی نژاد) حیات سیاسی را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهند.» و حال آنکه در واقع، چنین عوامل جغرافیایی بطور مستقیم تأثیر نگذاشته، بلکه از طریق انسان نقش میانجی را به عهده دارند (مویر، ۱۳۷۹ : ۳۶۷ – ۳۶۶، به نقل از زین العابدین، ۱۳۸۹).
۲-۱-۱-۴- ژئوپلیتیک سنتی
سرهالفورد مکیندر (۱۸۶۱ تا ۱۹۴۷) را باید احتمالاً معروف ترین بیانگذار ژئوپلیتیک سنتی به حساب آورد. او عمدتاً مریون مقالهای است که با عنوان «محور جغرافیایی تاریخ» در سال در مجله ۱۹۰۴ جغرافیایی منتشر شد.
مکیندراین نوشته ازیک محور یا مبنای جهان سخن به میان میآورد و آن را «قلب سرزمین» جهان مینامد او بستراین محور را بخش قارهای «اوراسیا» میداند. با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، جهان به صورتی که نظریه پردازان و مبلغان ژئوپلیتیک ترسیم کرده بودند، چهرهای جدید از خود نشان میدهد. عقاید و گرایشهای پیش تاریخ که براساس قواعد فرازمانی تحولات سیاسی را تبیین میکردند، با رخ نمودن واقعیت جدید بین المللی متزلزل میشوند».
متغیرهای ژئوپلیتیکی سنتی تحت تأثیر دگرگونیهای سیاسی بعد از جنگ اعتبار و صحت خود را بویژه در سه زمینه زیر از دست دادند.
۱-نخست آن که نظریه مبتنی بر وجودیک جبر جغرافیایی تحت تأثیر شرایط جدید و بویژه رشد فناوری رنگ باخت.
۲-آنگاه فضای ارضی و وسعت نیز اهمیت خود را در صحنه رقابت جهانی از دست داد. با ظهور دوران سلاحهای قاره پیما دیگر هیچ سرزمینی در امنیت قرار ندارد و در «قلب زمین»یا سرزمین محور نیز از صحنه محو شده است.
۳-مرزها به مانند موجودات زنده تلقی میشوند و گمان میرفت که از طریق تصرفهای سرزمینییا صلح آمیز تحول مییابند. اما ازاین پس واقعیت به گونهای دیگر است. استقلال مستعمرات، استقراریک نظام سیاسی بین المللی تبلوریافته در سازمان ملل متحد توصعه وسایل ارتباطی و اطلاعاتی و آزادیخواهی جوامع مدنی نوعی ثبات حقوقی و نهادینه شده بین المللی و غیر قابل اعتراض بودن مرزهای را در پی داشته اند (لورو وتوال، ۱۳۸۱، ص ۲۹).
۲-۱–۱-۵- رویکرد ژئوپلیتیک زیست محیطی
بنیادهای زیستی عوامل و متغیرهایی هستند که وجود آنها در شکل گیری، گسترش، تکامل و بقایای حیات اجتماعی انسانی تأثیر دارند، نیازهای حیات اقتصادی انسانها را تأمین میکند، و الگوی پراکندگی و استقرار گروههای انسانی، نوع معیشت، رفتارهای اقتصادی – اجتماعی و حتی فرهنگی انسان از آنها متأثر است، این عوامل عبارتند از : فضا، وسعت سرزمین اقلیم و ساخت آب و هوایی، منابع آب، منابع خاک، گونههای گیاهی و حیوانی (حافظ بینا ؛ ۱۹۹۰، ۷۵).
در واقع از عصر نوسنگی به بعد جامعههای بشری دست به کار دگر سان کردن و سامان دادن به طبیعت بوده اند و گواه آن تبدیل ۱۹ میلیون کیلومتر مربع به زمین کشاورزی، ۲۵ میلیون کیلومتر مربع به چراگاه و ۴۰ میلیون کیلومتر مربع به احداث زیر ساختها و حوزههای شهری است. افزایش تراکمهای انسانی از طریق افزایش جمعیت جهان و کالایی کردن گسترههای طبیعی برای بهره برداری از آنها با واسطه دامپروری و کشاورزی و استفاده از چوبهای جنگلها در نهایت به شتاب گرفتن هر چه بیشتر جنگل زدایی میانجامد بطوریکه در دهۀ ۱۹۸۰حدود ۱۵۰ میلیون هکتارجنگل از میان رفت (دولفوس؛ ۱۳۹۰، ۴۹).
۴-۲)تحلیل توصیفی داده ها…………………………………………………………………………………………………………………………۸۹
۴-۲-۱)جنسیت پاسخدهندگان……………………………………………………………………………………………………………..۸۹
۴-۲-۲) سن پاسخدهندگان………………………………………………………………………………………………………………………۹۰
۴-۲-۳) وضعیت تحصیلی پاسخدهندگان…………………………………………………………………………………………………۹۰
د
۴-۲-۴) وضعیت تأهل پاسخدهندگان ……………………………………………………………………………………………………۹۱
۴-۲-۵)وضعیت درآمد پاسخ دهندگان……………………………………………………………………………………………………۹۲
۴-۲-۶)پارامترهای اماری سؤالات پرسشنامه………………………………………………………………………………………….۹۲
۴-۳)آزمون مدل و فرضیات تحقیق………………………………………………………………………………………………………………۹۶
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱)مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰۲
۵-۲)نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۲
۵-۳)نتیجه گیری از فرضیه اول…………………………………………………………………………………………………………۱۰۳
۵-۴)نتیجه گیری از فرضیه دوم…………………………………………………………………………………………………………..۱۰۴
۵-۵)نتیجه گیری از فرضیه سوم………………………………………………………………………………………………………….۱۰۵
۵-۷)پیشنهادها
۵-۷-۱)پیشنهادهای کاربردی……………………………………………………………………………………………………………۱۰۸
۵-۷-۲)پیشنهادها برای تحقیقات آتی………………………………………………………………………………………………۱۰۸
فهرست منابع
منابع فارسی………………………………………………………………………………………………………………………………………………۱۱۰
منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………………………………………۱۱۳
ه
فهرست شکل ها و نمودارها
۲-۱)رابطه بین برند و محصول،(کاپفرر۲۰۰۸)…………………………………………………………………………………………….۱۴
۲-۲)مدل دو بعدی قدرت درونی و خارجی برند،(برمن و همکاران۲۰۰۹)…………………………………………………۳۳
۲-۳)چارچوب مفهومی ارزش ویژه برند/ارزش برند(راگیو و لئونو۲۰۰۷)…………………………………………………….۳۶
۲-۴)منابع درگیر در ارزش های برند براساس مدل چرناتونی۲۰۰۲٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۰
۲-۵)مدل شکاف هویت-شهرت مدیریت برند هریس و چرناتونی۲۰۰۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۲
۲-۶)ارتباطات میان منابع برند سازی داخلی و عملکرد(هریس و چرناتونی۲۰۰۷)……………………………………۵۳
۲-۷)مدل بورمن و زپلین۲۰۰۵٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۵۶
۲-۸)مدل مدیریت داخلی بورمن و زپلین۲۰۰۵٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۰
۲-۹)مدل برند سازی داخلی پانجایسری و ویلسون۲۰۰۹٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۱
۲-۱۰)مدل پیشنهادی بر اساس تحلیل داده های کیفی پانجایسری ویلسون۲۰۱۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۶
۲-۱۱)مدل بامگرت و اسچمیدت۲۰۱۰٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۷
۲-۱۲)مدل تحقیق سید جوادین و همکاران۱۳۸۹٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۹
۲-۱۳)مدل تحقیق هادیزاده مقدم و همکاران۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۹
۲-۱۴)مدل تحقیق عزیزی و همکاران ۱۳۹۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۷۰
۲-۱۵)مدل تحقیق اثناعشری۱۳۹۰٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۷۰
۲-۱۶)مدل مفهومی تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………………۸۱
۴-۱)مدل اولیه تحقیق به همراه مقدار T-Valueهرکدام از مسیرهای مدل……………………………………………..۹۷
و
۴-۲)مدل اولیه تحقیق به همراه بار عاملی هر کدام از مسیرهای مدل………………………………………………………۹۹
۵-۱)مدل تأیید شده تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۷
فهرست جداول
جدول ۲-۱) دسته بندی عوامل منهرت و ترز ۲۰۰۸ و چرناتونی و کوتام۲۰۰۶٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۶۷
۸۵۱
۴۰۲۵
۱۴۹۴۷
۱۶۹۲
دهستان لاکان
۱۱۲۸۲
۹۵۷
۵۰۸۷
۳۶۸
۹۸۴
۳۴۷۶
۴۱۰
۱۹۴۱
۸۵۶۳
۷۷۸
ماخذ : مرکز آمار ایران ، ۱۳۹۰
شکل ۳-۷ : ترکیب سنی جمعیت بخش مرکزی شهرستان رشت
۳-۲-۵-مهاجرت
روند مهاجرت از جامعه روستایی در سالهای اخیر به علت کمی یا نبود اشتغال خدمات و امکانات رفاهی در روستاها بوده و به صورت غیر متعارف در آمده است . تمرکز نامتناسب امکانات در شهرها در تشدید مهاجرت و جذب بیش از نیمی از رشد طبیعی جمعیت روستایی سهم اساسی داشته است . این حرکات جمعیتی از جامعه روستایی به شهری در بعضی موارد به صورت کوچ دسته جمعی درآمده و باعث تهی شدن روستاها و از بین رفتن منابع طبیعی و محیط زیست شده است .
از دلایل دیگر مهاجرت از روستا پایین بودن قیمت محصولات کشاورزی روستائیان و بالا بودن ضایعات و همچنین پایین بودن میزان محصول در واحد سطح که برای یک زندگی نسبتاً مرفه کافی نیست و در بسیاری مواقع باعث کنار گذاشتن فعالیت های کشاورزی از سوی روستائیان و مهاجرت آنها شده است . از سوی دیگر کیفیت و کمیت رفاه در سطح روستاها و در جامعه روستایی به علت کمبود و یا عدم وجود خدمات اجتماعی مانند آموزش و بهداشت ، آب آشامیدنی سالم ، خدمات فنی و برق و راه های ارتباطی نامناسب است و رویهمرفته کیفیت زندگی و برخورداری از رفاه در روستاهای محدوده در مقایسه با زندگی شهری در سطح پایینی قرار دارد .
مهاجرت از روستا به نواحی شهری عموماً مهمترین شکل مهاجرت داخلی محسوب می شود . این پدیده مخصوصاً در کشورهایی که در حال صنعتی شدن و تغییرات سریع تکنیکی هستند اتفاق می افتد . اصولاً مهاجرت های روستایی – شهری پاسخی به محرک های اقتصادی است . همانگونه که افزایش طبیعی آهسته تر جمعیت در بسیاری از نواحی شهری وجود دارد ، ولی اغلب به شکل گیری مهاجرتهای تحولی در ثبات جمعیت بوجود می آید . در کشورهای پیشرفته ، از نیروی کار و اشتغال بیکاران نواحی روستایی سود برده می شود و بسیاری از مهاجران روستایی – شهری اولین شغل خود را بدست می آورند ، این در حالی است که عده ای شغل خود را از یک کار کشاورزی به شغلی غیر کشاورزی تغییر می دهند . این تحول اساسی در ساختار اشتغال یکی از نتایج اصلی مهاجرت روستا – شهری محسوب می شود . مشاغل اصلی جذب مهاجرین عبارتند از : کار در کارخانه ها ، مغازه ها ، ادارات ، ساختمان سازی و خدمات عمومی و برخی مشاغل کاذب و غیر دولتی در محدوده مورد مطالعه اکثراً پس از مهاجرت به شهر رشت به دست فروشی و یا به برخی از مشاغل خدماتی می پردازند .
در بخش مرکزی رشت ، روستاهایی که در حاشیه شهر واقع شده اند مهاجرپذیر بوده و افزایش جمعیت دارند و افزایش تغییرات و رشد جمعیت در آنها دیده می شود . مانند روستاهای بیجاربنه ، بیجار پس ، پایین کویخ ، پیر کلاچاه ، کژده و لچه گوراب در دهستان حومه و روستاهای آتشگاه ، پسویشه و طرازکوه از دهستان پسیخان و روستاهای طالشان و لاکان در دهستان لاکان و همچنین روستاهای پیله داربن ، رجاکل، راسته کنار ، کماکل ، فخب ، سیاهرود کنار و منگوده در دهستان پیربازار .
۳-۲-۶-میزان سواد
بسیاری از مطالعات پیشنهاد کرده اند که اصلاح آموزشی در صورت ایجاد نظامی مرتبط با زندگی روستایی ممکن است کوچ و یا مهاجرت از روستا را کاهش دهد . اجزاء این نظام عبارتند از تغییر در محتوای درسی ، کلاسهای نهضت سواد آموزی ، آموزش های کشاورزی و حرفه ای و … برای جلوگیری از مهاجرتهای که افراد به خاطر دستیابی به فرصتهای بهتر انجام می دهند ، افزایش خدمات در سطوح بالاتر هم در مناطق روستایی ضروری است . همانطور که در جدول زیر آمده است از ۵۲۳۱۳ نفر جمعیت بالای ۶ سال در بخش مرکزی ، ۴۲۲۸۳ نفر باسواد و ۱۰۰۳۰ نفر بیسواد بوده اند . در دهستان پسیخان ۵۶۴۱ نفر باسواد و ۱۳۹۳ نفر بیسواد ، در دهستان پیربازار ۱۲۸۵۹ نفر باسواد و ۲۷۳۷ نفر بیسواد ، در دهستان حومه ۱۵۷۷۶ نفر باسواد و ۳۳۸۴ نفر بیسواد ، در دهستان لاکان ۸۰۰۷ نفر باسواد و ۲۵۱۶ نفر بیسواد می باشند که حاکی از بالابودن میزان باسوادی است .
جدول ۳-۸- جمعیت ۶ ساله و بیشتر ، باسواد و بیسواد بخش مرکزی شهرستان رشت
نام آبادی
جمعیت ۶ساله و بیشتر
جمعیت باسواد
جمعیت بیسواد
کل
مرد
زن
کل
درصد
مرد
درصد
ریشههای اختصاصی این برنامه به میانهی دهه ۱۹۷۰ برمیگردد، زمانی که محققان زیادی درماندگی زناشویی را مورد مطالعه قرار دادند. در دانشگاه ایندیانا، هووارد مارکمن[۴۰] و جان گاتمن[۴۱] از افرادی بودند که در این زمینه مطالعه کرده اند. این محققان در زوجهای درمانده نقصهای ارتباطی را پیدا کردند و نهایتا مارکمن به این نتیجه رسید که کیفیت ارتباط قبل از ازدواج و قبل از درماندگی یکی از مهمترین پیش بینی کننده های درماندگی زناشویی آینده است. براساس این یافتهها مارکمن یک برنامه پیشگیری را به وجود آورد (استامن،۲۰۰۰). (PREP) بر دیدگاه سنتی رفتاری-شناختی و زوج درمانی رفتاری مبتنی شده است. بنابراین به روش های تفکر(نگرش و انتظارات) و رفتارهایی( ارتباط و کنترل تعارض) توجه دارد که با شکست یا موفقیت زناشویی همراه می باشند. رویکرد مهارت محور بر این پیش فرض تکیه میکند که زوجها می توانند رفتارهای تازهای را یاد بگیرند که به آنها کمک کند تا از زوال رابطه که به وفور در ازدواج دیده میشود، پیشگیری شود. این برنامه علاوه بر ریشههای رفتاری- شناختی بر طیف وسیعی از تحقیقات زناشویی متکی میباشد. اگر چه مسیر مشخص برای درماندگی زناشویی و طلاق وجود ندارد، اما شکل(۲-۱) در برگیرنده یک الگوی کلی است که بر پایهی مطالعات مختلف مربوط به ازدواج و رابطه، مسیر شکست ازدواج را نشان می دهد.
شکل۲-۱ چگونه یک ازدواج می میرد(برگر ۱۹۹۹ ،نقل شده در فقیرپور، ۱۳۹۳، ص۱۲۲)
نارضایتی همسر که با رنجش همراه میشود
ازدواج
مشکلات زندگی
اجتناب، برانگیختگی منفی
برخوردها و انتظارات، نقص های مهارتی، خودبینی و خودحفاظتی
رشدتعهد برای امنیت دادن به دلبستگی
تحلیل رفتن صمیمیت، تفسیرهای منفی
دلبستگی همراه با اضطراب از دست دادن
فقدان اعتماد، تحلیل رفتن دید طولانی باهم بودن،اضطراب اضطرابب
رضایتمندی از زمان باهم بودن
فشارزیاد وتلاش برای تغییر
کاهش فداکاری، سنگین شدن اجبارها وفشارها
شباهتها وتفاوتها = جاذبه
فشار زیاد ودرماندگی
کاهش دادن فشارها وطلاق
در این مدل دو نفر از طریق آمیختن شباهتها و تفاوتها جذب یکدیگر میشوند. و وقتی مدت زمانی را با هم می گذرانند در صورتی که زمان رضایتبخش باشد نسبت به هم احساس دلبستگی میکنند. در این میان یک احساس اضطراب برای از دست دادن عشق بالقوه به وجود میآید. در این زمینه تعهد رشد میکند و تا حد زیادی اضطراب از طریق پیمان با هم بودن، رفع می شود. برای بسیاری از زوج ها این تعهد در جریان ازدواج به اوج خود میرسد. قبل از عروسی بیشتر زوج ها برای اولین بار درباره توانایی شان برای دست بکار شدن با تعارض آزمون هایی کرده اند، اما آنها در جریان دوستی شان با بسیاری از موضوعات مهم یا اختلاف ها رو به رو نشده اند و این دلیلی است برای اینکه چرا در این مرحله رضایتمندی خیلی زیاد است. هنوز دلیل روشنی وجود نداردکه چگونه زوج ها ارتباط برقرار میکنند و با تعارضها که داستان مهمی را درباره آیندهشان خبر میدهد، دست به کار می شوند فراتر از سطح رضایتمندی قبل از ازدواج، این زوجهای متعهد باید در طی زمان به طور روز افزونی با مشکلات مربوط به با هم بودن روبه رو شوند. همین امر توضیح میدهد که چرا بسیاری از زوجها می توانند تعهد را به وجود آورند و تا زمانی که دلبستگی را دارند هم چنان خوشحال باقی بمانند و به تدریج با چشمهای پایدار رو به تعارضهای حل نشده فرسایش پیدا می کنند. اینکه آنها درباره چه چیزی بحث میکنند و چگونه بحث میکنند نتیجه انتظارات و تواناییشان برای برقراری ارتباط و مذاکره موثر است. بسیاری از انتظارات و تواناییها بر تجارب قبلی زندگی با خانواده اصلی، روابط گذشته و زمینه فرهنگیشان مبتنی است. الگوهای معینی از رویارویی های نامناسب با تعارض که بر رابطه اثر تخریبی دارند، در بسیاری از ازدواج ها به طور تکراری ظاهر خواهد شد. علاوه براین در طی زمان یک تغییر مهم در رابطه رخ خواهد داد، همسر فعلی بجای اینکه منشآ لذت یا حمایت باشد، به طور روز افزون با درد و ناکامی همراه می شود. برای بسیاری از زوجها، این حالت پیش فرض اساسی مربوط به فلسفه با هم بودن را که داشتن یک دوست صمیمی و حمایت کننده در زندگی بودن، نقض میکند. ممکن است تعبیرهای منفیتر از آنچه هست، تعبیر کنند. تدریجا اطمینان کاهش مییابد و احساس دلبستگی به تعهد منتهی میشود. و در واقع ما شاهد زوجهای می شویم که با قربانی شدن تعهد در کوره داغ تعارض ها، در آینده رابطهشان تهدید میشود. نهایتا از ازدواج پوستهای می ماند و هر یک از زوج ها در انتظار تغییر از دیگری را دارد. در این حالت برقراری مجدد نقطه نظر اولیه دشوارتر میگردد. در اینجا کلیدهای حفظ ازدواج در گرو تعهد به عنوان فداکاری نیست بلکه بیشتر به عنوان یک اجبار است. به عبارت دیگر حال تصمیم برای ماندن یا ترک کردن بیشتر براساس مقایسه بهای ترک کردن در برابر اشتیاق برای ماندن انجام می گیرد. در اینجا با توجه به نقطه نظر زوج ها ممکن است آنها از همدیگر طلاق بگیرند و یا به یک زندگی زناشویی بدبختگونه ادامه دهند. البته بعضی از زوج ها از این امکان توام با فشار زیاد و فداکاری کم، به رشد مجدد فداکاری، عشق و مثبت بودن در ازدواج برمی گردند. این الگوی مربوط به شکست ازدواج اهدافی را برای مداخله مطرح می کند که عبارتند از: الگوهای معین ارتباط، کنترل تعارض، باورهایی با کارکرد بد و شناخت ها و انگیزه های مربوط به تعهد. چیزهایی وجود دارد که زوج ها می توانند یاد بگیرند و عمل کنند تا به آنها کمک شود که در مسیر شکست قرار نگیرند و در مسیر دوستی، حمایت و صمیمیت قرار بگیرند( برگر و هانا ۱۹۹۹، نقل شده در کیخسروی،۱۳۹۱).
۲-۲-۸-۴ برنامه کاربرد عملی مهارت های ارتباط صمیمی
برنامه آموزش صمیمیت یک الگوی چند بعدی است که در آن مفاهیم جهان شمول مهم، مهارتها و ارزشهای مربوط به عشق، صمیمیت و ازدواج تلفیق شده است. این برنامه از کارگاههای یک روزه تا دورههای مهارت آموزی شانزده هفتهای را شامل میشود و میتواند در دامنهی آمادگی پیش از ازدواج تا مسائل پردردسر و زناشویی کاربرد داشته باشد. این برنامه، یک برنامه روان آموزشی است و ترکیبی از رویکردهای شناختی، هیجانی و رفتاری است. این برنامه سبب افزایش سازگاری و رضایتمندی زوجی، صمیمیت، کاهش اضطراب و کاهش تعارض می گردد(وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالت متحده، ۲۰۰۶). هدف برنامه « آموزش صمیمیت زوجین» افزایش خود آگاهی و نیز رشد توانایی و تقویت و حفظ روابط صمیمی شاد و لذتبخش بین زن و شوهر است. این برنامه در حوزهای که به عنوان یک پل ارتباطی بین درمان و پربارسازی ازدواج شناخته میشود میتواند بی نظیر و منحصر به فرد باشد. برنامه های آموزش صمیمیت زوجین بین درمان، غنیسازی ازدواج و رشد خانواده پل می زند. هدف این برنامه رابطهای است که هر دوی زوجین از طریق آن بتوانند زندگی شادمانه ای داشته باشند. برای تحقیق این امر، هریک از زوجین باید از توان شناسایی احساسات و نیازهای خود برخوردار بوده و شیوه ارضاء شدن آنها را فرا بگیرد، که این مستلزم آن است که هریک از زوجین بدون آنکه طرف دیگر احساس رنجش، کنترل شدن، بی کفایتی یا ناراحتی ایجاد نماید به ابراز نیازها و آرزوهای خود بپردازد. برآورده ساختن نیازهای دیگری به طور آسان و کامل اساس صمیمیت، رضایت خاطر و شادمانی را تشکیل میدهد(برگر و هانا،۱۹۹۹).
۲-۲-۸-۵ برنامه آمادهسازی/غنیسازی(PREP/ENRICH)
برنامه آمادهسازی اساسا پس از درک مشکلات کار با زوجین در مرحله قبل از ازدواج قرار گرفته، شکل گرفت. در اواخر دهه ۱۹۷۰ دیوید السون در سه برنامه پیش از ازدواج که در آن برای گروههای ۵۰ نفری زوجین برنامههای سخنرانی ترتیب داده می شد، شرکت نمود. یک ارزیابی انجام شده حاکی از ناموثر بودن این برنامه و رویگردانی و مایوس شدن زوجین از این برنامه بود. سوال این بود که چه کمکی باید به زوجین کرد تا آمادگی بیشتر و بهتری برای ازدواج پیدا کنند؟ ایده اولیه این بود که یک پرسشنامه زوجین ساخته شود که از طریق آن زوجین بتوانند با یکدیگر در مورد رابطه خود صحبت نمایند. با طرح موضوعات مرتبط با زوجین در این پرسشنامه، جای این امیدواری وجود داشت که زوجین شروع به صحبت در مورد موضوعات خود نموده و حتی قبل از ازدواج آن را حل نمایند. پس از ساخت اولیه پرسشنامه ، یک طرح پژوهشی برای تعیین تاثیر آن به عنوان یک پرسشنامه پیش از ازدواج و مشاوره برای زوجین طرح ریزی گردید(السون و فورینه۱۹۸۷، نقل شده در کیخسروی،۱۳۹۲). این مطالعه بر روی ۵ گروه انجام شد: زوجینی که هیچگونه آمادگی قبل از ازدواج نداشتند، آنهایی که در یک برنامه آمادهسازی شرکت کرده بودند، آنهایی که در برنامه آمادهسازی بدون دریافت بازخورد شرکت کرده بوند، آنهایی که در برنامه آماده سازی به همراه دو ساعت بازخورد شرکت کرده بودند و در نهایت آنهایی که در برنامه آمادهسازی به همراه ۴ جلسه دو ساعته بازخورددهی شرکت کرده بودند. نتایج مطالعه به روشنی نشان دادکه گروههای آماده سازی در مقایسه با دو گروه اول به نتایج قابل ملاحظهتری دست یافته اند. ضمن اینکه گروه آمادهسازی در مقایسه با دو گروه دیگر اول نتایج قابل ملاحظهتری دست یافته اند. ضمن اینکه گروه آمادهسازی و گروهی که ۴ جلسه دو ساعته بازخورددهی بهره مند شده بودند، تغییرات مثبتتری را در بین کلیه این گروهها نشان داده اند. این یافته ها به شکل گیری پرسشنامه آمادهسازی انجامید که از آن برای سنجش زوجین بهره گرفته میشود.
۲-۲-۸-۵-۱اهداف برنامه آمادهسازی/غنیسازی السون
برنامه آمادهسازی/ غنیسازی السون دارای شش هدف است که هر یک از این اهداف دارای یک تمرین جداگانه است. این شش هدف از این قرار هستند:
کمک به زوجین در شناسایی و تکیه نمودن بر نقاط قوت رابطه و شناسایی حیطه هایی از رابطه که مشکلزا بوده یا نیازمند برنامههای غنیسازی می باشد.
آموزش مهارتهای جرات ورزی و گوش دادن فعال به زوجین به منظور ارتباط موثرتر در زمینه موضوعات مهم
حل موضوعات مشکل زا با بهره گرفتن از الگوی دهگانه ی حل تعارض.
کندوکاو در مورد موضوعات مربوط به خانواده اصلی با بهره گیری از نقشه زوجین و خانواده.
طرح ریزی برنامه ای برای نیل به اهداف فردی و زوجی و خانوادگی.
طراحی یک طرح مالی و بودجه و عملی کردن آن.
برنامه آمادهسازی/غنیسازی شش تمرین را برای کمک به زوجین در دستیابی به این اهداف طراحی نموده است. که هدف از آنها تشویق زوجین به همیاری و برنامهریزی با یکدیگر برای مواجهه با موضوعات مهم میباشد(السون و السون،۱۹۹۹).
۱- در میان گذاشتن نقاط قوت و رشد
۲- تهیه لیست آرزوها برای تقویت جرات ورزی و گوش دادن فعال
۳-انجام دادن ده گام حل تعارض زوجی
۱-زمان و مکانی برای گفت و گو اختصاص دهید.
۲-مشکل یا اختلاف نظر موجود را تعریف کنید.
۳-هر کدام از شما چه تاثیری در مشکل داشته اید(چه کمکی به حل آن کردهاید).
۴-در گذشته چه تلاشهایی برای حل مشکل کردهاید که موفقیت آمیز نبوده است.
۵-در ذهن خود به دنبال تمام راه حل های ممکن بگردید و فهرستی از آنها تهیه کنید.
۶-راه حلهای ممکن را بیان و ارزیابی کنید.
۷-با توافق یکدیگر یکی از راه حلها را انتخاب کنید.
۸-هر کدام از شما برای راه حل فوق چه باید بکنید.
۹-جلسه دیگری ترتیب دهید و پیشرفتتان را ارزیابی کنید( اگر پیشرفتی نداشتید گام های ۵ تا ۸ را دوباره با انتخاب راه حل دیگر تکرار کنید)
۱۰-به یکدیگر برای کمک به راه حل جایزه بدهید.
۴-کشف کندو کاو در مورد موضوعات مربوط به خانواده اصلی با بهرهگیری از نقشه زوجین و خانواده
۵-تعیین اهداف شخصی، زوجی و خانوادگی
۶-برنامه مالی و بودجه ای شامل: